یکشنبه، 13 خرداد 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » پدرم را بيهوش كرديم و مادرم او را تيرباران كرد| در تهران رخ داد+‌جزئيات وحشتناك

پدرم را بيهوش كرديم و مادرم او را تيرباران كرد| در تهران رخ داد+‌جزئيات وحشتناك

0
676
کد خبر: 19231

میار: صبح دیروز قرار بود مادر و خواهر و برادري كه پدر خانواده را كشته بودند در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شوند كه به دليل عدم حضور متهم اصلي پرونده، ادامه رسيدگي به روز ديگري موكول شد

شليك اشتباهي

عصر روز 25 تير  سال گذشته بود كه خبر فوت مشکوک مردي به کلانتری 103 عباس آباد اعلام شد. پس از اين با حضور ماموران در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد فردی حدودا ۵۰ ساله بر اثر اصابت گلوله ساچمه‌ای شلیک شده از یک تفنگ بادی و اصابت آن به قسمت حساس سر فوت کرده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع  فوت مشکوک و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان با حضور در محل به تحقیق از پسر متوفی که در زمان وقوع حادثه به همراه پدرش تنها در خانه حضور داشت، پرداختند. پسر متوفی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: قصد رفتن به مسافرت را داشتیم؛ پدرم از من خواست تا اسلحه را برایش بیاورم تا آن را امتحان کنیم. من یک ساچمه داخل تفنگ بادی گذاشتم و آن را به پدرم دادم اما اسلحه شلیک نکرد؛ پدرم از من درخواست پیچ‌گوشتی کرد تا گیر اسلحه را برطرف کند که ناگهان تفنگ شلیک شد و گلوله به سر پدرم برخورد کرد. بلافاصله پدرم را تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی دادم و موضوع را تلفنی با عمویم در میان گذاشتم؛ زمانی که اورژانس به محل رسید، آن‌ها عنوان کردند که پدرم فوت کرده است.

بررسی صحت اظهارات پسر متوفی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و کارآگاهان با توجه به نظریه‌ تیم بررسی صحنه اطمینان پیدا کردند که شلیک گلوله نمی‌توانسته توسط شخص متوفی انجام شده باشد لذا بار دیگر تحقیقات از پسر متوفی در خصوص نحوه شلیک گلوله و مرگ پدرش در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.

سرانجام ساعت 8:30 روز دوشنبه 26 تیرماه پسر متوفی در اظهاراتی جدید عنوان داشت: من و پدرم در اتاق مشغول صحبت کردن بودیم که پدرم از من خواست تا قبل از رفتن به مسافرت، تفنگ بادی را برایش بیاورم؛ پدرم در حال کار کردن با گوشی بود که من یک ساچمه در داخل تفنگ گذاشتم؛ زمانی که به قصد بستن، لوله تفنگ را به سمت بالا کشیدم ناگهان تیر شلیک شد و به سر پدرم برخورد کرد؛ به سرعت بالای سر پدرم رفتم و دیدم که به سختی نفس می‌‌کشد. به عمویم زنگ زدم و از او خواستم خودش را سریع به خانه‌ ما برساند؛ بعد از چند دقیقه نیز اورژانس به محل رسید، اما متأسفانه پدرم فوت کرده بود.

پرونده جنايي

با اين حال بعضي از اظهارات اين پسر با مادر و خواهرش در تضاد بود. به همين دليل بررسي‌هاي بيشتري در رابطه با مسئله صورت گرفت كه بالاخره پسر لب به اعتراف گشود و در اظهاراتي جديد عنوان كرد كه پدرش را به قتل رسانده است. با اين اوصاف پسر پدركش بازداشت و به كانون اصلاح و تربيت فرستاده شد چراكه سن اش پايين‌‌تر از 18 سال بود اما اين تمامي ماجرا نبود و چيزي كه مي‌شد از ماجرا متوجه شد اين بود كه پرونده پيچيده‌تر از اين حرف‌ها است.

دختر پدركش

به زودي دختر جوان خانواده لب به اعتراف گشود و گناه قتل را از گردن برادرش برداشت. او گفت: آن روز پدرم مثل هميشه بدخلقي مي‌كرد. او هميشه ما را اذيت و آزار مي‌كرد و باز هم به همان كارهاي گذشته‌اش مبادرت داشت. از كارهايش عصباني شده بودم و نمي‌دانستم كه بايد چه كار كنم. او علاوه بر اين آزار و اذيت‌هايش به تازگي زن صيغه‌اي هم گرفته بود. ديگر براي هيچكدام از ما رفتارهاي او قابل تحمل نبود كه به همين دليل به سراغ تفنگ شكاري پدرم رفتم و با مسلح كردن آن به سوي او شليك كردم.

با توجه به اين اعترافات به زودي اين دختر نيز بازداشت شد تا اينكه اعترافات جديد مادر، پرونده را از اين هم پيچيده‌تر كرد.

همسركشي يا پدركشي

مادر اين دختر و پسر وقتي در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت اعتراف كرد كه قتل كار خودش بوده  اما بازپرس حرف‌هاي او را باور نكرد و به ماموران اداره آگاهي دستور تحقيقات بيشتر را صادر كرد. وقتي ماموران او را تحت بازجويي قرار دادند متوجه شدند برخلاف اينكه اين زن مدعيست شوهرش را به تنهايي به قتل رسانده به نظر مي‌رسد او حتي آماده كردن سلاح را نيز بلد نيست. تحقيقات بيشتري در رابطه با پرونده انجام شد و اين زن جوان گفت: من و بچه‌هايم هر سه اجماع كرديم كه پدر خانواده نباشد براي هر سه نفرمان بهتر است. او مرد بداخلاقي بود و زندگي را به كام همه‌مان تلخ كرده بود. شب قبل از حادثه قرص‌هاي خواب آور خريديم و به او قرص داديم. وقتي او بيهوش بود به سراغش رفتيم و به بچه‌ها گفتم كه اسلحه را آماده شليك كنند. آنها در اسلحه گلوله قرار دادند و چون دلشان نمي‌آمد پدرشان را بكشند آن را به من دادند و من با اسلحه گلوله‌اي به جمجمه‌اش شليك كردم. قبول دارم كه كار اشتباهي كرده‌ايم اما پشيمانيم و چاره‌اي جز اين نداشتيم.

در انتها با تكميل تحقيقات، پرونده‌براي رسيدگي به دادگاه اعلام شد و قرار بود پرونده روز گذشته در دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي عبداللهي و مستشاري قاضي واعظي تحت بررسي قرار بگيرد كه از زندان تنها خواهر و برادر به دادگاه احضار شده بودند و متهم اصلي پرونده يعني مادر به دادگاه احضار نشده بود. به همين دليل رسيدگي به پرونده به روز ديگري موكول شد.  

دسته بندی: قضایی و حقوقی / اسلاید
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید