به گزارش میار، متن زیر درباره نسل جدید زنان مبارز بلوچ توسط پیرمحمد ملازهی تحلیلگر و کارشناس سیاسی بلوچ نگاشته شده است.
راهپیمایی اعتراضی زنان و دختران بلوچ دربلوچستان شرقی که از تربت درمکران شروع شده بود پس از رسیدن به اسلام آباد با حمله نیروهای امنیتی پاکستان روبرو و سرکوب شد.
این راهپیمائی درواقع راهپیمائی زنان ودختران بلوچ بود که عزیزی از خانواده شان ربوده و سر به نیست شده بود. هرچند دستگاه های امنیتی پاکستان قتل های فراقانونی در بلوچستان را انکار می کنند اما حقیقت این است که نیروهای امنیتی بصورت مستقیم ویا غیر مستقیم در این گونه آدم ربائی ها وقتل ها ورها کردن اجساد مثله شده در گذرگاه های عمومی دخالت دارند.
دکتر مهرنگ بلوچ که خود شاهد ربودن و قتل پدر پزشک اش بوده، رهبری تظاهرات اعتراضی آمیز را برعهده گرفته است و از خود درایت وشجاعت قابل توجهی نشان داده است.
قبل از او بانک کریمه درچنین موقعیتی قرار گرفته بود که در استرالیا ربوده وبه قتل رسید. قتلی مشکوک که به دستگاه امنیتی ارتش پاکستان نسبت داده شد و یا قتل ساجد حسین روزنامه نگار بلوچ در سوئد، با این حال وقطع نظر از خشونت وسرکوب دادخواهان بلوچ راهپیمائی اعتراضی زنان و دختران بلوچ در پاکستان دو پیامد احتمالا مهم واجتناب ناپذیر درپی خواهد داشت:
اول. تحولی که درجامعه بشدت سنتی و مرد سالار بلوچ درحال شکل گیری تدریجی است و زنان و دختران بلوچ دادخواه، طلایه دار این تحول دربلوچستان شرقی شده اند.
دوم. تحول در رهبری ومرجعیت بلوچ درنظام کهن سال سرداری وبر آمدن طبقه متوسط شهری به سطح مرجعیت جدید
البته که مقاومت در قبال این تحولات بسیار جدی است و در دوسطح هماهنگ پیگیری می شود.
الف. سطح نیروهای منفعت طلب در داخل جامعه بلوچ که درمجموع طیف گسترده تری از هواداران پاکستان را تشکیل میدهند. از همه طبقات اجتماعی از طبقه سرداری گرفته تا بخشی از تحصیل کردگان دانشگاهی را شامل میشوند که منافع خود را در همکاری با دولت مرکزی و شرکت درقدرت حاکم تشخیص داده اند.
در دولت ایالتی و مرکزی و احزاب سیاسی حضوری پر رنگ دارند.
این طیف بلوچ درهمان حال که میداند که دستگاه های امنیتی در بلوچستان کشتار فرا قانونی دارند ولی برای حفظ موقعیت خود چشمان خودرا بسته اند و با دادخواهی وافشاگری نسل جدید طبقه متوسط ومبارز که زنان در راس آن قرار گرفته اند مخالف هستند.
ب. دستگاه های امنیتی ارتش پاکستان مو سوم به *"I.s.i" ونیروی مرزی موسوم به" f.c" دو نیرو مسئول اصلی ربودن، شکنجه ، قتل و رها سازی اجساد قربانیان بر گذرگاه های عمومی هستند.
آمار های غیر رسمی تعداد این گونه قربانیان را که عمده تا از جوانان بلوچ هستند تا ۱۲۰ هزار نفر برآورد کرده اند.
دودلیل اصلی برای اعمال این سطح از خشونت کور وجود دارد:
۱. شکل گیری مقاومت مسلحانه درقبال ستم ارتش پاکستان که دراعتراض به سه اقدام در بلوچستان درحال گسترش است.
سلب مالکیت بلوچ درساحل مکران
سلب هویت فرهنگی بلوچ
سلب معادن وذخایر بلوچ
۲. پروژه ۶۵ میلیارد دلاری اقتصادی چین وپاکستان با مرکزیت بندر گوادر موسوم به " سی. پک"
واقعیت این است که این دو موضوع کاملا درارتباط با هم قرار دارند .طرح های توسعه ای در ایالت بلوچستان بدون در نظر گرفتن منافع مردم بلوچ و با تسلط قومی پنجابی و در اتحاد باچین طراحی شده و دارد عملیاتی می شود.
نتیجه طبیعی آن شکل گیری ملی گرائی قومی در جمعیت بلوچ با گرایش جدایی طلبانه بوده است .
پاسخ ارتش کشتار های فرا قانونی واعمال خشو نت کور بوده که وضعیت را پیچیده تر کرده است در این بین جنبش دادخواهی مدنی ومسالمت آمیز زنان بلوچ، راه سومی در پیش گرفته است که متاسفانه از طرف دستگاه های امنیتی پاکستان تحمل نمی شود.
امری که بسود حفظ وحدت ملی پاکستان ارزیابی نمی شود .این سیاست یکبار در پاکستان شرقی تجربه شد و به تجزیه پاکستان منتهی شد اما ظاهرا ارتش پند لازم را نگرفته و در همان جهت دارد حرکت می کند.
در هر حال برغم سرکوب خشونت آمیز تظاهرات کاملا مدنی زنان دادخواه بلوچ این راهپیمائی طولانی و۲۰۰۰ کیلومتری نشان داد که دوران جدیدی در جامعه سنتی و مرد سالار بلوچ آغاز شده است، دورانی که زن از حالت انزوا وخانه نشینی دارد به تدریج خارج و وارد فعالیت های اجتماعی می شود.
مهرنگ ها وکریمه ها پرچم دار این تحول شده اند .، “با بگیر و ببند و کشتار نمی توان روند تاریخ را متوقف کرد.“
اگر پاکستان و بلوچ های منفعت طلب متحدش نتوانند این موضوع به این سادگی را درک کنند پاکستان در بلندت با اصل بقا روبرو خواهد شد و دیر یازود از درون فرو خواهد پاشید.
آدرس کوتاه خبر: