دوشنبه، 31 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » ماجراي عجيب مردي كه همسرش را كشت/ ورشكستگي قاتلم كرد!

ماجراي عجيب مردي كه همسرش را كشت/ ورشكستگي قاتلم كرد!

0
258
کد خبر: 32120

میار: مردي كه مدعي است بعد از مستي و به خاطر غرغر هاي همسرش او را خفه كرده اما قصد قتل اش را نداشته است در حالي محاكمه شد كه از سوي فرزندش خودش با درخواست ديه و از سوي مادر مقتول با درخواست قصاص روبرو شده است

به گزارش میار و به نقل از روزنامه هفت صبح، ساعت‌ 9 صبح روز جمعه 28 ‌دی‌ماه گذشته بود كه بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری 109 ‌بهارستان از قتل زن جوانی در خانه‌اش حوالی خیابان مجاهدین اسلام با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه که طبقه دوم خانه قدیمی دو طبقه‌ای بود با جسد زن 36 ‌ساله‌ای روبه‌رو شدند که شواهد نشان از این داشت او بر اثر فشار بر عناصرحیاتی گردن به کام مرگ رفته است. مأموران همچنین شوهر مقتول به نام اردشیر را که بالای سر جسد گریه می‌کرد و تلفنی به مأموران خبر داده بود که همسرش را در خانه‌اش به قتل رسانده است به اتهام قتل بازداشت کردند.

متهم با اظهار پشیمانی به قتل همسرش اعتراف کرد و ادعا کرد بعد از ورشكستگي و شكست خوردن در كاسبي اش به چنين روزي افتاده است. او در تشريح ماجرا بيان داشت: 43 سال سن دارم و داراي دو فرزند پسر هستم كه اولی از زن اولم است و دومی که دو و نیم ساله است از همين زني كه او را كشته ام.

وي ادامه داد: سال‌ها پیش همسرم به خاطر اختلافی که داشتیم از من جدا شد و من و پسرم را تنها گذاشت و از آن زمان تا الان پسرم با خودم زندگی می‌کند. به همین دلیل با زني كه چند وقت پيش يكي از فاميل هايم نشان ام داده بود ازدواج كردم و دوباره تشكيل زندگي دادم كه بعد از مدتي نيز بچه دار شديم. او  آرایشگری داشت و هفت‌سال از ازدواج مان مي گذرد اما من قصد کشتن او را نداشتم و فقط می‌خواستم بترسانمش که این اتفاق افتاد.

در ادامه با توجه به اعترافات صريح متهم مبني بر قتل او به اداره آگاهي منتقل شد و در روز بازسازي صحنه قتل گفت: مقتول همیشه غر می‌زد و دائم نق‌نق می‌کرد. از زندگی‌اش راضی نبود و بهانه می‌گرفت که به او پول کم می‌دهم؛ او خيلي خسته‌ام کرده بود و من دو مغازه در بازار داشتم. در یکی از مغازه ها صنایع دستی می‌فروختم و در دیگری لوازم آرایشی اما مدتي بعد ورشكسته شدم و بعد از ورشكستگي حال و روز زندگي ام خراب شد كه مدتي هم به مشروب خوري افتادم. در اين اثنا بود كه به خاطر سرمایه‌گذاری پول کم آوردم و به همین دلیل 200 ميليون تومان از یک بازاری پول با بهره پنج درصد نزول کردم. فکر می‌کردم درآمد خوبی کسب مي کنم و هرطور است پول هاي بهره اي را پس مي دهم اما من نتوانستم بهره را پس بدهم به طوریکه 600 ميليون تومان بدهکار و مجبور شدم مغازه‌هایم را اجاره بدهم و خودم برای کار به مغازه لوازم آرایشی پدرم رفتم و مشغول به کار شدم. بعد از آن بود که درآمدم کم شد و نق‌نق‌های همسرم شروع شد. شب حادثه  حال خوبی نداشتم و به همین دلیل باز هم مشروب خورده بودم. همسرم مثل همیشه شروع به غر زدن کرد و با هم درگیر شدیم تا اینکه ساعت یک‌بامداد او به اتاق رفت و دراز کشید اما همچنان ‌نق می‌زد که عصبانی شدم و به سراغش رفتم؛ گلویش را فشار دادم تا ساکت شود. همان لحظه پسر دو و نیم ساله‌ام که در اتاق كناري گريه مي كرد صدايش آمد و به اتاقش رفتم و او را برداشتم و به طبقه پایین که پدر و مادر و خواهرم زندگی می‌کنند، بردم. آن‌ها فهمیده بودند که با همسرم درگیر شده‌ام. نیم ساعتی آنجا بودم و بعد به طبقه بالا رفتم تا با همسرم حرف بزنم اما وقتی بالای سرش رسیدم کبود شده بود و بدنش سرد بود که من فهمیدم او فوت کرده است. تا صبح کنار جسدش ماندم و گریه کردم و در نهایت صبح موضوع را به خواهرم گفتم و با پلیس تماس گرفتم و موضوع را توضیح دادم.

با توجه به اين اظهارات متهم پرونده تكميل شد و با صدور گواهي پزشكي قانوني، بالاخره عليه متهم كيفرخواست صادر شد و پرونده براي انجام دادرسي به دادگاه كيفري يك استان تهران ارسال شد.

هفته گذشته بود كه جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي متين راسخ و مستشاري قاضي حسيني برگزار شد. ابتداي جلسه مادر مقتول در جايگاه قرار گرفت و براي قاتل درخواست قصاص كرد اما در ادامه ولي قهري پسر متهم به جايگاه فراخوانده شد و از سمت فرزند مشترك مقتول و قاتل درخواست ديه را مطرح كرد.

زمانيكه متهم در جايگاه قرار گرفت گفت: من آن شب مست بودم و مدت زماني هم بود كه از نظر مالي ورشكسته شده بودم. ورشكستگي ام باعث شد تمام زندگي ام بهم بريزد و بعد از آن حال و روز خوبي نداشتم تا اينكه مدتي همسرم دائم براي غرغر مي كرد و من كه از او عصباني بودم در شب آخر او را به قتل رساندم. اتهام ام را قبول دارم اما باور كنيد قصد كشتن او را نداشتم و فقط مي خواستم او را بترسانم.

در انتهاي رسيدگي به اين پرونده هيئت قضائي شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران وارد شور شدند تا براي تعيين سرنوشت متهم تصميم گيري كنند.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید