سه شنبه، 19 تیر 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » از بازداشت باند كلاهزن ها تا بازداشت كيف قاپان مرگ/ راز كما رفتن دو زن بيچاره در گفت و گو با سارقان و شكات+ فيلم

از بازداشت باند كلاهزن ها تا بازداشت كيف قاپان مرگ/ راز كما رفتن دو زن بيچاره در گفت و گو با سارقان و شكات+ فيلم

0
809
کد خبر: 19908


سردار حسین رحیمی در حاشیه اجرای طرح دستگیری سارقان که ديروز در مقر پلیس آگاهی پایتخت برگزار شد با حضور در جمع خبرنگاران اظهارکرد:‌ همکاران من در مجموعه پلیس آگاهی طی روزهای اخیر ۱۸۴ سارق را که در قالب ۴۵ باند فعالیت می‌کردند شناسایی و پس از اخذ دستور قضایی دستگیر کردند. افراد دستگیر شده سارقان مسلح، سارقان منازل، سارقان کیف قاپ و ... بودند که بر اساس اعترافات این افراد تاکنون به بیش از ۳۰۰۰ فقره انواع سرقت اعتراف کردند و تحقیقات از این افراد ادامه دارد. ۹۰ نفر از دستگیر شدگان پیش از این چندین بار به اتهام ارتکاب جرائم مختلف دستگیر شده و به زندان رفته‌اند و حدود ۴۰ نفر از این افراد نیز برای اولین بار دستگیر شدند و مابقی تنها یک بار سابقه دستگیری داشته‌اند. دو باند در حالی که قصد سرقت مسلحانه از طلا فروشی را داشتند پیش از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر شدند. همچنین باند ۱۱ نفره که اقدام به سرقت از دلار و ارز و لوازم قیمتی در شمال تهران کرده بودند نیز شناسایی و دستگیر شدند که تاکنون به ۱۷ فقره سرقت از منزل اعتراف کرده‌اند. اعضای باند ۷ نفره کلاهبرداران كه تحت عنوان برنده شدن در مسابقات تلفنی افراد را به بانک کشانده و حسابشان را خالی کرده بودند و مالباختگان، افراد مختلفی از جمله پزشک، خلبان، و .... بودند كه دامنه فعالیتشان در سراسر کشور بوده است، این افراد به شکلی وحشیانه اقدام به سرقت از شهروندان می‌کردند، به طوری که تنها دو نفر از مالباختگان آنان به کما رفته و البته در حال حاضر حالشان بهتر شده است.

مصاحبه با يك مالباخته
مردي كه در اثر اقدام وحشيانه يك كيف قاپ، همسرش به كما رفته است در توضيح مي گويد: يك روز صبح همسرم از خانه بيرون رفته بود و منتظر بود كه من بيايم تا با هم سر كار برويم. من تازه داخل حياط شده بودم و مي خواستم سوار ماشينم شوم و آن را از حياط خارج كنم كه سر و صداي همسرم را شنيدم. جيغ مي كشيد و فرياد مي زد. به كوچه رفتم و او را در حالي مشاهده كردم كه روي زمين افتاده بود و شديدا گريه مي كرد و همه جايش خونين و مالين بود. مي گويند متهمش بازداشت شده است اما خب ديگر چه فايده. هنوز عروسي نگرفته بوديم. 20 روز ديگر عروسي مان است و هنوز همسرم نمي تواند روي دو پايش راه برود. از روزي كه اين اتفاق براي همسرم افتاده است ديگر جرات نمي كند از خانه بيرون بيايد. يك هفته تمام در بيمارستان بستري بود تا حالش تمام و كمال خوب شد. حالا شما بگوييد من بايد چه كار كنم. حالا نيز متهمي را بازداشت كرده اند كه اصلا موضوع را قبول ندارد. مي گويد من گوشي را از كس ديگري گرفته بودم و گوشي براي من نيست. يعني به طور قطع دست مان به هيچ جا بند نيست.

گفت و گو با متهم كيف قاپ
اين مرد زني را به كما فرستاده است و به تازگي مالباخته اش با حال ناخوش از كما بيرون آمده است. او در حياط آگاهي نشسته و بدون اينكه فكر كند عواقب كارش چه تاثيري در زندگي قرباني داشته است با آسودگي خيال مي گويد: شغلم سر بريدن مرغ است.
اين هم شد كار؟
كار ديگري بلد نبودم. همين يك كار را بلدم و گوشه خيابان مرغ مي گذارم و افرادي مي آيند مرغ هايي كه زنده هستند را از من مي خرند و من هم برايشان سر مرغ ها را مي برم.
چرا كار ديگري بلد نيستي؟
چون به من كار نمي دهند. مدت ها پيش دنبال اين رفتم كه كار پيدا كنم اما مي گفتند تو قرص اعصاب و روان مي خوري و به همين دليل از كار دادن به من شرمنده بودند در حاليكه من هم زن و بچه دارم. بچه ام به تازگي به دنيا آمده است. شما برو فقط پول پوشاك ماهانه بچه من را حساب كن من ديگر دزدي نمي روم.
سابقه داري؟
خير.
چه شد اين فكر به سرت زد؟
كاملا اتفاقي. يكي دو بار اين كار را كردم و بعد از آن دستم راه افتاد و به دنبال آن سرقت هاي كيف قاپي خودم را كليد زدم.
آن فيلم را ديده اي كه مالباخته را چنان به زمين مي زني كه به كما مي رود؟
بله. دست خودم نبود. قرص مي خوردم و سرقت مي كردم. البته آن مورد كه مي گوييد اصلا من نيستم. هيكل اش شبيه به من است وگرنه آن ماجرا چه ربطي به من داشت.


گفت و گو با كلاهزن ها
كلاهزن ها به افرادي مي گويند كه از داخل زندان با گوشي هايي كه به دست مي آورند اقدام به كلاهبرداري از افراد با بهانه برنده شدن در قرعه كشي هاي تلويزيوني مي كنند. پليس تهران موفق شده است هفت نفر از اين افراد را بازداشت كند. اين افراد با پول دادن به معتادان و كارتن خواب هاي خياباني چند كارت عابربانك به نام آنها مي گرفتند و از اين كارت ها براي اقدامات مجرمانه خود استفاده مي كردند تا ردي از خود در پرونده نگذارند كه به همين دليل دستگير شدن شان خيلي سخت و پيچيده است. با متهم اصلي اين پرونده گفت و گوي كوتاهي داشته ايم.
همين الان با گوشي من مي تواني دوستم را به بهانه برنده شدن در قرعه كشي گول بزني؟
خير.
چرا؟
من اين كاره نيستم. ما كلاهزن نيستيم و آن فردي كه كلاهزني مي كند در زندان نشسته و شيشه مي كشد و با مصرف مواد مخدر از نوع شيشه توهم مي زند و تا دلتان بخواهد براي تان صحبت مي كند و با فن بياني كه از اين طريق به دست مي آورد شروع مي كند به گول زدن مردم.
پس شما چه كاره ايد؟
ما پول مي شوييم.
يعني چه؟
كلاهزن  فردي است كه به افراد مختلف كه در حساب شان پول است زنگ مي زند و آنها را با بهانه برنده شدن در قرعه كشي گول مي زند و مي خواهد كه پاي دستگاه عابربانك بروند و با گفتن رقم و اعداد به صورت خاصي از آنها مي خواهد كه جايزه شان را دريافت كنند اما در واقع اين يك حقه است تا او پول هايي كه در حساب اين افراد است را به حساب هايي كه ما ساخته ايم جابجا كند. اين وسط ما نيز تا بحال او را نديده ايم.
يعني اصلا او را نمي شناسيد؟
شايد باورتان نشود اما او الان در زندان نشسته و حالش را مي برد و ما اين بيرون با واسط هايي كه با ما ارتباط برقرار مي كنند كارت عابربانك به اسم افراد ديگر مي گيريم و از اين طريقه براي آنها پولشويي مي كنيم.
دسته بندی: حوادث / فیلم
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید