یکشنبه، 16 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » ماجراي ازدواج هاي سريالي استاد/ جزئيات خودكشي دو نفره نجفي و ميترااستاد / او زني پاكدامن بود+ جزئيات جلسه دادگاه

ماجراي ازدواج هاي سريالي استاد/ جزئيات خودكشي دو نفره نجفي و ميترااستاد / او زني پاكدامن بود+ جزئيات جلسه دادگاه

0
989
کد خبر: 30062

میار: نجفي بالاخره به دادگاه رسيد اگرچه جلسه رسيدگي به دليل عدم حضور اولياي دم مقتول در دادگاه نيمه تمام ماند اما شهود و نماينده دادستان صحبت هايي را مطرح كردند كه تا به الان ماجراي اين پرونده را از هر روز پيچيده تر كرده است.

به گزارش خبرنگار ما، روز جاري جلسه اين دادگاه به رياست قاضي كشكولي برگزار شد و وي در نخستین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران به اتهام قتل عمد میترا استاد همسر دومش اظهار کرد: قبل از اعلام رسمیت دادگاه تذکراتی را در راستای جلسه قانون آئین دادرسی کیفری و به منظور تنویر اذهان عمومی و رسانه‌ها بیان می‌کنم.

وی اضافه کرد: همانطور که استحضار دارید برای برپایی یک دادرسی الزاماتی وجود دارد که رعایت آن الزامات ضروری است. در همین راستا به موجب مقررات ماده 400 قانون آئین دادرسری کیفری محاکمات در دادگاه‌های کیفری یک به صورت ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه ضبط تصویری شده و انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است.

رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران افزود: به موجب تبصره 2 ماده 353 قانون آئین دادرسی کیفری انتشار جریان رسیدگی به گزارش پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است،؛ به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رئیس قوه قضائیه با این درخواست امکانپذیر است که در این پرونده این مهم انجام و رئیس قوه قضائیه با درخواست دادستان کل کشور مبنی بر انتشار جریان رسیدگی پرونده موافقت کرده است.

وی ادامه داد: از رسانه‌ها انتظار می‌رود در چارچوب موازین قانونی به انتشار اخبار بپردازند و پرداختن به مسائل حاشیه‌ای پرهیز کنند و در این پرونده که موجب تشویش اذهان عمومی شد بی‌شک دخالت برخلاف موازین قانونی‌ رسانه‌ها بی‌تأثیر نبود.

کشکولی ادامه داد: در جرائم مهم به اعتبار میزان مجازات و آسیب اجتماعی که جرم در جامعه دارد بویژه در این پرونده قاعده طلایی یعنی حفظ صحنه جرم از اهمیت بسیاری برخوردار است و رسانه‌ها نباید بدون نظر قضایی در مرحله تحقیقات نقش بازپرس و مقام قضائی را ایفا کنند اما در پرونده حاضر در مرحله تحقیقات مقدماتی مقام قضایی در چارچوب موازین در صحنه حضور داشت و پس از کشف جرم تمام اقدامات لازم را به عمل آورد.

رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران گفت: متاسفانه در این پرونده برخی دستگاه‌های اجرایی سعی کردند در امور قضایی دخالت کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شدند.

کشکولی در ادامه به نماینده دادستان، اولیای دم، وکلای اولیای دم، متهم و وکلای وی تذکر داد که اخلاق را رعایت کنند و مطالبی بر خلاف حقیقت بیان نکنند.

ميترااستاد مسلمان نبود!

دكتر شهرياري متن كيفرخواست را تا جايي كه ممكن بود قرائت كرد.

نماینده دادستان گفت: در پرونده دادسرای جنایی تهران محمدعلی نجفی فرزند احمدعلی ۶۶ ساله، بازنشسته، اهل و ساکن تهران، در زندان اوین از تاریخ 98/3/8 بازداشت است.

به گزارش میار، قاضی شهریاری افزود: وی به مباشرت در قتل عمدی میترا استاد فرزند کاکابرار، ۳۶ ساله همسر دوم وی با سلاح گرم، حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیر مجاز و ایراد صدمه عمدی بدنی غیر منتهی به فوت متهم است.

وی تصریح کرد: در 98/3/7 ساعت ۱۲:۳۰ صبح حسب تماس کلانتری شهرک غرب مبنی بر وقوع قتل در یک برج مسکونی، بازپرس بلافاصله به همراه اکیپ (پزشکی قانونی، تشخیص هویت، پلیس آگاهی) به محل عزیمت کرد.

نماینده دادستان افزود: در بدو امر جسد مقتوله در وان حمام به نحوی که سر به سمت جنوب و پا‌ها به سمت شمال و آثار خونریزی از ناحیه سینه و پهلو وجود داشت مشاهده شد و آپارتمان هم به هم ریختگی داشت به نحوی که مشخص بود به تازگی اسباب کشی کرده‌اند.

 قاضی شهریاری ادامه داد: در صحنه دست نوشته‌ای کشف شد که در آن نوشته شده بود در طول یکسال و اندی گذشته تمام سعی خود را کردم تا بدون خونریزی مشکلات را با میترا استاد حل کنم، اما او هیچ نصیحتی را پذیرا نبود حتی پیشنهاد دادم که تمام حق و حقوقت را پرداخت می‌کنم؛ اما او به من می‌گفت در وهله اول برای گرفتن انتقام از همسر و دخترت آمده‌ام و تا خیانت نکنم و با مرد‌های اجنبی هم خوابگي نكنم، دست بر نمی‌دارم.

وی در ادامه قرائت نامه نجفی گفت: از تهدید و توهین او خسته شده‌ام از دیروز شروع کرد به تماس گرفتن با برخی مرد‌های اجنبی که رابطه نامشروع داشت و برای توجیه رفتار خود به من تهمت زشت می‌زد.

نماینده دادستان گفت: با کشف این دست نوشته بر ما متبادر شد که قاتل می‌تواند محمد علی نجفی باشد، لذا دستگیری وی در دستور کار قرار گرفت.

قاضی شهریاری افزود: صحنه به طور کامل بررسی و در وان حمام آثار پاشیدن خون و شلیک چند گلوله به در و دیوار مشاهده شد، یک عدد بالش سفید رنگ که در آن آثار ورود و خروج گلوله بود، مشاهده گردید.

وی گفت: دوربین‌های مدار بسته ساختمان بررسی شد که نشان می‌داد ۱۱:۴۳ همان روز محمدعلی نجفی در حال خروج از ساختمان است و قبل از خروج او، راننده محمدعلی نجفی با هویت فرهاد آقازاده فرزند احمد به درب واحد متهم نجفی مراجعه و دو عدد کیف را خارج می‌کند.

نماینده دادستان بیان کرد: در تحقیقات انجام شده از فرهاد آقا‌زاده او گفت ساعت ۹:۲۶ یوم جاری دکتر نجفی با او تماس گرفته و آدرسی به او داده که به آنجا بیاید. سه بار به آدرس رفتم، به دکتر زنگ زدم جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه کردم زنگ زدم او در را باز کرد و دو عدد کیف قهوه‌ای و مشکی تحویل من داد و خواست که آن را به دخترش زهرا نجفی برسانم.

قاضی شهریاری افزود: فرهاد آقازاده در ادامه تحقیقات بیان کرده کیف را به دختر دکتر نجفی رساندم، بعد از باز کردن کیف نامه‌ای در آن بود که پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه کنید. ما به همراه دختر او به آدرس رفتیم، چند بار در زدیم در را کسی باز نکرد بعد از آن وارد ساختمان شدیم، در حمام با جسد میترا استاد مواجه شدیم که بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتیم. من در آخرین لحظه که با دکتر نجفی صحبت کردم دیدم که شلوار او خونی و مچ پای او زخمی شده است.

وی گفت: در ادامه از مهیار صفری فرزند جهانشاه پسر مقتوله که در آن یوم جاری حضور داشت سئوال کردیم، او گفت برای گرفتن پول آژانس سه شنبه به منزل مادرم رفتم دیدم دو نفر غریبه که یکی دختر نجفی است در محل هستند و گریه می‌کنند. بعد دیدم مادرم در حمام و خونی است. فکر نمی‌کردم مادرم مرده باشد هر چه با آقای نجفی تماس می‌گرفتیم گوشی خاموش بود، او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود معمولا او با مادرم درگیری لفظی و گاهی بدنی داشت، نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.

نماینده دادستان گفت: از زهرا نجفی تحقیق به عمل آمد که در تحقیقات گفته است آقای آقا زاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو کیف دستی به من دادند من به همراه همسرم و آ‌قای آقازاده به منزل بابا آمدیم، چند باز زنگ زدیم خودمان در را باز کردیم بابا و خانم استاد را صدا کردیم، همان موقع پسر میترا استاد رسید، به سمت سرویس بهداشتی رفتیم و من دیدم که میترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد می‌باشد.

 شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد کیف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفی رفتیم. کیف‌ها به همراه سه برگ کشف شد در داخل کیف شش عدد گوشی که در فویل پیچیده شده بود و متعلق به متهم نجفی، مقتوله و فرزند مقتوله است کشف گردید.

سرپرست دادسرای امور جنایی تهران متذکر شد: در نوشته‌ها آمده بود "مطالب را به مختصر می‌نویسم، البته دوست ندارم برخی از این مسائل در سطح عمومی پخش شود، میترا استاد اردیبهشت 96 به دیدن من آمد، آن موقع خیلی محجبه و با چادر و روسری بود، پس از مدتی تقاضای دیدار خصوصی از من کرد که آن دیدار منجر به آمدن احساس علاقه بین طرفین شد، میترا می‌گفت مطلقه و مسلمان است اما مشخص شد که قبل از مسلمان شدن با فردی رابطه داشته، بعد با دیپلماتی آشنا و مسلمان شد، چند بار با افراد مختلف عقد کرده بود، در نهایت با بافتن دروغ‌هایی در تیرماه به عقد موقت من درآمد که خیلی اشتباه کردم."

براساس اين گزارش، نماينده دادستان در رابطه با خودكشي متهم نيز به ماجراي خودكشي او در هتل لاله اشاره كرد و گفت با انتقال سريع او به بيمارستان رجايي تحت مداوا قرار گرفت و حتي نجفي مدعي شده است يك بار به پيشنهاد مرحومه قرار بود خودكشي دو نفره كنند اما منصرف شدند.

در این حین قاضی محمدی کشکولی به نماینده دادستان بابت ارائه برخی مسائل در دادگاه تذکر داد و گفت: برخی از مسائل باید در دادگاه غیرعلنی مطرح شود.

اعتقاد به مهدورالدمي ميترا

شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست و خواندن نامه‌های کشف شده از آقای نجفی گفت: داخل نامه آمده بود "مشکلات بیشتر می‌شد، میترا توهین می‌کرد و تهمت می‌زد، این مسائل مرا به اینجا رساند که وی مهدورالدم است که چنین کاری کردم و تقاضای عفو دارم".

شهریاری در قرائت ادامه کیفرخواست محمدعلی نجفی در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران اظهار کرد: از آنجایی که احتمال خودکشی نجفی می‌رفت اقدامات لازم برای یافتن او انجام شد و منزل همسر و دختر وی مورد بررسی قرار گرفت و با تمام دوستان و آشنایان او تماس گرفته شد تا اینکه مشخص شد نجفی ساعت 17 همان روز خود را به پلیس معرفی کرده است.

سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد: متهم در همان مراحل ابتدایی اعتراف به قتل کرده انگیزه خود را اختلافات خانوادگی اعلام کرده است. متهم در نیروی انتظامی گفته که خشاب از قبل در سلاح بود ولی مسلح نبود و وقتی که به طرف حمام رفتم آن را مسلح کردم که البته کار اشتباهی بود.

شهریاری افزود: متهم همچنین نزد دادسرای جنایی گفته است که حدود 8 ماه عقد موقت و یکسال عقد دائم دارم و در تمام این زمان درگیری و جنگ و جدل وجودداشته است و مقتوله به تمام اعضای خانواده توهین می‌کرد و حتی در برخی موارد در اختلافاتمان به درگیری فیزیکی می‌انجامید و چند بار هم منجر به ضرب و جرح شد یکی دو بار نیز مقتوله اقدام به چاقوکشی کرد.

وی گفت: نجفی در اظهارات خود گفته است که چند بار به مقتوله پیشنهاد طلاق داده اما مقتوله گفته که باید از همسر اول و دختر او انتقام بگیرد. طبق اظهارات متهم شب قبل از قتل نیز با هم درگیر می‌شوند و ساعت 1 یا 2 به خواب می‌روند. صبح، فرزند مقتوله به مدرسه می‌رود و مقتوله طبق اظهارات متهم مجدد شروع به فحاشی کرده و می‌گوید می‌خواهم به حمام و سپس به بیرون بروم.

شهریاری افزود: نجفی به مقتول می‌گوید که کجا می‌خواهی بروی که مشاجره ادامه می‌یابد. او گفته است مقتوله لباسهای خود را درآورد و وارد حمام شد و من اسلحه سازمانی را برداشتم و یک بالش نیز از روی تخت برداشتم  تا او سلاح را نبیند. همسرم هنوز وارد وان نشده بود که اسلحه را به او نشان دادم اما در این لحظه یک تیر از بالش عبور کرد و بالش افتاد و بعد از آن چند تیر دیگر نیز شلیک شد.

نماینده دادستان افزود: همچنین متهم گفته بعد از این اتفاق اسلحه را برداشتم و سر مزار پدرم در قم رفتم و می‌خواستم خودکشی کنم؛ سپس به حرم حضرت معصومه رفتم و سلاح را داخل کیف به خادم حرم دادم و خادم مرا شناخت و به من گفت که شما می‌توانید کیف را به داخل حرم ببرید. پس از زیارت به میدان هفتادودو تن برگشتم و از آنجا به ترمینال جنوب آمدم و سپس خودم را به پلیس معرفی کردم.

وی افزود: متهم نزد بازپرس گفته است که سلاح از قبل مسلح بوده و در حالی که در نیروی انتظامی می‌گوید قبل از رفتن به حمام سلاح را مسلح کردم و متهم همچنین نزد بازپرس اعتراف کرده که دستنوشته‌ها را خودش نوشته است.

به گزارش میار، نماینده دادستان در ادامه به اعترافات متهم اشاره کرد و گفت: متهم نجفی انگیزه خود را از قتل اختلافات خانوادگی بیان کرده است و آلت قتاله یک سلاح کمری برتا است که تا 27 بهمن سال 94 دارای مجوز بوده اما بعد از آن تمدید نشده و متهم به این مسئله اعتراف دارد.

شهریاری گفت در زمان وقوع جنایت هیچ شاهدی وجود نداشته و فقط راننده متهم می‌گوید در زمان بعد از جنایت که کیف‌ها را تحویل گرفته مشاهده می‌کند پای چپ نجفی خون‌آلود است و وقتی از او سوال می‌کند می‌گوید به خاطر درگیری با میترا استاد است.

وی با بیان اینکه گلوله طبق نظریه کارشناس از فاصله‌ بیش از یک متر و کمتر از 5 متر شلیک شده است، به بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان اشاره کرد و گفت: ابتدا مشاهده می شود در تاریخ 7 خرداد 98 راننده به هویت فرهاد آقازاده فرزند احمد در ساعت 10:08 دقیقه به داخل ساختمان وارد و تعداد دو عدد کیف از متهم تحویل می‌گیرد و ساعت 10:19 خارج می‌شود و ساعت 11:43 متهم به همراه یک کیف دستی کوچک از ساختمان خارج شده و سپس راننده و دختر وی وارد ساختمان شده و با صحنه قتل مواجه می‌شوند و هیچکدام از اهالی ساختمان صدای گلوله را نشنیده اما صدای درگیری را می‌شنوند.

انگيزه هاي نجفي براي قتل ميترا

سرپرست دادسرای جنایی در ادامه قرائت کیفرخواست به انگیزه متهم از وقوع قتل اشاره کرد و گفت: براساس یک برگ دست‌نوشته در منزل متهم عدم پیشنهاد قبول طلاق اختلافات خانوادگی، تماس با برخی افراد و مهدورالدم بودن انگیزه متهم از قتل عنوان شده است. متهم همچنین در دستنوشته دیگری که در منزل دختر وی یافت شده ارتباط با برخی افراد و توهین و تهدید را انگیزه قتل عنوان کرده است.

شهریاری اضافه کرد: حسب نظریه کارشناسی دستنوشته‌های مقتول با دستخط نجفی تطبیق شده و متهم درباره مهدورالدم اعلام کردن میترا استاد گفته است در نامه‌ای که به دخترم نوشته‌ام توضیحات بیشتری دادم و چون فکر می‌کردم به خاطر قتل، تحت فشار قرار می‌گیرم عنوان مهدورالدم را به کار بردم تا ابزار برای خارج شدن از تحت فشار داشته باشم و این موضوع پس از قتل به ذهنم رسید و نه قبل از آن.

وی گفت: متهم همچنین در جای دیگری در پرونده اختلافات زناشویی و دعوا را انگیزه قتل خود عنوان کرده و موضوع مهدورالدم بودن را نفی می‌کند.

سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: همچنی وکیل متهم در لایحه‌ای عنوان کرده مقتوله با توجه به دلایلی مهدورالدم است و وکیل در دلایل خود صرفا به اظهارات متهم اشاره می‌کند که قابل پذیرش نیست. متهم نیز اقرار دارد که هدف از قتل اختلافات خانوادگی بوده و دلایلی بر مهدورالدم بودن مقتول وجود ندارد گرچه بررسی ادعای مهدورالدم در صلاحیت دادگاه است و قطعا نیاز به رسیدگی ماهوی دارد.

شهریاری همچنین به شناسایی افرادی با نامهای حسین،نرگس، فرشته، داوود و جواد اشاره کرد و گفت: در تحقیقاتی که از تمامی این افراد صورت گرفته گفته‌اند که به خاطر روابط کاری با مقتوله آشنا بودند اما هیچ رابطه نامشروعی با او نداشتند.

سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: متهم اعلام کرده که مقتوله در روزهای آخر قصد افشاگری از طریق مصاحبه با خبرنگار انصاف‌نیوز را داشته است که به همین دلیل خبرنگار انصاف نیور رادعوت کردیم و از او تحقیقات لازم به عمل آمد. طبق تحقیقات صورت گرفته از معصومه رشیدیان او گفته که به دنبال علت استعفای شهردار تهران بوده سوالاتی در این رابطه برای همه وجود داشته است لذا از طریق یک کانال تلگرامی شماره میترا استاد را پیدا کرده و در تاریخ 11 آبان 97 مصاحبه‌ای با او انجام بوده و قرار بوده مصاحبه دیگری در دی 97 انجام شود که به بعد موکل می‌شود. میترا استاد در تاریخ 6 خرداد تماس گرفته و برای 7 خرداد قرار مصاحبه می‌گذارد اما شب قبل از وقوع قتل به خبرنگار پیامک می‌دهد که سفری برایش پیش آمده و نمی‌تواند مصاحبه را انجام دهد و مصاحبه را به روز دیگر موکول می‌کند. بنابراین این اظهارات دلیل دیگری بر کذب بودن ادعای متهم است.

وی انگیزه متهم را از قتل را صرفا اختلافات خانوادگی طی یک سال زندگی زناشویی اعلام کرده و گفت: به محض معرفی متهم به نیروی انتظامی اقدامات لازم برای بررسی وضعیت روحی و روانی او صورت گرفت و طبق اظهارات پزشکی قانونی متهم هیچگونه مشکل روانی در زمان وقوع قتل نداشته، البته سابقه‌ای از افسردگی در گذشته داشته است که اقدامات پزشکی لازم برای آن انجام نشده است.

وی ادامه داد: متهم و وکیل وی به نظر پزشکی قانونی اعتراض کردند که موضوع به هیئت سه نفره ارجاع شد و هیئت سه نفره نیز نظریه اولیه کارشناسی را تایید کردند.

به گزارش میار، شهریاری اولیای دم مقتول را پدر، مادر و فرزند وی خواند و افزود:‌ اولیای دم مقتول با حضور در شعبه بازپرسی همگی تقاضای قصاص متهم را کرده‌اند.

در ابتدای این جلسه قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران و نماینده دادستان تهران در پایان قرائت کیفرخواست، گفت: اینجانب به مانند تمامی پرونده‌های دیگر، طرفین را توصیه به صلح و سازش می‌کنم، در این پرونده بعضا ایراد گرفته شد که پروسه تحقیقات در مدت 4 روز انجام شد.

وی با بیان اینکه پروسه تحقیقات نه در مدت 4 روز بلکه به مدت یک هفته زمان برد، افزود: صدور کیفرخواست درمدت زمان کوتاه، در پرونده‌های دیگری نیز وجود داشته است، به طور مثال در پرونده قتل آقای شیرمحمدعلی، کیفرخواست در مدت 48 ساعت صادر شد.

از جسد ميترا در وان حمام عكس گرفتم!

در ادامه این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه، گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم. شهادت می‌دهم و قسم می‌خورم جز واقعیت چیزی نگویم. در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. در یکی از آنان نامه‌ای از پدرم که شامل سه صفحه بود مشاهده کردم و به دلیل اینکه پدرم در آن نامه از مردم ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم. حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم. چند بار آقای آقازاده زنگ زد ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز گردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولی صدایی نشنیدیم و هیچکس در را باز نکرد و ما نهایتاً ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل. همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.

زهرا نجفی ادامه داد: من بر اساس نامه‌ای که در آن نوشته شده بود انا لله و انا الیه راجعون. نگران شدم و فکر کردم می‌خواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده. اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتماً صدای ضبط شده ما خواهد بود. خود اورژانس مکالمه‌ها را ضبط می‌کند.

زهرا نجفی افزود: من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود هست و اول متوجه نشدم که او تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.

وی افزود: آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دودیدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.

قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس، بالش روی جسد افتاده است دلیلش چیست؟ که او گفت: بالشت روی جسد نبود. کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.

قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.

ميترا با من تماس گرفت و ...

در ادامه دادگاه داماد نجفي نيز اظهارات خود را به دستور رياست جلسه مطرح كرد.

قاضی خطاب به علیرضا ببری گفت: حرمت مجازات و شهادت کذب و مفاد قانونی به شما تفهیم می‌شود به خداوند سوگند یاد کنید که جز به حقیقت چیزی نگویید.
علیرضا ببری ضمن معرفی خود گفت: من داماد دکتر نجفی هستم.
قاضی گفت: چند سال دارید؟
علیرضا ببری گفت: متولد ۶۷ هستم
قاضی پرسید: شغل شما چیست؟
ببری گفت: کارمند، شیعه و اهل تهران هستم.
قاضی گفت: مشاهدات خود را بگویید.
ببری گفت: من سرکار بودم که خانمم تماس گرفت
قاضی گفت: چه ساعتی بود؟
ببری: فکر کنم حدود ساعت ۱۱:۰۰ من از سرکار آمدم. آقای آقازاده پریشان بود، قضیه نامه را تعریف کرد. نامه را خواندم که در آخر آن آقای نجفی حلالیت طلبیده بود، حدود ساعت ۱۲:۰۰ به آپارتمان آن‌ها رسیدیم. از آقای آقازاده خواستیم با کلیدی که در دست داشت در را باز کند. در این هنگام آقا مهیار آمد. آقازاده سمت اتاق خواب رفت بعد شوکه شد و برگشت من داخل نرفتم، البته با باز شدن در دیدم که خون ریخته، مهیار داد می‌زد که بابا مامان را کشته من سعی کردم او را بگیرم که داخل نرود.

علیرضا ببری در ادامه اظهارات خود گفت: به اورژانس زنگ زدیم، مشخصات از ما خواست توضیح دادیم که در حال نشسته در وان است. گفتند بخوابانید. با زهرا او را خواباندیم؛ اما جسد صاف نمی‌شد اورژانس از ما خواست به قلبش ماساژ بدهیم ما شروع کردیم همسرم گفت از سینه او خون می‌آید او را رها کنیم تا اورژانس آمد.
قاضی پرسید: چه کسی با اورژانس تماس گرفت؟
ببری گفت: من با 115 تماس گرفتم.
قاضی پرسید: نامه را چه زمانی دیدید؟
ببری گفت: سه برگ بود که دیدم اما کلی نگاه کردم.
قاضی پرسید: نامه را کجا مشاهده کردید؟
ببری گفت: منزل خودم حدود ساعت 12:00

قاضی پرسید: چه اقدامی کردید؟
ببری گفت: منزل دکتر را بلد نبودیم، آقای آقازاده بلد بود به همراه او رفتیم.
قاضی پرسید: به مرجع انتظامی چه کسی اطلاع داد؟
ببری گفت: من به 110 زنگ نزدم فکر کنم آقای آقازاده زنگ زد.
قاضی پرسید: داخل و کف وان چگونه بود؟
ببری گفت: کف حمام خونی بود و در وان خون به سمت فاضلاب جریان داشت ، بیرون وان خون زیاد بود.
قاضی پرسید: داخل اتاق ظاهرا به هم ریخته بود، متوجه چیزی شدید؟
ببری گفت: کل خانه به هم ریخته بود من لباس خونی ندیدم اما کف اتاق کمی خون دیدم
قاضی پرسید: شما از اختلاف قاتل و مقتول اطلاع داشتید؟
ببری گفت: از اختلاف آنها زیاد نمی‌دانستم؛ اما با من و زهرا اختلاف داشت.
قاضی پرسید: انگیزه اختلاف او با شما چه بود؟
ببری گفت: من بار اول مقتوله را در باغ کتاب در حین نمایش فیلم با پوشش جیغ دیدم. به فاصله ده روز در برج میلاد دوباره وی را به صورت محجبه دیدم. این اختلاف پوشش برای من سوال شد. از یکی از افراد در برج میلاد که مسئولیتی داشت پرسیدم جواب نداد. بعد از آن مقتوله با من تماس گرفت بین ما صحبت‌های ناپسندی رد و بدل شد، او به من گفت خوب نبود که درباره زن مردم پرس و جو می‌کنی به خاطر همین مقتوله با من مشکل داشت.
قاضی پرسید: چرا شما در برج میلاد بودید؟
ببری گفت: دکتر شهردار بود و به خاطر برنامه‌هایی در برج میلاد حضور داشت. من اصلا مقتوله را نمی‌شناختم رفت و آمد نداشتیم.
قاضی پرسید: در اتاق لباسی دیدید که متعلق به مقتول یا مقتوله باشد؟
ببری گفت: من به شدت هول شده بودم، ممکن است باشد، اما آن لحظه من ندیدم. کنترل مهیار خیلی از من انرژی گرفت.
قاضی پرسید: شما جزو اولین نفرات بودید که صحنه رادیدید؟ حوله را چه کسی انداخته بود؟
ببری گفت: حوله سفید رنگ روی او بود.
قاضی پرسید: بالش را کجا دیدید؟
ببری گفت: من اصلا بالش ندیدم
قاضی پرسید: شما غیر از حوله گلوله دیدید؟
ببری گفت: بعد از آنکه همسرم گفت یک شی مسی را بیرون وان دیدم.

قاضی: آیا تا زمانی که نجفی خود را به پلیس آگاهی معرفی کند با او تماس داشتید؟
ببری: خیر، ما نگران بودیم او خودکشی کند منزل مادر خانمم بودیم که دکتر تماس گرفت و گفت که نگران نباشید من خودم را به آگاهی شاپور معرفی می‌کنم. بعد با آن شماره تماس گرفتیم راننده‌ای پشت خط بود و گفت که جلوی آگاهی شاپور او را پیاده کرده است.
قاضی: موقعی که آقای نجفی تماس گرفت چه کسی گوشی را جواب داد؟
ببری: همسرم زهرا نجفی جواب داد.
قاضی: آیا تا به حال متوجه اسلحه آقای نجفی در منزل بودید؟
ببری: می‌دانستم اسلحه دارد زمان ازدواج در سال ۹۵ زهرا گفته بود.

فكر مي كرديم قصد نجفي خودكشي است
قاضی کشکولی در ادامه فرهاد آقازاده را به جایگاه خواند و خطاب به او مفاد ۲۰۹ قانون آیین دادرسی کیفری را تفهیم کرد و از او خواست به خداوند سوگند یاد کند که جز حقیقت چیزی نگوید و پرسید: از این ماجرا چطور مطلع شدید؟

فرهاد آقازاده گفت: راننده دکتر نجفی هستم، صبح ساعت ۹:۲۶ با من تماس گرفت.
قاضی: از چه سالی راننده او بودید؟
آقازاده: من در شهرداری راننده بودم از ۲.۳.۹۷ به او معرفی شدم و در طول این یک سال به همراه او بودم.
قاضی: آن روز چه اتفاقی افتاد؟
آقازاده: دکتر به من زنگ زد کیف‌ها را به من داد و گفت به دخترش برسانم. از من خواست ۱۵ دقیقه صبر کنم تا نامه‌ای بنویسد دوباره بالا رفتم کیف‌ها را به او دادم، نامه را داخل آن گذاشت دوباره به من برگرداند.
به گزارش میار، آقازاده گفت: به منزل زهرا خانم رفتم او نامه را خواند و از ترس اینکه اتفاقی بیفتد به خانه دکتر رفتیم من کلید خانه را داشتم یکی دو بار صدا کردم پسر مقتوله حدود ساعت ۱۲:۳۰ آمد به سمت اتاق‌خواب‌ها رفتیم من در اتاق خواب دکتر را باز کردم و خانم استاد را دیدم شوکه شدم مهیار می‌خواست آنجا برود نگذاشتیم او به سمت آشپزخانه رفت چاقویی برداشت من مانع شدم به زحمت چاقو را از جیب او درآوردیم بعد به ۱۱۰ زنگ زدم.
قاضی: مشاهدات اولیه را بگویید؟
آقازاده: مقتوله در وان حمام نشسته بود گردن به بالای او را دیدم که برهنه بود یک لحظه دیدم بعد برگشتم.
قاضی: اولین لحظه چه زمانی رسیدید؟
آقازاده: ۹:۲۶ رسیدم. بعد تماس گرفتم جواب نداد بالا رفتم در را باز کرد کیف را به من داد، در اولین مرحله پای زخمی او را ندیدم.
قاضي: لباس او چه بود؟
آقازاده: تیشرت و شلوارک آبی و مچ پای چپش زخمی شده بود.
قاضی: داخل اتاق هم خون دیدی؟
آقازاده: نه یادم نیست
قاضی: بالش هم دیدی؟
آقازاده: ندیدم
قاضی: از اسلحه خبر داشتی؟
آقازاده: خبر نداشتم.
قاضی: از مفاد نامه کی مطلع شدی؟
آقازاده: آن زمان که زهرا خانم نامه را خواند.
قاضی: بعد از این ماجرا‌ها اولین تماس شما با آقای نجفی چه زمانی بود؟
آقازاده: ۹:۲۶ با من تماس گرفت.
قاضی: آیا تا زمان معرفی آقای نجفی با او تماس داشتید؟
آقازاده: نه تماس نگرفت.
قاضی: شما راننده خانوادگی او بودید آیا خانم استاد را هم جا به جا می‌کردید؟
آقازاده: برای خرید بله جا به جا می‌کردم.
قاضی: از اختلافات آن‌ها خبر داشتید؟
آقازاده: یکی دو بار با هم درگیر شده بودند که آثار کبودی را در صورت دکتر دیده بودم.
قاضی: دلیلش را می‌پرسیدید؟
آقازاده: نه روی آن را نداشتم که بپرسم
قاضی: شما بالش را ندیدید یا متوجه نشدید؟
آقازاده: چون یک لحظه بود متوجه نشدم
قاضی: خون را کجا دیدید؟
آقازاده: در وان حمام

نقش پرستوها در پس سياستمداران!

در محاکمه نجفی  رئیس دادگاه از معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز خواست که در جایگاه قرار بگیرد.

وي با حضور در جایگاه گفت: یک سال پیش در زمان استعفای آقای نجفی گزارشی تحت عنوان نقش پرستوها در حذف سیاستمداران منتشر شد. ما هم مباحثی شنیده بودیم که زنی در زندگی ایشان حضور دارد و تلاش من برای برقراری تماس با آقای نجفی بی نتیجه ماند. اما وقتی عکس‌های دونفره ایشان منتشر شد نامشان دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. بار دیگر شماره خانم استاد را گرفتیم و تماس‌های بعدی از سوی خانم استاد صورت گرفت. مصاحبه اول آبان ۹۷ بود و تماس بعدی ایشان دی ماه و تماس آخرشان روز پیش از حادثه بود. در مصاحبه دوم مسائل خصوصی را مطرح می‌کردند که برای درج در رسانه سیاسی موضوعیت نداشت اما چون تماس گرفته بودند من به عنوان یک خبرنگار باید پیگیری می‌کردم و از ایشان خواستم به دفتر بیایند. خانم استاد تاکید داشتند صدایشان ضبط می‌شود و گفت مدارکی دارند که نشان می‌دهد نجفی قول‌هایی به او داده است. در مصاحبه دوم گفته بودند که در زندگی شخصی شأن مشکل دارند که من خواستم به انصاف نیوز بیایند که بار اول قبول کردند و بار دوم کنسل کردند. ساعت سه بعد ازظهر مسائل شخصی شأن را مطرح کردند که گفتم به دفتر بیایید و او گفت ممکن است بیایم و بعد پیام داد که به سفر می‌رویم و دو عکس نوشته فرستاد با این مضمون که سکوت کنندگان همراه ظلم هستند.

به گزارش میار، رشیدیان در پاسخ به سوال رئیس دادگاه مبنی بر اینکه شما خبرنگار سیاسی بودید حال ایشان مسائل سیاسی را مطرح می‌کرده یا مسائل خصوصی را؟ گفت: ابعاد خصوصی را مطرح می‌کردند. در آخرین تماسی که گرفتند گفت که نجفی همسر اول خود را طلاق داده و من می‌خواهم این را رسانه‌ای کنم چون ایشان قول‌هایی داده است ولی اموال خود را به همسر و دخترش داده است.

وی در پاسخ به سوال رئیس دادگاه مبنی بر اینکه مسائل سیاسی یا اجتماعی را مطرح نمی‌کرد؟ گفت: نه اما می‌گفت پدرم می‌گوید دخترم همسر دوم مردی شده که سن بالایی دارد. یک بار از او پرسیدم آیا آقای نجفی با شما زندگی می‌کند که گفت بله و این باور به من القا شده بود که روابطشان حسنه است.

قاضی کشکولی رئیس دادگاه، حدود ساعت ۱۲ ظهر، پایان اولین جلسه رسیدگی را اعلام کرد و گفت که جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه خواهد بود.

دسته بندی: قضایی و حقوقی / اسلاید
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید