شنبه، 29 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » اين مرد براي صيغه كردن به خانه سه زن رفته بود+‌تصوير

اين مرد براي صيغه كردن به خانه سه زن رفته بود+‌تصوير

0
1 860
کد خبر: 16659
میار: هفته گذشته بود که خانواده مرد میانسالی به دادسرای امور جنایی تهران رفتند و شکایت خود را در زمینه فقدان این مرد اعلام کردند.

در ادامه اعلام این شکایت به دستور بازپرس سهرابی تحقیقات برای کشف حقیقت ادامه داشت تااینکه بالاخره با ردیابی تلفن مرد گمشده مشخص شد آخرین تماس او با زنی به نام رقیه بوده است.

 بازداشت رقیه با دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره یازدهم آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت تااینکه رقیه بازداشت و در اعترافات اولیه منکر ملاقات با متهم در روز اعلام فقدان اولیه شد.

به این ترتیب بازجویی های فنی و پلیسی به جریان افتاد تا اینکه این زن حدودا 45 ساله لب به اعتراف گشود و گفت: متوفی با من تماس گرفت و گفت شماره ام را از فردی دریافت کرده است. او مدعی بود می خواهد با من به صورت صیغه ای ازدواج کند و من نیز پس از صحبت های انجام شده درخواست او را پذیرفتم و او را در حضور مهشید و مینا به خانه دعوت کردم. در آنجا منتظر او شدیم تا وقتی که رسید مرا در حضور دو دوستم که نامشان را بردم صیغه کند. او به خانه آمد و وقتی وارد شد با ما صحبت کرد. مرد خیلی سرزنده و سرحالی بود و من هنوز هم از بلایی که سرش آمد در شگفتم. او خودش به دلایل نامعلومی فوت کرد و جسدش را نیز مینا به همراه میثم به جایی برد و انداخت.

به این ترتیب دستور بازداشت مینا مهشید و میثم صادر شد. مینا به ز که از ماجرا زیاد خبر نداشت گفت: در خانه بودم که رقیه که از دوستانم است وارد شد. با او از مدت ها پیش دوستم و مهشید نیز آن روز حضور داشت. رقیه به ما گفت قرار است با مردی صیغه شود و از ما خواست شاهد این ماجرا باشیم. ما نیز پذیرفتیم درحالیکه از تبعات بعدی آن خبر نداشتیم. من بعد از ورود این مرد به خانه و رفتن ش به اتاق داخل آشپزخانه بودم که دیدم سر و صدا می آید و وقتی به آنجا رفتم دیدم مهشید و مینا در حال احیای مردی هستند که قرار بود با رقیه صیغه شود. وقتی او را دیدم متوجه شدم فوت شده است و به رقیه و مهشید نیز ماجرا را گفتم. می خواستم به اورژانس و پلیس زنگ بزنم که رقیه چاقو برداشت و گفت بزار اول خودم را بکشم بعدا این کار را کن و تو اگر این کار را کنی آبروی من می رود. خیلی ترسیدم و برای اینکه در خانه ام خون و خونریزی نشود گفتم پس چه کار کنیم که گفت جسد را بندازیم داخل راهرو! اما از آنجا که این کار عاقلانه نبود مهشید با میثم تماس گرفت و آنها جسد را از خانه خارج کردند.

مهشید نیز به زودی بازداشت شد و زمانیکه تحت بازجویی قرار گرفت و فهمید پایش به دادسرای جنایی ویژه قتل تهران باز شده است زبان باز کرد و گفت: قبول دارم که این مرد به خانه آمد اما خودش فوت شد. من و رقیه در اتاق بودیم و او داشت صحبت می کرد که یک لیوان آب خواست. روی تخت نشسته بود و همینکه اب را رقیه برایش آورد آن را نوشید و بدنش را به سمت جلو آورد تا بلند شود که بدون هیچ مقدمه ای سیاه شد و غش کرد و روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودیم. رقیه شروع کرد به نفس دادن و شوک قلبی دادن که به هوش نیامد و من نیز به او شوک قلبی با دستانم دادم و چند بار هم به او نفس دادم و فوت کردم بلکه به هوش بیاید اما مینا آمد و گفت او فوت کرده است. من که دیدم رقیه خیلی ترسیده است با میثم تماس گرفتم و به او گفتم بیاید جسد را بیرون ببریم. او نیز به حرف من گوش کرد و آمد با ماشین جسد را به اتوبان تهران ساوه برديم و روبروي يك شركت پيدا كرديم و حتي به مداركش نيز كه در جيبش بود دست نزديم تا بلكه بعد از پيدا شدن جسد سريعا خانواده او را در جريان موضوع قرار بدهند. ما واقعا قصد بدي نداشتيم و از اينكه رقيه آبرويش با اين ماجرا مي رفت تصميم به اين كارها گرفتيم بلكه بتوانيم به او كمكي كرده باشيم.

در ادامه رسيدگي به اين پرونده ماموران اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ به محل كشف جسد رفتند و از آنجايي كه جسد در محدوده كلانتري صباشهر رها شده بود مشخص شد قبل از برملا شدن اين ماجراها و دستگيري اين خانم ها، جسد توسط يك رهگذر ديده شده و به پزشكي قانوني منتقل شده بود.

هر سه متهم هم‌اکنون با دستور بازپرس امور جنایی تهران به قيد وثيقه در بازداشت به سر مي برند تا با صدور گواهي پزشكي قانوني پرده از حقيقت ماجرا برداشته شود.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید