رونالدو و خس و خاشاک: یک داستان واقعی!
سهم دو سه روزه ایران و ایرانیها از کریس رونالدو تمام شد. واقعا سهم کمی است اما در همین سهم کم هم میتوان بجز ارضای حس کنجکاوی و ذوق دیدار نابغهی فوتبال دنیا، چیزهای باارزشتری یافت.
به گزارش میار، محمدحسین روانبخش در ادامه یادداشتش که در کانال مجمع فعالان اقتصادی منتشر شده، نوشته است؛ بگذارید قبل از آن، مقدمهای بگویم: دو برادر بودند، هر دو استاد اخلاق برای خلق، صاحب نام و دارای مریدان بسیار اما بیست سال با هم قهر بودند! تناقض عجیبی بود اما کمتر کسی این را به روی مبارکشان آورد، مبادا مکدرشان کند... ما که تشنهی اخلاقیات هستیم معلمهایی با اسم و رسم داشتهایم که تشنهترمان کردهاند! میدانم که بزرگانی گوشه و کنار این کشور هستند که هر کدام حجتی برای زمان خویش هستند اما کمتر شناخته شدهاند و به جای آنها، بسیارند صاحبان عنوان و کرسی که آوازهشان از دور خوش است. اینها در چشم هستند...
اما اینها چه ربطی به رونالدو دارد؟ نکته همین جاست: ستارهی پرتغالی فوتبال در همین دو - سه روز به ما راه و روش دیگری از اخلاق را نشان داد. کسی که ۶۰۰ میلیون هوادار در اینستاگرام دارد ( که اگر یکی از ما یکهزارم آن را داشت، خلقالله را آدم حساب نمیکرد) با دختر معلولی دیدار کرد که با شوق نقاشیاش را کشیده است، بچهای را به حضور پذیرفت که از ندیدنش گله داشت... و از «استقبال گرم» مردم ایران تشکر کرد؛ همان استقبالی که بعضیها با خودکمبینی آن را آبروریزی میدانستند!
این رفتار از کریس رونالدو، کسی که نه کرسی استادی دارد و نه ادعای اخلاقگرایی، فوتبالیست محبوب و فوقستارهای است که یاد نگرفته به آدمها از بالا نگاه کند و مردم عادی را درجه دو و سه نبیند، خس و خاشاک نگوید و خود را نظرکرده و دیگران را صغیر و حقیر نداند، روح و جان ما را بیشتر سیرآب میکند تا قیافه و بازی رونالدو.
آدمهای مهمی از ما دنبال شهرت دویدهاند و برای جلب مرید سینهخیز رفتهاند، اما در همان حال تکبر و منیت در درونشان شعله میکشیده و تا چهار نفر را دور خود دیدهاند، خود را نظر کردهی الهی و طلبکار همهی آفرینش دانسته و میدانند؛ آنها باید بیایند و در مقابل رونالدو زانو بزنند و کمی خاکی بودن و همجنس مردم بودن را یاد بگیرند.
آدرس کوتاه خبر: