بزرگترین سانحه ریلی ایران هزاربار بدتر از انفجار بیروت؛ اما هیچکس استعفا نداد
موج انفجار به فاصله خیلی زیادی مرا پرت کرد. افراد و اشیای زیادی در هوا معلق بودند. وقتی از جایم بلند شدم هیچکس در آن جا زنده نمانده بود. اجساد تکه تکه شده و همه عریان در بیابان افتاده بودند. سرم را به سمت خانهها چرخاندم، هیچ خانهای باقی نمانده بود. پرده های هر دو گوشم آسیب دید و بدنمجراحت برداشت. من را به بیمارستان بردند و وقتی برگشتم تمامخانواده امفوت شده و آنها را دفن کرده بودند....
به گزارش میار، آتشسوزی و انفجار عظیم قطار نیشابور در سال 1382 که به کشته شدن 350 نفر و زخمی شدن 460 نفر انجامید و بزرگترین سانحه ریلی ایران نام گرفت، تحت شرایط مشابهی با انفجار بیروت ایجاد شد؛ اطفای نادرست حریق ایجاد شده در قطار باری حامل محمولهها شامل کود شیمیایی، پشم شیشه و مواد سوختتی با آب، باعث شد از ترکیب این مواد با هم یک مخلوط به شدت انفجاری ایجاد شود که انفجار ناشی از آن باعث تخریب تا فاصله 20 کیلومتری از محل اولیه آتشسوزی شد.
حالا که این روزها اخبار درباره حادثه مرگبار و خونین انفجار بیروت داغ است برخی از ایرانیها یاد همان حادثه معروف انفجار قطار نیشابور در بهمن سال 82 می افتند اتفاقی که در جزئیات حادثه خیلی شبیه به ماجرای انفجار بیروت بود اما هیچوقت هیچکس برای آن حادثه استعفا نداد و هیچکس هم برکنار نشد و جالب اینکه دو تن از متهمان پرونده انفجار نیز بنابرنظر دادگاه تبرئه شدند.
شکلگیری حادثه انفجار قطار نیشابور
به گزارش میار، شکلگیری حادثه انفجار قطار نیشابور در اوایل چهارشنبه 29 بهمن 1382 و دقایقی پس از ساعت 4 بامداد واگنهای متوقفشده و بدون لوکوموتیو از ایستگاه ابومسلم، سه ایستگاه قبل از ایستگاه نیشابور، بهطور ناخواسته فرار کرده و به روی ریل به سمت مشهد به حرکت درآمدند و پس از مسافتی با قطار باربری دیگری که حامل گوگرد بود در ایستگاه خیام، یک ایستگاه قبل از نیشابور، در محل روستای دهنو هاشمآباد برخورد کردند.
نیروهای آتشنشانی که از مراکز مختلف به آنجا آمده بودند در کنار سایر عوامل امدادی بدون تشخیص منشأ اصلی و نوع مواد در حال احتراق، به روشهای معمولی و استفاده از آب شروع به اطفای حریق کردند.
به گفته مسئولین مربوطه عملیات اطفا بهخوبی پیش رفت و حتی در ساعت 9 صبح از سوی مدیرعامل سازمان آتشنشانی و فرمانده عملیات اعلام میشود که حریق مهارشده است. از واگنها بخار به هوا میرفت و به نظر میرسید این بخار مربوط به آب ریخته شده روی آتش است. پس از خاموش شدن آتش عوامل حاضر درصحنه عملیات را پایانیافته تلقی کردند و تدابیر امنیتی ایجادشده در محل برداشته شد.
مردم محلی و مسئولان برای تماشا و تشکر از خدمات افراد مشارکتکننده در عملیات به محل واگنها نزدیک شدند و در ساعت 9:37 صبح مواد داخل واگنها منفجر شدند و بدین ترتیب یک حادثه کوچک یعنی فرار واگنها و آتش گرفتن آنها، به دلیل عدم شناخت نوع مواد در حال حمل، رعایت نکردن اصول ایمنی و استانداردهای لازم در حمل اینگونه مواد و اطفای غیرتخصصی آتشنشانان، به یک بحران بزرگ تبدیل شد.
جزئیات حادثه
انفجاری بسیار مهیب منطقه را ویران کرد، صدای انفجار در شهرهای مختلف شنیده شد، در مشهد یعنی 90 کیلومتری محل حادثه زلزله 5/3 ریشتری ثبت شد، منطقه را بحران فراگرفت، قطعات واگنها از جمله چرخهای بسیار سنگین تا فاصله دویست متری محل حادثه پرتابشده بودند. ساختمان ایستگاه راهآهن و تعدادی از منازل روستای نزدیک محل آسیب دیدند و تا شعاع بیست کیلومتری محل سانحه موج انفجار صدماتی به دیوارهای منازل روستاییان وارد کرد. حدود 450 نفر زخمی شدند و بیش از 300 نفر از افرادی که نزدیک محل سانحه از جمله آتشنشانان، مسئولان و مردم بودند به طرز فجیعی کشته شدند بهنحویکه شناسایی برخی از آنها امکانپذیر نبود.
عمق فاجعه در حدی بود که گروههای امداد و نجات که هنوز مشغول خدمات به آسیبدیدگان زلزله بم بودند به نیشابور اعزام شدند.
فرار واگنها
51 واگن باری که حدود 36 ساعت در ایستگاه ابومسلم 40 کیلومتری محل حادثه متوقف بودهاند، یکباره به حرکت درمیآیند، و تا دو ایستگاه بعد بدون هیچ مانعی حرکت میکنند و درنهایت با برخورد به یک لوکوموتیو از خط خارج و با توجه به مواد آتشزا شعلهور میشوند، این در حالی است که واگنها در مسیر کور قرار دادهشده بودند.
طبق مصاحبه مدیرعامل وقت راهآهن تعداد واگنها هرچقدر باشد دو کفشخط یکی در واگن ابتدایی و دیگری در واگن انتهایی کافی است که از حرکت واگنها جلوگیری کند و در رابطه با بستن ترمزهای دستی اگر ترمز چهار تا پنج واگن بسته بود کفایت میکرد.
ابتدا همه فکر میکردند حادثه عمدی و ناشی از خرابکاری است اما در بررسی بهعملآمده از سوی کمیسیون فنی بررسی سوانح راهآهن این احتمال رد شد و درنهایت علت فرار واگنها اینچنین اعلام شد:
1. نبستن ترمزدستی بهطور صحیح و عدم دقت کافی در این زمینه
2. سهلانگاری در خصوص سوار کردن کفشخط و عدم نظارت دقیق از سوی رئیس قطار
3. شیب تند و غیراستاندارد راهآهن
بهگونهای که اگر ترمز دستیها درست بسته میشدند و کفش خطها درست کار گذاشته میشدند با نیروی حداقل دو لوکوموتیو واگنها بیش از 2 متر جابجا نمیشدند.
محموله واگنها
به گزارش میار، در این واگنها 4 ماده اصلی پنبه، گوگرد، نفتا (سوخت هواپیما) و کود نیترات آمونیوم حمل میشدهاند که ترتیب آرایش واگنها بهصورت ذیل بوده است:
4 واگن اول خالی، پنج واگن بعدی بنزین ، 10 واگن پنبه - یک واگن بنزین – 9 واگن گوگرد- 7 واگن کود نیترات آمونیوم – 2 واگن خالی – 8 واگن گوگرد – 5 واگن انتهایی خالی، که جمعاً 51 واگن بوده است و از این 51 واگن همانطور که در آرایش این واگنها ذکر شد جمعاً 11 واگن خالی – 6 واگن بنزین -10 واگن پنبه – 17 واگن گوگرد و 7 واگن کود نیترات آمونیوم بوده است.
این واگنها پس از فرار پس از طی 40 کیلومتر در عرض 13 دقیقه با یک لوکوموتیو متوقف در ایستگاه راهآهن خیام برخورد و آرایش واگنها بههمخورده و درهمتنیده میشود که واگنها دچار آتشسوزی و پس از 5 ساعت موجب انفجاری سهمگین میشوند. ازلحاظ مقررات ایمنی کالاهای ذکرشده بههیچعنوان نباید در کنار هم انبار یا حملونقل شوند، زیرا میتوانند به آتشسوزی و انفجار کمک کنند.
تسنیم گزارش می دهد که بیژن دفتری، یکی از فرماندهان امدادی ایران اعلام کرد "صاحبان محموله از افشای نوع محموله هم در بارنامه و هم پسازآن خودداری کردهاند". او از قول یکی از معاونتهای وقت وزارت راه و ترابری گفت که مواد حمل شده بر اساس آنچه که اعلامشده بود، اصلاً جزو مواد خطرناک نبودهاند اما درواقع «صاحبان محموله چون میدانستند هزینه حمل اینگونه محمولهها که مواد خطرناک تلقی میشوند گرانتر است، از افشای نوع محموله خودداری کردهاند
سرنوشت متهمان
حکم متهمان فاجعه انفجار قطار در نیشابور پس از گذشت چهار سال صادر و ده تن از متهمان پرونده به حبس محکوم شدند. طبق رأی صادره از سوی رئیس شعبه 102 دادگاه عمومی مشهد از مجموع 12 متهم پرونده، 10 نفر از کارمندان وقت شامل رئیس اداره بهرهبرداری، معاون ایستگاه ابومسلم، رئیس قطار باری، مسئول ایستگاه ابومسلم، ترمزبان، چهار سوزنبان و مدیرعامل شرکت به مجازات حبس محکوم و دو نفر دیگر که در آن زمان مسئول و متصدی کنترل راهآهن خراسان بودند، تبرئه شدند.
ناگفتههای انفجار قطار نیشابور
به گزارش میار، بیژن دفتری بهعنوان یکی از فرماندهان امدادی ایران ناگفتههای بزرگترین انفجار ریلی ایران را اینگونه تشریح کرده است که در زیر به نقل از خبرگزاری تسنیم آورده شدهاست:
ما هنوز درگیر ادامه خدمات به آسیبدیدگان زلزله بم بودیم که خبر رسید در 10 کیلومتری ایستگاه راهآهن نیشابور واگنهای یک قطار باری که حامل گوگرد، پشمشیشه و مواد شیمیایی بودند و از تهران عازم مشهد بودند، منفجر شدهاند. این قطار که در ایستگاهی بین نیشابور و مشهد متوقف بود، بهدلیل نامشخصی تعدادی از واگنهای آن بر حسب حوادث متداول راهآهنی از آن ایستگاه که شیب آن بهطرف نیشابور بود، فرار میکنند و لحظه به لحظه بر سرعت حرکت آن افزوده میشود.
دستاندرکاران راهآهن تصمیم میگیرند قبل از رسیدن واگنها به ایستگاه نیشابور با تغییر از خط اصلی به فرعی واگنها را به ایستگاه بینراهی در 10کیلومتری نیشابور هدایت کنند. کنار این ایستگاه روستای کوچکی وجود داشت که با هماهنگی ستاد حوادث غیرمترقبه استان خراسان دستور تخلیه روستا صادر میشود و مسیرهای منتهی به روستا و ایستگاه کاملاً مسدود میشوند و از تردد افراد غیرمجاز جلوگیری میشود.
این اقدام یک حرکت پیشگیرانه ایمنی بهموقع بود. واگنها در این ایستگاه در برخورد با مانع دچار آتشسوزی میشوند. نیروهای آتشنشانی که از مراکز مختلف به آنجا آمده بودند کنار سایر عوامل امدادی بدون تشخیص منشاأ اصلی و نوع مواد در حال احتراق بهروشهای معمولی و استفاده از آب شروع به اطفای حریق میکنند.
البته تلاشهایی هم برای شناسایی نوع مواد توسط کارشناسان آتشنشانی به عمل آمد که بیحاصل بود. تا فردای روز حادثه، آتشسوزی بهظاهر مهار شد و از واگنها بخار به هوا میرفت و به نظر میرسید این بخار مربوط به آب ریخته شده روی آتش است. اما گویا با نفوذ آب به داخل مواد، فعل و انفعالات شیمیایی در حال انجام بود تا زمینهساز یک انفجار مهیب گردد؛ ولی کسی این موضوع را تشخیص نداد. پس از خاموش شدن آتش عوامل حاضر در صحنه عملیات را پایانیافته تلقی کردند و تدابیر امنیتی ایجادشده در صحنه برداشته شد.
مردم محلی و مسئولان برای تماشا و تشکر از خدمات افراد مشارکتکننده در عملیات به محل واگنها نزدیک شدند. در همین موقع مواد داخل واگنها با فعل و انفعالات صورت گرفته به نقطه واکنش مؤثر رسیدند و منفجر شدند و بدین ترتیب یک حادثه کوچک یعنی فرار واگنها و آتش گرفتن آنها بهدلیل عدم شناخت نوع مواد در حال حمل، رعایت نکردن اصول ایمنی و استانداردهای لازم در حمل اینگونه مواد و اطفای غیرتخصصی آتشنشانان، به یک بحران بزرگ تبدیل شد که انعکاس و تبلیغات منفی جهانی را در پی داشت.
صدای مهیب ناشی از انفجار بهقدری شدید بود که تا فاصله تقریباً یکصد کیلومتری و حتی شهر مشهد هم شنیده شد. در محل انفجار گودال بزرگ و عمیقی ایجاد شد و قطعات واگنها از جمله چرخهای بسیار سنگین تا فاصله دویست متری محل حادثه پرتاب شده بودند.
صدمات انفجار تا شعاع 20کیلومتری
به گزارش میار، ساختمان ایستگاه راهآهن و تعدادی از منازل روستای نزدیک محل آسیب دیدند و تا شعاع بیست کیلومتری محل سانحه موج انفجار صدماتی به دیوارهای منازل روستاییان وارد کرد و حدود سیصد نفر از افرادی که نزدیک محل سانحه بودند بهطرز فجیعی کشته شدند بهنحوی که شناسایی برخی از آنها امکانپذیر نبود.
همچنین تعداد دویست نفر مصدوم و مجروح شدند که با کمک تیمهای امدادی جمعیت و سایر سازمانها به بیمارستانهای نیشابور، مشهد و سایر نقاط انتقال داده شدند. من بعد از دریافت خبر بلافاصله با یک فروند بالگرد خودم را به منطقه رساندم و بر ادامه عملیات نظارت کردم.
لازم به ذکر است که در تمام مراحل حمل و جابهجایی مواد خطرناک از مبدأ تا مقصد میبایست مطابق با پروتکلهای جهانی حمل اینگونه مواد و استفاده از وسایط نقلیه خاص و بهطور ویژه انجام شود.
برای حمل بهوسیله قطارهای باری نیز میبایست تمهیداتی از جمله نصب علائم استاندارد هشدار دهنده و حرکت بدون توقف در اماکن مسکونی علاوه بر روشهای معمول اعمال میشد.
افشای محموله قطار نیشابور
در اظهارات یکی از معاونتهای وقت وزارت راه و ترابری که برای ادای توضیحات به مجلس شورای اسلامی فراخوانده شده بود، شنیدم وی گفته بود که صاحبان محموله چون میدانستند هزینه حمل اینگونه محمولهها که مواد خطرناک تلقی میشوند گرانتر است، از افشای نوع محموله خودداری کردهاند.
این یعنی عذر بدتر از گناه، چون مسئولان بخشهای حمل و نقل، ترخیصکنندگان کالا از بنادر و گمرکات میبایست حتماً نوع و مشخصات کامل محمولهها را در بارنامههای رسمی قید کنند و در اظهارات دیگر همین مسئول اعلام شد که این مواد اصلاً جزو مواد خطرناک نبودهاند! پس مشخص نیست که چهچیزی در این قطار موجب انفجار شده است.
اینگونه سهلانگاریها و بیتوجهیها علاوه بر خسارات مالی و جانی فراوان، هزینههای زیادی را نیز به دولت تحمیل کرد. چون بعد از این حادثه دولت علاوه بر تأمین هزینههای نوسازی و بازسازی واحدهای تخریب شده، ناچار به پرداخت دیه افراد کشته شده به بازماندگان آنها نیز شد.
گسترش صنعت در کشور که بخش اعظم آن فاقد استانداردهای ایمنی برای مقابله با حوادث احتمالی است، موجب شده است علاوه بر سوانح طبیعی، حوادث انسانساز نیز بهدفعات در کشور ما اتفاق بیفتد و همواره خسارات جانی و مالی و آسیب به محیط زیست را بههمراه داشته باشد. مهمترین این حوادث تصادفات جادهای، انفجار و آتشسوزی در مراکز صنعتی، کارخانجات، مراکز تجاری و... بوده است.
بررسی میدانی حادثه 16 سال
به گزارش میار، خبرنگار خراسان در این زمینه گزارش جالب توجهی را منتشر کرده است که خواندن آن نیز خالی از لطف نیست: پس از گذشت حدود 20 کیلومتر از نیشابور به روستای دهنو هاشم آباد میرسیم. روستا ساکت و آرام است، خیابان کشی شده و با روستاهای همجوارش از نظر بافتی کاملا متفاوت است و مشخص است که این روستا از نو بنا نهاده شده است. در اولین گام به سمت ایستگاه راه آهن خیام که به روستا چسبیده است میروم.
خانم علیزاده ازساکنان روستا درباره حادثه انفجار قطار درسال 82 میگوید: صبح خیلی زود بود که ناگهان بلندگوها اعلام کردند اهالی روستا را تخلیه کنند. ما نیز همراه خانواده به سمت شمال روستا حرکت کردیم. هوا خیلی سرد بود، ساعت از 8 گذشته بود که گفتند خطر رفع شده و میتوانید برگردید. برگشتیم و روی بهار خواب خانه قدیمی پدرشوهرم ایستاده بودیم که ناگهان صدای خیلی مهیبی همه جا را فرا گرفت. شدت صدا به قدری بود که تا چند وقت فشار عصبی ناشی از موج آن که در مغزمان پیچیده بود و ما را رها نمیکرد. آن زمان باردار بودم و پساز انفجار مادر همسرم سعی میکرد مرا به فضای امنی ببرد. در مسیر چشمم جایی را نمیدید، فضا کاملا غبارآلود بود و بوی مشمئز کنندهای در آنپیچیده و حرارت زیادی در منطقه بود.
وی ادامه می دهد: همان طور که فریاد میزدیم و میدویدیم قطعات آجر و سنگ و آهن و ریل و تکه های قطار که خیلی داغ بود از آسمان در حال باریدن بود و از روی سرمان عبور میکرد یا کنارمان میافتاد. حرارت این قطعات خیلی زیاد بود به طوری که صورت و بدن را میسوزاند. برای دقایقی بارش این اجسام ادامه داشت و به هر سمتی فرار میکردیم باز هم برسرمان فرود میآمد. نمیدانستیم چه کار باید بکنیم الان که فکرمیکنم نمیدانم چرا از آن همه شیء داغ که از فاصله نزدیک ما عبورمیکرد تا جایی که حرارت شان ما را میسوزاند هیچ کدام به ما برخورد نکرد. بعد از انفجار نیز چون باردار بودم سریع به بیمارستان منتقل شدم. آن زمان میگفتند محصولات کشاورزی نیشابور را نخورید چون آلوده شد هو هرکس باردار بوده باید بچه اش را سقط کند چون کور یا مشکل دار به دنیا میآید اما شکر خدا پس از مدت کوتاهی دخترم بدون هیچمشکلی به دنیا آمد.
با یکی از اعضای شورای روستا هم صحبت میشوم که میگوید: ساعت 4 صبح بود که آتش سوزی قطار شروع شد و با تلاش نیروهای آتش نشانی خاموش شده بود که پساز آن اعلامکردند خطر رفع شده و مردم روستا برگشتند که آن حادثه تلخ اتفاق افتاد.
محمد برناک در حالی که از آن روز به عنوان بدترین روز عمرش یاد میکند میگوید: برای انجامکارهایم خارج از روستا بودم که صدای انفجار را شنیدم و از اولین افرادی بودم که سر صحنه آمدم. حجم آوار به اندازهای بود که ماشین وارد روستا نمیشد.دوان دوان به سمت خانه ام رفتم. در راه اجساد و مجروحان بسیاری با وضع بسیار نامناسبیروی زمین افتاده بودند و کمک میخواستند. خانه ام در 30 متری محل انفجار بود. وقتی به آن جا رسیدم هیچ چیز از خانه ام باقی نمانده بود. انفجار، یک گودال عمیق با ابعاد حدودی 100 در 100 متر ایجاد کرده بود که نزدیک 20 متر عمق داشت.
وی با بغض ادامه میدهد: جنازه پسرم را همان روز و همسرم را نیز روز بعد از زیر آوار پیدا کردیم. آن روز 69 نفر از روستای ما کشته شدند. قبل ازاین اتفاق ریل راه آهن از وسط روستای ماعبور میکرد اما هم اکنون هیچمنزلی در ضلع جنوب راه آهن نیست. سال بعد از انفجار یک خانوار این جا ساکن بود، کمکم فرزندان و افرادی که باقی مانده بودند آمدند و زندگیبه روستا برگشت و هماکنون 115 خانوار ساکن دهنو هاشمآباد هستند.
"برناک که آن زماننیز درشورای روستای بوده درباره رسیدگیبه روستاییان و خانواده های روستاییان میگوید: آن موقع دیه کامل 36 میلیون تومان بود ولی گفتند چون شما نقد و فوری میگیرید برای مردان 24 و برای زنان 12 میلیون تومان پرداخت کردند و برای هرخانه نیز سه میلیون وام دادند که هنوز در حال پرداخت اقساط آنها هستیم."
وی تصریح میکند: این جا بچه هایی داشتیمکه هیچکس برایشان نمانده بود و اقوامدور و نزدیک شان آنها را بزرگ کردند و هماکنون تحت حمایت سازمانها نیستند. توقع داریم مسئولان امکاناتی را به روستای ما بدهند و با حضورشان حداقل در سالروز این حادثه التیامی بر درد و رنج مردم باشند. درحالی که فقط سال اول در این جا مراسم برگزار شد که آن را هم روستاییان کمک کردند.
به سمت قبرستان این روستا حرکت میکنیم. قبرهایی از کودک ۱۰ روزه تا پیرمرد و پیرزن مشاهده میشود و علت مرگهمگی انفجار قطار نوشته شده است. جوان ۳۰ سالهای نزدیک مان میشود و هنگامی کهمتوجه میشود خبرنگاریم به بیان خاطرات تلخش از روز حادثه میپردازد و میگوید: در زمان انفجار همراه با برادرم بالای پل راه آهن بودیم. برادرم گفت میروم ماموران را بیاورم تا وضعیت خانه مان را که در آتش سوزی صدمه دیده بود صورت جلسه کنند. هنوز ۲۰متر از منفاصله نگرفته بود که انفجار صورت گرفت. موج انفجار به فاصله خیلی زیادی مرا پرت کرد. افراد و اشیای زیادی در هوا معلق بودند. وقتی از جایم بلند شدم هیچکس در آن جا زنده نمانده بود. اجساد تکه تکه شده و همه عریان در بیابان افتاده بودند. سرم را به سمت خانهها چرخاندم، هیچ خانهای باقی نمانده بود. پرده های هر دو گوشم آسیب دید و بدنمجراحت برداشت. من را به بیمارستان بردند و وقتی برگشتم تمامخانواده امفوت شده و آنها را دفن کرده بودند.
آقای کرمانی در حالی که اشک در چشمانش جمع شده و قبر اعضای خانواده اش را نشان میدهد، میگوید: حتی نتوانستم در مراسم خاک سپاری پدر، مادر و چهار برادرم شرکت کنم. علاوه بر آنها تعداد زیادی از اقوام دیگرم را نیز در اینحادثه از دست دادم. شدت انفجار به حدی بود که تا شعاع چند کیلومتری آهنپرت شده بود به طوری که یکی از اهالی در حالی که با فاصله از محل حادثه در حال کشاورزی بود بر اثر برخورد ترکش های انفجار سرش از تنش جدا شده بود و چند روز بعد پیدایش کردند.
وی ادامه داد: از آن روز وضعیت مناسبینداریم، بچه هایی هستند که به همت دیگران بزرگ شدند یا تعداد زیادی از اعضای خانواده خودرا در یک روز ازدست دادهاند و هماکنون مشکلات زیاد مالی و عاطفی دارند. چند روز پیش عروسی یکی از همین بچهها بود، همه گریه میکردند، چونهیچکس را نداشت!
از روستا خارج میشویم. در حالی کهتماماین حوادث مانند یکفیلم بلند سینمایی از ذهنم در حال گذر است و به رنجی که مردم آسیب دیده از این حادثه متحمل شدهاند، فکر میکنم. به سراغ مدیر عامل سازمان آتش نشانی نیشابور میروم. وی روز حادثه در محل انفجار بوده و تعداد زیادی ازهمکاران خود را از دست داده است.
حسینی درباره اتفاقاتآن روز میگوید: در ایستگاه مرکزی بودم، به ما خبر دادند چند واگن از ریل خارج شده و امکان حادثه وجود دارد و در آن جا مستقر شوید. به همراه همکارانم در ایستگاه منطقه 3 به محل اعزام شدیم. در راه بودیمکه اعلامکردند آتش سوزی شده و چون بومی آن جا و آشنا به منطقه بودم سریع به محل حادثه رفتیم. از دور شدت حادثه را که دیدم سریع اعلامکردم نیروی کمکی باید به منطقه اعزام شود. بهمحل حادثه رسیدیم. قطار به سمت شمال و جنوب واژگون شده بود و عملیات مهار را شروع کردیم که مسئولان مختلف آمدند و اوضاع سامان دهی شد. ساعت حدود 8 بود که آتش مهار شد و ماموران در حال لکه گیری بودند و بقیه نیز برای پر کردن مخازن آب و جابه جایی افراد به عقب برگشته بودند. دوباره به محل حادثه برگشتیم. ساعت 9:37 بود در حالی که ما در شعاع 50 متری محل حادثه بودیم انفجار صورت گرفت. چون در آن لحظه در داخل خودرو و کنار یک ساختمان دو طبقه بودیم از موج انفجار رهایی پیدا کردیم. از خودرو پیاده شدم. مادری تقاضای کمک داشت، فرزندش زیر آوار بود. سریع کمک کردیم از زیر آوار بیرون آمد که آن جا به من گفت زیر گلویت بریده است و متوجه شدم جراحت پیدا کرده ام.
حسینی ادامه داد: متاسفانه در آن حادثه 21 مامور آتش نشان از جمله مدیرعامل و معاون عملیات آتش نشانی نیشابور را از دست دادیم.
وی درباره علت حادثه میگوید: نمیدانم علت حادثه چه بود هنوز هم دلیل آن نامعلوماست و خیلی مشخص نیست. گاهی اعلاممیشود در آن جا نیترات آمونیوم، گوگرد و پنبه، نفتا و مازوت بوده است. مسئولان باید در حمل و نقل این حجم از مواد خطرناک آن هم در کنار هم دقت میکردند. بارها باید دارای برچسب ایمنی باشد که آتش نشانها بدانند چه چیزی آتش گرفته است. اطلاعات اولیه مناسبی در اختیار آتش نشانها قرار ندادند و در آن حادثه ما از وجود نیترات آمونیوم در بار اطلاع نداشتیم. اینمواد وقتی ترکیب میشوند بخشی از ماده اولیه تی ان تی را تشکیل میدهند.
وی تصریح کرد: بیش از 300 نفر در این حادثه کشته شدند. علاوه بر اهالی منطقه حدود 70 فرد مسئول از جمله فرماندار نیشابور، تعدادی از نیروهای امنیتی، امدادی و حتی خبرنگار نیز بین کشته شدگان بود. متاسفانه به نظر میرسد وسعت این حادثه هولناکهیچ نسبتی با میزان پوشش رسانهای و توجه مسئولان طی این سالها نداشته است!
یک اهمال کوچک، یک فاجعه بزرگ
براساس این گزارش، در اغلب این حوادث وجود عوامل زمینهساز بر اثر بیتدبیری میتوانند از یک حادثه کوچک و محدود که میشود بهراحتی آن را کنترل کرد یک فاجعه بسازند که نمونه بارز اینگونه سوانح انفجار قطار در ایستگاه نیشابور در 29 بهمن 1382 بود.
به گزارش میار، آتشسوزی و انفجار عظیم قطار نیشابور در سال 1382 که به کشته شدن 350 نفر و زخمی شدن 460 نفر انجامید و بزرگترین سانحه ریلی ایران نام گرفت، تحت شرایط مشابهی با انفجار بیروت ایجاد شد؛ اطفای نادرست حریق ایجاد شده در قطار باری حامل محمولهها شامل کود شیمیایی، پشم شیشه و مواد سوختتی با آب، باعث شد از ترکیب این مواد با هم یک مخلوط به شدت انفجاری ایجاد شود که انفجار ناشی از آن باعث تخریب تا فاصله 20 کیلومتری از محل اولیه آتشسوزی شد.
حالا که این روزها اخبار درباره حادثه مرگبار و خونین انفجار بیروت داغ است برخی از ایرانیها یاد همان حادثه معروف انفجار قطار نیشابور در بهمن سال 82 می افتند اتفاقی که در جزئیات حادثه خیلی شبیه به ماجرای انفجار بیروت بود اما هیچوقت هیچکس برای آن حادثه استعفا نداد و هیچکس هم برکنار نشد و جالب اینکه دو تن از متهمان پرونده انفجار نیز بنابرنظر دادگاه تبرئه شدند.
شکلگیری حادثه انفجار قطار نیشابور
به گزارش میار، شکلگیری حادثه انفجار قطار نیشابور در اوایل چهارشنبه 29 بهمن 1382 و دقایقی پس از ساعت 4 بامداد واگنهای متوقفشده و بدون لوکوموتیو از ایستگاه ابومسلم، سه ایستگاه قبل از ایستگاه نیشابور، بهطور ناخواسته فرار کرده و به روی ریل به سمت مشهد به حرکت درآمدند و پس از مسافتی با قطار باربری دیگری که حامل گوگرد بود در ایستگاه خیام، یک ایستگاه قبل از نیشابور، در محل روستای دهنو هاشمآباد برخورد کردند.
نیروهای آتشنشانی که از مراکز مختلف به آنجا آمده بودند در کنار سایر عوامل امدادی بدون تشخیص منشأ اصلی و نوع مواد در حال احتراق، به روشهای معمولی و استفاده از آب شروع به اطفای حریق کردند.
به گفته مسئولین مربوطه عملیات اطفا بهخوبی پیش رفت و حتی در ساعت 9 صبح از سوی مدیرعامل سازمان آتشنشانی و فرمانده عملیات اعلام میشود که حریق مهارشده است. از واگنها بخار به هوا میرفت و به نظر میرسید این بخار مربوط به آب ریخته شده روی آتش است. پس از خاموش شدن آتش عوامل حاضر درصحنه عملیات را پایانیافته تلقی کردند و تدابیر امنیتی ایجادشده در محل برداشته شد.
مردم محلی و مسئولان برای تماشا و تشکر از خدمات افراد مشارکتکننده در عملیات به محل واگنها نزدیک شدند و در ساعت 9:37 صبح مواد داخل واگنها منفجر شدند و بدین ترتیب یک حادثه کوچک یعنی فرار واگنها و آتش گرفتن آنها، به دلیل عدم شناخت نوع مواد در حال حمل، رعایت نکردن اصول ایمنی و استانداردهای لازم در حمل اینگونه مواد و اطفای غیرتخصصی آتشنشانان، به یک بحران بزرگ تبدیل شد.
جزئیات حادثه
انفجاری بسیار مهیب منطقه را ویران کرد، صدای انفجار در شهرهای مختلف شنیده شد، در مشهد یعنی 90 کیلومتری محل حادثه زلزله 5/3 ریشتری ثبت شد، منطقه را بحران فراگرفت، قطعات واگنها از جمله چرخهای بسیار سنگین تا فاصله دویست متری محل حادثه پرتابشده بودند. ساختمان ایستگاه راهآهن و تعدادی از منازل روستای نزدیک محل آسیب دیدند و تا شعاع بیست کیلومتری محل سانحه موج انفجار صدماتی به دیوارهای منازل روستاییان وارد کرد. حدود 450 نفر زخمی شدند و بیش از 300 نفر از افرادی که نزدیک محل سانحه از جمله آتشنشانان، مسئولان و مردم بودند به طرز فجیعی کشته شدند بهنحویکه شناسایی برخی از آنها امکانپذیر نبود.
عمق فاجعه در حدی بود که گروههای امداد و نجات که هنوز مشغول خدمات به آسیبدیدگان زلزله بم بودند به نیشابور اعزام شدند.
فرار واگنها
51 واگن باری که حدود 36 ساعت در ایستگاه ابومسلم 40 کیلومتری محل حادثه متوقف بودهاند، یکباره به حرکت درمیآیند، و تا دو ایستگاه بعد بدون هیچ مانعی حرکت میکنند و درنهایت با برخورد به یک لوکوموتیو از خط خارج و با توجه به مواد آتشزا شعلهور میشوند، این در حالی است که واگنها در مسیر کور قرار دادهشده بودند.
طبق مصاحبه مدیرعامل وقت راهآهن تعداد واگنها هرچقدر باشد دو کفشخط یکی در واگن ابتدایی و دیگری در واگن انتهایی کافی است که از حرکت واگنها جلوگیری کند و در رابطه با بستن ترمزهای دستی اگر ترمز چهار تا پنج واگن بسته بود کفایت میکرد.
ابتدا همه فکر میکردند حادثه عمدی و ناشی از خرابکاری است اما در بررسی بهعملآمده از سوی کمیسیون فنی بررسی سوانح راهآهن این احتمال رد شد و درنهایت علت فرار واگنها اینچنین اعلام شد:
1. نبستن ترمزدستی بهطور صحیح و عدم دقت کافی در این زمینه
2. سهلانگاری در خصوص سوار کردن کفشخط و عدم نظارت دقیق از سوی رئیس قطار
3. شیب تند و غیراستاندارد راهآهن
بهگونهای که اگر ترمز دستیها درست بسته میشدند و کفش خطها درست کار گذاشته میشدند با نیروی حداقل دو لوکوموتیو واگنها بیش از 2 متر جابجا نمیشدند.
محموله واگنها
به گزارش میار، در این واگنها 4 ماده اصلی پنبه، گوگرد، نفتا (سوخت هواپیما) و کود نیترات آمونیوم حمل میشدهاند که ترتیب آرایش واگنها بهصورت ذیل بوده است:
4 واگن اول خالی، پنج واگن بعدی بنزین ، 10 واگن پنبه - یک واگن بنزین – 9 واگن گوگرد- 7 واگن کود نیترات آمونیوم – 2 واگن خالی – 8 واگن گوگرد – 5 واگن انتهایی خالی، که جمعاً 51 واگن بوده است و از این 51 واگن همانطور که در آرایش این واگنها ذکر شد جمعاً 11 واگن خالی – 6 واگن بنزین -10 واگن پنبه – 17 واگن گوگرد و 7 واگن کود نیترات آمونیوم بوده است.
این واگنها پس از فرار پس از طی 40 کیلومتر در عرض 13 دقیقه با یک لوکوموتیو متوقف در ایستگاه راهآهن خیام برخورد و آرایش واگنها بههمخورده و درهمتنیده میشود که واگنها دچار آتشسوزی و پس از 5 ساعت موجب انفجاری سهمگین میشوند. ازلحاظ مقررات ایمنی کالاهای ذکرشده بههیچعنوان نباید در کنار هم انبار یا حملونقل شوند، زیرا میتوانند به آتشسوزی و انفجار کمک کنند.
تسنیم گزارش می دهد که بیژن دفتری، یکی از فرماندهان امدادی ایران اعلام کرد "صاحبان محموله از افشای نوع محموله هم در بارنامه و هم پسازآن خودداری کردهاند". او از قول یکی از معاونتهای وقت وزارت راه و ترابری گفت که مواد حمل شده بر اساس آنچه که اعلامشده بود، اصلاً جزو مواد خطرناک نبودهاند اما درواقع «صاحبان محموله چون میدانستند هزینه حمل اینگونه محمولهها که مواد خطرناک تلقی میشوند گرانتر است، از افشای نوع محموله خودداری کردهاند
سرنوشت متهمان
حکم متهمان فاجعه انفجار قطار در نیشابور پس از گذشت چهار سال صادر و ده تن از متهمان پرونده به حبس محکوم شدند. طبق رأی صادره از سوی رئیس شعبه 102 دادگاه عمومی مشهد از مجموع 12 متهم پرونده، 10 نفر از کارمندان وقت شامل رئیس اداره بهرهبرداری، معاون ایستگاه ابومسلم، رئیس قطار باری، مسئول ایستگاه ابومسلم، ترمزبان، چهار سوزنبان و مدیرعامل شرکت به مجازات حبس محکوم و دو نفر دیگر که در آن زمان مسئول و متصدی کنترل راهآهن خراسان بودند، تبرئه شدند.
ناگفتههای انفجار قطار نیشابور
به گزارش میار، بیژن دفتری بهعنوان یکی از فرماندهان امدادی ایران ناگفتههای بزرگترین انفجار ریلی ایران را اینگونه تشریح کرده است که در زیر به نقل از خبرگزاری تسنیم آورده شدهاست:
ما هنوز درگیر ادامه خدمات به آسیبدیدگان زلزله بم بودیم که خبر رسید در 10 کیلومتری ایستگاه راهآهن نیشابور واگنهای یک قطار باری که حامل گوگرد، پشمشیشه و مواد شیمیایی بودند و از تهران عازم مشهد بودند، منفجر شدهاند. این قطار که در ایستگاهی بین نیشابور و مشهد متوقف بود، بهدلیل نامشخصی تعدادی از واگنهای آن بر حسب حوادث متداول راهآهنی از آن ایستگاه که شیب آن بهطرف نیشابور بود، فرار میکنند و لحظه به لحظه بر سرعت حرکت آن افزوده میشود.
دستاندرکاران راهآهن تصمیم میگیرند قبل از رسیدن واگنها به ایستگاه نیشابور با تغییر از خط اصلی به فرعی واگنها را به ایستگاه بینراهی در 10کیلومتری نیشابور هدایت کنند. کنار این ایستگاه روستای کوچکی وجود داشت که با هماهنگی ستاد حوادث غیرمترقبه استان خراسان دستور تخلیه روستا صادر میشود و مسیرهای منتهی به روستا و ایستگاه کاملاً مسدود میشوند و از تردد افراد غیرمجاز جلوگیری میشود.
این اقدام یک حرکت پیشگیرانه ایمنی بهموقع بود. واگنها در این ایستگاه در برخورد با مانع دچار آتشسوزی میشوند. نیروهای آتشنشانی که از مراکز مختلف به آنجا آمده بودند کنار سایر عوامل امدادی بدون تشخیص منشاأ اصلی و نوع مواد در حال احتراق بهروشهای معمولی و استفاده از آب شروع به اطفای حریق میکنند.
البته تلاشهایی هم برای شناسایی نوع مواد توسط کارشناسان آتشنشانی به عمل آمد که بیحاصل بود. تا فردای روز حادثه، آتشسوزی بهظاهر مهار شد و از واگنها بخار به هوا میرفت و به نظر میرسید این بخار مربوط به آب ریخته شده روی آتش است. اما گویا با نفوذ آب به داخل مواد، فعل و انفعالات شیمیایی در حال انجام بود تا زمینهساز یک انفجار مهیب گردد؛ ولی کسی این موضوع را تشخیص نداد. پس از خاموش شدن آتش عوامل حاضر در صحنه عملیات را پایانیافته تلقی کردند و تدابیر امنیتی ایجادشده در صحنه برداشته شد.
مردم محلی و مسئولان برای تماشا و تشکر از خدمات افراد مشارکتکننده در عملیات به محل واگنها نزدیک شدند. در همین موقع مواد داخل واگنها با فعل و انفعالات صورت گرفته به نقطه واکنش مؤثر رسیدند و منفجر شدند و بدین ترتیب یک حادثه کوچک یعنی فرار واگنها و آتش گرفتن آنها بهدلیل عدم شناخت نوع مواد در حال حمل، رعایت نکردن اصول ایمنی و استانداردهای لازم در حمل اینگونه مواد و اطفای غیرتخصصی آتشنشانان، به یک بحران بزرگ تبدیل شد که انعکاس و تبلیغات منفی جهانی را در پی داشت.
صدای مهیب ناشی از انفجار بهقدری شدید بود که تا فاصله تقریباً یکصد کیلومتری و حتی شهر مشهد هم شنیده شد. در محل انفجار گودال بزرگ و عمیقی ایجاد شد و قطعات واگنها از جمله چرخهای بسیار سنگین تا فاصله دویست متری محل حادثه پرتاب شده بودند.
صدمات انفجار تا شعاع 20کیلومتری
به گزارش میار، ساختمان ایستگاه راهآهن و تعدادی از منازل روستای نزدیک محل آسیب دیدند و تا شعاع بیست کیلومتری محل سانحه موج انفجار صدماتی به دیوارهای منازل روستاییان وارد کرد و حدود سیصد نفر از افرادی که نزدیک محل سانحه بودند بهطرز فجیعی کشته شدند بهنحوی که شناسایی برخی از آنها امکانپذیر نبود.
همچنین تعداد دویست نفر مصدوم و مجروح شدند که با کمک تیمهای امدادی جمعیت و سایر سازمانها به بیمارستانهای نیشابور، مشهد و سایر نقاط انتقال داده شدند. من بعد از دریافت خبر بلافاصله با یک فروند بالگرد خودم را به منطقه رساندم و بر ادامه عملیات نظارت کردم.
لازم به ذکر است که در تمام مراحل حمل و جابهجایی مواد خطرناک از مبدأ تا مقصد میبایست مطابق با پروتکلهای جهانی حمل اینگونه مواد و استفاده از وسایط نقلیه خاص و بهطور ویژه انجام شود.
برای حمل بهوسیله قطارهای باری نیز میبایست تمهیداتی از جمله نصب علائم استاندارد هشدار دهنده و حرکت بدون توقف در اماکن مسکونی علاوه بر روشهای معمول اعمال میشد.
افشای محموله قطار نیشابور
در اظهارات یکی از معاونتهای وقت وزارت راه و ترابری که برای ادای توضیحات به مجلس شورای اسلامی فراخوانده شده بود، شنیدم وی گفته بود که صاحبان محموله چون میدانستند هزینه حمل اینگونه محمولهها که مواد خطرناک تلقی میشوند گرانتر است، از افشای نوع محموله خودداری کردهاند.
این یعنی عذر بدتر از گناه، چون مسئولان بخشهای حمل و نقل، ترخیصکنندگان کالا از بنادر و گمرکات میبایست حتماً نوع و مشخصات کامل محمولهها را در بارنامههای رسمی قید کنند و در اظهارات دیگر همین مسئول اعلام شد که این مواد اصلاً جزو مواد خطرناک نبودهاند! پس مشخص نیست که چهچیزی در این قطار موجب انفجار شده است.
اینگونه سهلانگاریها و بیتوجهیها علاوه بر خسارات مالی و جانی فراوان، هزینههای زیادی را نیز به دولت تحمیل کرد. چون بعد از این حادثه دولت علاوه بر تأمین هزینههای نوسازی و بازسازی واحدهای تخریب شده، ناچار به پرداخت دیه افراد کشته شده به بازماندگان آنها نیز شد.
گسترش صنعت در کشور که بخش اعظم آن فاقد استانداردهای ایمنی برای مقابله با حوادث احتمالی است، موجب شده است علاوه بر سوانح طبیعی، حوادث انسانساز نیز بهدفعات در کشور ما اتفاق بیفتد و همواره خسارات جانی و مالی و آسیب به محیط زیست را بههمراه داشته باشد. مهمترین این حوادث تصادفات جادهای، انفجار و آتشسوزی در مراکز صنعتی، کارخانجات، مراکز تجاری و... بوده است.
بررسی میدانی حادثه 16 سال
به گزارش میار، خبرنگار خراسان در این زمینه گزارش جالب توجهی را منتشر کرده است که خواندن آن نیز خالی از لطف نیست: پس از گذشت حدود 20 کیلومتر از نیشابور به روستای دهنو هاشم آباد میرسیم. روستا ساکت و آرام است، خیابان کشی شده و با روستاهای همجوارش از نظر بافتی کاملا متفاوت است و مشخص است که این روستا از نو بنا نهاده شده است. در اولین گام به سمت ایستگاه راه آهن خیام که به روستا چسبیده است میروم.
خانم علیزاده ازساکنان روستا درباره حادثه انفجار قطار درسال 82 میگوید: صبح خیلی زود بود که ناگهان بلندگوها اعلام کردند اهالی روستا را تخلیه کنند. ما نیز همراه خانواده به سمت شمال روستا حرکت کردیم. هوا خیلی سرد بود، ساعت از 8 گذشته بود که گفتند خطر رفع شده و میتوانید برگردید. برگشتیم و روی بهار خواب خانه قدیمی پدرشوهرم ایستاده بودیم که ناگهان صدای خیلی مهیبی همه جا را فرا گرفت. شدت صدا به قدری بود که تا چند وقت فشار عصبی ناشی از موج آن که در مغزمان پیچیده بود و ما را رها نمیکرد. آن زمان باردار بودم و پساز انفجار مادر همسرم سعی میکرد مرا به فضای امنی ببرد. در مسیر چشمم جایی را نمیدید، فضا کاملا غبارآلود بود و بوی مشمئز کنندهای در آنپیچیده و حرارت زیادی در منطقه بود.
وی ادامه می دهد: همان طور که فریاد میزدیم و میدویدیم قطعات آجر و سنگ و آهن و ریل و تکه های قطار که خیلی داغ بود از آسمان در حال باریدن بود و از روی سرمان عبور میکرد یا کنارمان میافتاد. حرارت این قطعات خیلی زیاد بود به طوری که صورت و بدن را میسوزاند. برای دقایقی بارش این اجسام ادامه داشت و به هر سمتی فرار میکردیم باز هم برسرمان فرود میآمد. نمیدانستیم چه کار باید بکنیم الان که فکرمیکنم نمیدانم چرا از آن همه شیء داغ که از فاصله نزدیک ما عبورمیکرد تا جایی که حرارت شان ما را میسوزاند هیچ کدام به ما برخورد نکرد. بعد از انفجار نیز چون باردار بودم سریع به بیمارستان منتقل شدم. آن زمان میگفتند محصولات کشاورزی نیشابور را نخورید چون آلوده شد هو هرکس باردار بوده باید بچه اش را سقط کند چون کور یا مشکل دار به دنیا میآید اما شکر خدا پس از مدت کوتاهی دخترم بدون هیچمشکلی به دنیا آمد.
با یکی از اعضای شورای روستا هم صحبت میشوم که میگوید: ساعت 4 صبح بود که آتش سوزی قطار شروع شد و با تلاش نیروهای آتش نشانی خاموش شده بود که پساز آن اعلامکردند خطر رفع شده و مردم روستا برگشتند که آن حادثه تلخ اتفاق افتاد.
محمد برناک در حالی که از آن روز به عنوان بدترین روز عمرش یاد میکند میگوید: برای انجامکارهایم خارج از روستا بودم که صدای انفجار را شنیدم و از اولین افرادی بودم که سر صحنه آمدم. حجم آوار به اندازهای بود که ماشین وارد روستا نمیشد.دوان دوان به سمت خانه ام رفتم. در راه اجساد و مجروحان بسیاری با وضع بسیار نامناسبیروی زمین افتاده بودند و کمک میخواستند. خانه ام در 30 متری محل انفجار بود. وقتی به آن جا رسیدم هیچ چیز از خانه ام باقی نمانده بود. انفجار، یک گودال عمیق با ابعاد حدودی 100 در 100 متر ایجاد کرده بود که نزدیک 20 متر عمق داشت.
وی با بغض ادامه میدهد: جنازه پسرم را همان روز و همسرم را نیز روز بعد از زیر آوار پیدا کردیم. آن روز 69 نفر از روستای ما کشته شدند. قبل ازاین اتفاق ریل راه آهن از وسط روستای ماعبور میکرد اما هم اکنون هیچمنزلی در ضلع جنوب راه آهن نیست. سال بعد از انفجار یک خانوار این جا ساکن بود، کمکم فرزندان و افرادی که باقی مانده بودند آمدند و زندگیبه روستا برگشت و هماکنون 115 خانوار ساکن دهنو هاشمآباد هستند.
"برناک که آن زماننیز درشورای روستای بوده درباره رسیدگیبه روستاییان و خانواده های روستاییان میگوید: آن موقع دیه کامل 36 میلیون تومان بود ولی گفتند چون شما نقد و فوری میگیرید برای مردان 24 و برای زنان 12 میلیون تومان پرداخت کردند و برای هرخانه نیز سه میلیون وام دادند که هنوز در حال پرداخت اقساط آنها هستیم."
وی تصریح میکند: این جا بچه هایی داشتیمکه هیچکس برایشان نمانده بود و اقوامدور و نزدیک شان آنها را بزرگ کردند و هماکنون تحت حمایت سازمانها نیستند. توقع داریم مسئولان امکاناتی را به روستای ما بدهند و با حضورشان حداقل در سالروز این حادثه التیامی بر درد و رنج مردم باشند. درحالی که فقط سال اول در این جا مراسم برگزار شد که آن را هم روستاییان کمک کردند.
به سمت قبرستان این روستا حرکت میکنیم. قبرهایی از کودک ۱۰ روزه تا پیرمرد و پیرزن مشاهده میشود و علت مرگهمگی انفجار قطار نوشته شده است. جوان ۳۰ سالهای نزدیک مان میشود و هنگامی کهمتوجه میشود خبرنگاریم به بیان خاطرات تلخش از روز حادثه میپردازد و میگوید: در زمان انفجار همراه با برادرم بالای پل راه آهن بودیم. برادرم گفت میروم ماموران را بیاورم تا وضعیت خانه مان را که در آتش سوزی صدمه دیده بود صورت جلسه کنند. هنوز ۲۰متر از منفاصله نگرفته بود که انفجار صورت گرفت. موج انفجار به فاصله خیلی زیادی مرا پرت کرد. افراد و اشیای زیادی در هوا معلق بودند. وقتی از جایم بلند شدم هیچکس در آن جا زنده نمانده بود. اجساد تکه تکه شده و همه عریان در بیابان افتاده بودند. سرم را به سمت خانهها چرخاندم، هیچ خانهای باقی نمانده بود. پرده های هر دو گوشم آسیب دید و بدنمجراحت برداشت. من را به بیمارستان بردند و وقتی برگشتم تمامخانواده امفوت شده و آنها را دفن کرده بودند.
آقای کرمانی در حالی که اشک در چشمانش جمع شده و قبر اعضای خانواده اش را نشان میدهد، میگوید: حتی نتوانستم در مراسم خاک سپاری پدر، مادر و چهار برادرم شرکت کنم. علاوه بر آنها تعداد زیادی از اقوام دیگرم را نیز در اینحادثه از دست دادم. شدت انفجار به حدی بود که تا شعاع چند کیلومتری آهنپرت شده بود به طوری که یکی از اهالی در حالی که با فاصله از محل حادثه در حال کشاورزی بود بر اثر برخورد ترکش های انفجار سرش از تنش جدا شده بود و چند روز بعد پیدایش کردند.
وی ادامه داد: از آن روز وضعیت مناسبینداریم، بچه هایی هستند که به همت دیگران بزرگ شدند یا تعداد زیادی از اعضای خانواده خودرا در یک روز ازدست دادهاند و هماکنون مشکلات زیاد مالی و عاطفی دارند. چند روز پیش عروسی یکی از همین بچهها بود، همه گریه میکردند، چونهیچکس را نداشت!
از روستا خارج میشویم. در حالی کهتماماین حوادث مانند یکفیلم بلند سینمایی از ذهنم در حال گذر است و به رنجی که مردم آسیب دیده از این حادثه متحمل شدهاند، فکر میکنم. به سراغ مدیر عامل سازمان آتش نشانی نیشابور میروم. وی روز حادثه در محل انفجار بوده و تعداد زیادی ازهمکاران خود را از دست داده است.
حسینی درباره اتفاقاتآن روز میگوید: در ایستگاه مرکزی بودم، به ما خبر دادند چند واگن از ریل خارج شده و امکان حادثه وجود دارد و در آن جا مستقر شوید. به همراه همکارانم در ایستگاه منطقه 3 به محل اعزام شدیم. در راه بودیمکه اعلامکردند آتش سوزی شده و چون بومی آن جا و آشنا به منطقه بودم سریع به محل حادثه رفتیم. از دور شدت حادثه را که دیدم سریع اعلامکردم نیروی کمکی باید به منطقه اعزام شود. بهمحل حادثه رسیدیم. قطار به سمت شمال و جنوب واژگون شده بود و عملیات مهار را شروع کردیم که مسئولان مختلف آمدند و اوضاع سامان دهی شد. ساعت حدود 8 بود که آتش مهار شد و ماموران در حال لکه گیری بودند و بقیه نیز برای پر کردن مخازن آب و جابه جایی افراد به عقب برگشته بودند. دوباره به محل حادثه برگشتیم. ساعت 9:37 بود در حالی که ما در شعاع 50 متری محل حادثه بودیم انفجار صورت گرفت. چون در آن لحظه در داخل خودرو و کنار یک ساختمان دو طبقه بودیم از موج انفجار رهایی پیدا کردیم. از خودرو پیاده شدم. مادری تقاضای کمک داشت، فرزندش زیر آوار بود. سریع کمک کردیم از زیر آوار بیرون آمد که آن جا به من گفت زیر گلویت بریده است و متوجه شدم جراحت پیدا کرده ام.
حسینی ادامه داد: متاسفانه در آن حادثه 21 مامور آتش نشان از جمله مدیرعامل و معاون عملیات آتش نشانی نیشابور را از دست دادیم.
وی درباره علت حادثه میگوید: نمیدانم علت حادثه چه بود هنوز هم دلیل آن نامعلوماست و خیلی مشخص نیست. گاهی اعلاممیشود در آن جا نیترات آمونیوم، گوگرد و پنبه، نفتا و مازوت بوده است. مسئولان باید در حمل و نقل این حجم از مواد خطرناک آن هم در کنار هم دقت میکردند. بارها باید دارای برچسب ایمنی باشد که آتش نشانها بدانند چه چیزی آتش گرفته است. اطلاعات اولیه مناسبی در اختیار آتش نشانها قرار ندادند و در آن حادثه ما از وجود نیترات آمونیوم در بار اطلاع نداشتیم. اینمواد وقتی ترکیب میشوند بخشی از ماده اولیه تی ان تی را تشکیل میدهند.
وی تصریح کرد: بیش از 300 نفر در این حادثه کشته شدند. علاوه بر اهالی منطقه حدود 70 فرد مسئول از جمله فرماندار نیشابور، تعدادی از نیروهای امنیتی، امدادی و حتی خبرنگار نیز بین کشته شدگان بود. متاسفانه به نظر میرسد وسعت این حادثه هولناکهیچ نسبتی با میزان پوشش رسانهای و توجه مسئولان طی این سالها نداشته است!
یک اهمال کوچک، یک فاجعه بزرگ
براساس این گزارش، در اغلب این حوادث وجود عوامل زمینهساز بر اثر بیتدبیری میتوانند از یک حادثه کوچک و محدود که میشود بهراحتی آن را کنترل کرد یک فاجعه بسازند که نمونه بارز اینگونه سوانح انفجار قطار در ایستگاه نیشابور در 29 بهمن 1382 بود.
آدرس کوتاه خبر: