سه شنبه، 1 خرداد 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » شهری » از قاتل زنجیره ای کنارتخته چه می دانید| او هشت نفر را کشت و حالا برادرش در یک قدمی اعدام است+ تصاویر

از قاتل زنجیره ای کنارتخته چه می دانید| او هشت نفر را کشت و حالا برادرش در یک قدمی اعدام است+ تصاویر

0
8 918
کد خبر: 13176
میار: قاتل کنارتخته هم خود را قربانی نامید، هم قضاوت کرد و هم در نقش مجری ایفای نقش کرد و بدین ترتیب یک تراژدی وحشتناک را رقم زد که در آن هشت نفر کشته شدند.

مرتضی رفت اما مرتضای دیگری وجود ندارد؟

تراژدی قتل طایفه ای و به نوعی زنجیره ای کنارتخته با دستگیری مرتضی و چند تن از برادارنش بسته شد، مرتضی رفت و خودش نیز می گوید اگر امروز بگویند تا چند ساعت دیگر اعدام می شوی پشیمان نیستم اما باید دید با مرتضی هایی که الان شاید پنج ساله باشند باید چه کرد.

به گزارش خبرنگار ما، در جلسه ای در سال 88 فرمانده انتظامی استان فارس از یک ماجرای عجیب پرده برداری کرد. در آن جلسه روانشناسان و جامعه شناسانی حضور داشتند که بدون طرح موضوع نیز می شد فهمید ماجرای کشفیات امروز پلیس فارس فراتر از دستاوردهای گذشته است.
در آن روز سردار مویدی سخنان خود را با وضعیت قتل در استان فارس شروع کرد که همواره به عنوان یکی از مشکلات استان مطرح بوده و اگرچه طی مدت گذشته میزان وقوع آن رو به کاهش رفته اما تعداد اندک وقوع قتل نیز غیر قابل تحمل است.

وی سپس به شرح ماجرا پرداخت و اینگونه گفت: در سال 62 در منطقه کنارتخته کازرون دو خانواده با یکدیگر اختلافاتی را دامن می زنند که در آن پدر یک خانواده که شش فرزند خردسال داشت توسط خانواده دیگر کشته می شود.

مویدی افزود: زمانی که پدر خانواده کشته شد تحمل این شرایط برای فرزندانش بسیار سخت می شود و این موضوع و واقعه تلخ همیشه در ذهن آنها باقی می ماند تا اینکه سعی می کنند قاتل یا قاتلین پدرشان را شناسایی کرده و مجازات کنند.

فرمانده انتظامی فارس ادامه داد: خانواده مقتول بررسی و تحقیقات خود را آغاز کرده و پی به جنایت برده و در آن سال مبادرت به اعلام شکایت می کنند اما به دلیل برخی مسائل به نتیجه نمی رسند تا اینکه در سال 84 یکی از فرزندان این خانواده که در زمان وقوع قتل پنج سال داشته تصمیم می گیرد کسانی را که در کشته شدن پدرش نقش داشته اند یکی پس از دیگری شناسایی کرده و به قتل برساند و بر همین اساس نیز اولین قتل در سال 85 رخ داد و آخرین آن نیز در سال جاری به وقوع پیوست.

سردار مویدی گفت: این شخص در حین انتقام جویی از مسببان و قاتل پدرش ناامنیهای را در منطقه کنارتخته ایجاد کرده به گونه ای که چند فقره سرقت مسلحانه از منزل، طلا فروشی و حتی ترانزیت مواد مخدر را در لیست جرائم خود دارد.

وی گفت: در این مدت دستگاه های امنیتی نیز کار خود را انجام داده و متوجه شدند که برادران این فرد از استان فارس به مناطقی نظیر بوشهر و... مهارت کرده و به نحوی در این مدت خود را به کنارتخته می رسانده و امنیت منطقه را مخدوش می کردند.

فرمانده انتظامی استان فارس گفت: این کشتار همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال جاری با تلاش پلیس، پرونده در اولویت بررسی قرار گرفت و در عملیاتی، اول رابطین قاتل شناسایی شده و پس از آن خود قاتل در یکی از استانها به دام افتاد.

وی گفت: بر همین اساس حدود 30 نفر از مرتبطین و مخبرهای این مجرم نیز شناسایی و دستگیر شدند که با این دستگیریها امنیت مناسب در منطقه حکمفرما و پرونده این قتل به نوعی زنجیره ای نیز برای همیشه بسته شد.
در ادامه جلسه رئیس پلیس آگاهی استان فارس به تشریح دقیقتر جزئیات قتلها پرداخت و گفت: در سال 62 "مرتضی-ج" که در آن زمان پنج سال داشت شاهد ربوده شدن پدر خود بود که چندی بعد نیز پدرش توسط طایفه ای که با آنها اختلاف داشت به قتل رسید و زمانیکه وی بزرگتر می شود خود اقدام به بررسی پیرامون این قتل کرده و متوجه می شود که سناریوی این قتل را چه کسانی که یکی از آنها "هاشم- ک" نام داشت طراحی کرده بودند ضمن اینکه هاشم یکی از افراد با نفوذ منطقه نیز به حساب می آمد.

سرهنگ محمد محمدی گفت: در اولین قتل مرتضی مبادرت به قل شخصی می کند که به گفته خودش قاتل پدرش بوده است و پس از آن نیز در سالهای 85، 86 و 88 سایر قتلها را نیز مرتکب می شود و در این راستا افرادی نیز بوده اند که توسط هاشم اجیر می شدند تا مرتضی را به قتل برسانند اما وی زودتر به نقشه آنها پی می برده و چنین افرادی را نیز به قتل رسانده است.

وی گفت: در این مابین فردی نیز توسط مرتضی به قتل می رسد که به گفته خودش ربطی به این ماجرا نداشته و مرتضی نیز قصد کشتن وی را نداشته اما در یک سانحه این فرد نیز به قتل می رسد و قاتل نیز از این کرده خود پشیمان می شود.

وی گفت: آخرین قتل مرتضی نیز در سال 88 رخ می دهد که در آن هاشم - ک که طراح اصلی قتل پدر او در سال 62 به حساب می آمده کشته می شود و به گفته مرتضی وقتی که وی به قتل می رسد به آرامشی دست پیدا می کند که ناشی از انتقام خون پدرش بوده است.

قاتل: از قتل آنها پشیمان نیستم
همچنین در آن جلسه نوبت به به مرتضی رسید تا در جمع کارشناسان و خبرنگاران حاضر شود و از گذشته خود بگوید، در طول سخنرانی لبخند از لبش دور نشد مردی که امروز در هیبت قاتلی زنجیره ای در مقابل چشم دهها نفر قرار گرفته جوانی 31 ساله است که خودش می گوید از اینکه عوامل قتل پردش را به قتل رسانده اصلا پشیمان نیست.

مرتضی در آن روز چنین گفت: پنج سالم بود که پدرم را عده ای ربودند و چندی بعد به قتل رساندند در آن زمان و سالهای بعد در کازرون و کنارتخته بسیار زیاد تلاش کردم و با تشکیل پرونده قضایی می خواستم خون پدرم پایمال نشود اما بضاعت چندانی نداشتیم و نتوانستیم گفته های خود را اثبات کنیم.

وی همچنین گفت: در طول این سالها فقط از خدا می خواستم انتقام خون پدرم را بگیرم زیرا عامل تمام بدبختی های ما کشته شدن پدرم بود.

مرتضی همچنین گفت: از کشتن آنها اصلا پشیمان نیستم اما از کشتن یکی از آنها پشیمانم که در آن یک نفر که قصد کشتنش را نیز نداشتم اشتباها در یک اتفاق با ضرب گلوله کشته شد و در آن زمان نیز بسیار گریه کردم که خون کسی را به ناحق ریختم.

وی از اتفاقاتی گفت که در طول این چند سال برای خودش و خانواده اش روی داده بود و می گفت اگر پدر داشتم با رفقای بد معاشرت نمی کردم برادرم معتاد نمی شد و می توانستیم به مدرسه بروم.

سردار مویدی از سطح تحصیلاتش پرسید و نیز پاسخ داد: تا اول دبیرستان درس خواندم اما دیگر نتوانستم ادامه دهم، یک روز کفش نداشتم، یک روز لباس نداشتم و روز دیگر لوازم تحصیل، از نظر مالی بسیار ضعیف بودیم و کمکهای کمیته امداد نیز دردی را دوا نمی کرد.

وی حتی از نماز خواندنش گفت و ازانیکه چهار سال است لب به مشروبات الکلی نزده و توبه کرده تا بتواند به آرزوی خود مبنی بر انتقام خون پدرش برسد.

وقتی مرتضی از شیوه های قتل خود می گفت و یا اینکه چطور توانسته نفرات حاشیه ای و اطرافیان عامل اصلی قتل پدرش را کنار بزند تا به قاتل اصلی برسد شباهتی ایجاد شد به عملیات پلیس که در آن در مرحله اول افراد حاشیه مرتضی دستگیر شدند و سپس خودش به دام افتاد و اینها همه نشان از ضریب هوشی بسیار بالای مرتضی داشت که چگونه در این راه اقدام می کرده است.

وی در طول سخن خود از اینکه این افراد را به قتل رسانده جز در یک مورد احساس گناه نکرد و به نوعی گفت افرادی را که به قتل رسانده برای جامعه مضر بوده اند و مفاسد محسوب می شدند که از هیچ گناهی پرهیز نمی کردند.

در طول سخنرانی مرتضی به وضوح می شد در چهره افرادی که در جلسه نشستنه اند و با مرتضی ظرف همین چند دقیقه آشنا شدن خواند که چگونه تحت تاثیر این فراز و نشیبهای زندگی قرار گرفته اند اما واقعیتی که روانشناسان و جامعه شناسان در جلسه مطرح کردند موضوعی بود که در آن قتلهای مرتضی توجیه نداشت.

و این پرسش را به ذهن می آورد که چگونه وی توانست با زیرکی جمع را تحت تاثیر گناه های خودش قرار دهد.

مرتضی؛ باهوش و ضد اجتماعی
بهرام جوکار استاد دانشگاه شیراز نیز در جلسه آن روز گفت: در هر رفتار اجتماعی باید از دو منظر آن را مورد بررسی قرار داد یک منظر جامعه شناسی و دوم منظر روانشناختی، در بعد جامعه شناسی به یکسری نهادهایی برمی خوریم که شامل خانواده، مدرسه، اقتصاد، دولت، فرهنگ ودین است.

وی با اشاره به اینکه نباید تاریخچه زندگی این شخص را فراموش کرد، افزود: در عصر جدید گفته می شود که باید احساس گناه در کودک ایجاد شود تا وجدان رشد کند و احساس گناه نیز یعنی اینکه چنانچه فردی کاری را مطابق معیارها انجام ندهد با عذاب وجدان رو به رو شود.

این استاد دانشگاه گفت: مرتضی در جامعه ای زندگی کرده که معیارهای آن مدعی می شود که وی در انتقام جویی و قتل پدرش گناهی مرتکب نشده است بدین معنی که خون پدرش بر اساس معیارهایی که در جامعه خود زندگی می کرده باید با خون قاتل پاک می شده و بر اساس گفته های خودش نیز زمانی آرام گرفته که در سال جاری طراح نقشه قتل پدرش را کشته است.

جوکار با اشاره به اینکه مرتضی فردی باهوش است به طوریکه در اقدامهایش گاهی از پلیس نیز جلوتر می رفته، افزود: مرتضی محصولی از لایحه ها درونی اجتماع است که چنین نمود یافته، باید دید نهادهای موجود برای مرتضای پنج ساله که با خاطره قتل پدرش در زمان بچگی سر می کرده چه کرده اند، آیا نهادی مثل مدرسه مرتضی را شناسایی کرد و مشکلاتش را مورد رسیدگی قرار داد؟

چنگیز رحیمی یک استاد دیگر دانشگاه شیراز و عضو فعال اتاق فکر فرماندهی انتظامی استان فارس نیز بیان کرد: مرتضی فردی با هوش اما با شخصیتی ضد اجتماعی است، در وجود وی کوچکترین احساس گناهی وجود ندارد و در طول صحبتهایش نیز کاملا خونسرد است و همواره محل اشکال را خارج از خود می داند.

وی اضافه کرد: وقتی قتل را مرتکب شده در توجیه آن می گوید آنان قاتلان پدر من بوده اند و حتی افرادی فاسد نیز محسوب می شدند که با کشتن آنها جامعه از دست چنین افراد مجرمی نیز راحت شده است و در بحث ترانزیت مواد مخدر و سرقت مسلحانه نیز دلیل این کار را معاشرت با دوستان ناباب می داند و به بیان دیگر خود را عاری از اشکال تصور می کند.

چنگیز رحیمی همچنین گفت: مرتضی خود را قاضی می داند مجری فرض کرد و حتی برای خود حقی قائل شد که مامور تحقیق نیز باشد و اینکه تعداد بسیاری زیادی خبرچین برای خود داشت.

این استاد دانشگاه گفت: وی یک بیمار روانی است که سرحال ایستاده اما نوع بیماری وی به گونه ای نیست که بتواند از جرم خود در مقابل قانون فرار کند.


چزئیات بیشتر قتل های کنارتخته
جنايتكار انتقامجو كه در جريان قتل‌هاي زنجيره‌اي، هشت مرد را از سال 85 در شهرستان كازرون به قتل رسانده، در تازه‌ترين اعتراف‌هايش به تشريح نحوه قتل قربانيان به این صورت پرداخت. 
«مرتضي» با پذيرفتن اتهام قتل هشت مرد در كازرون و بخش «كنار تخته»، درباره انگيزه قتل‌ها به تيم تحقيق گفت: سال 68 زماني كه پنج ساله بودم، دو نفر به دستور «هاشم»- آخرين قرباني- كه از افراد بانفوذ و پولدار منطقه بود، پدرم را ربودند. پدرم با «هاشم» در سرقت خانه، احشام و جنايت‌هاي متعدد همكاري داشت. تا مدت‌ها از پدرم بي‌اطلاع بوديم تا اين كه متوجه شديم مردي به نام «ماشاءالله»- فرزند عبدالله- او را به دستور «هاشم» كشته است. بنابراين خانواده‌ام شكايتي مطرح كرده و برادر «هاشم» نيز در دادگاه اعتراف كرد اما به خاطر نفوذ «هاشم»، موفق به اثبات ادعايمان نشديم. 
پس از مرگ پدرم، با زجر و بدبختي بزرگ شديم. هميشه از خدا مي‌خواستم من را به سني برساند كه بتوانم انتقام پدرم و اهالي را از «هاشم» و اطرافيانش بگيرم. به همين خاطر از سال 84 زماني كه 21 سال داشتم، تصميم به انتقام گرفتم. با شناسايي عاملان قتل پدرم و جمع‌آوري اطلاعات لازم از همدستانشان، چند اسلحه خريدم. 
نخستين قرباني‌ام «ماشاءالله» بود؛ مردي كه پدرم را كشت. او از اشرار منطقه بود كه مرتكب جنايت‌هاي هولناكي در منطقه شده و اهالي از او بشدت ترس و وحشت داشتند. نقشه قتل او را تير سال 85 طراحي كردم. از آنجا كه مي‌دانستم او مرد خطرناكي است و چنانچه اشتباه كوچكي مي‌كردم، سريع متوجه ماجرا مي‌شد و مرا مي‌كشت، چهار شب به صورت مخفيانه خانه‌اش را تحت نظر گرفتم تا اين كه فرصت مناسبي براي اجراي نقشه به دست آمد. سرانجام نيمه شب مورد نظر، زماني كه ماشاءالله در خانه تنها بود، از بالاي ديوار خودم را به حياط رسانده و او را در خواب به رگبار بستم. 
پس از قتل، مدت‌ها مخفي بودم چرا كه مي‌دانستم «هاشم» و همدستانش دنبالم هستند. با اين حال به فكر كشتن دومين طعمه‌ام بودم. به همين خاطر «حسن» را مهرماه 85 در محل نگهداري احشام با شليك گلوله كشتم. 
مرتضي درباره انگيزه قتل «حسن» نيز گفت: پدر وي چند سال قبل خانواده‌ام را حسابي اذيت كرده بود. بنابراين هميشه دنبال راهي براي انتقام بودم. به همين خاطر تصميم گرفتم پسرش را بكشم تا داغدار شود. طبق نقشه از اوايل مهر 85، «حسن» را به صورت نامحسوس زير نظر گرفته و در موقعيتي مناسب او را با شليك‌هاي پي در پي از پا درآوردم. «مرتضي» در سومين جنايت پسر جواني به نام «فرهاد» را از پا درآورد. او در جريان بازجويي‌ها گفت فقط از قتل «فرهاد» پشيمان است: نمي‌خواستم او را بكشم و مرگش اتفاقي بود. 
او در تشريح اين جنايت اظهار كرد: اسفند سال 85، يكي از دوستانم سراغم آمد و گفت: پسر جواني به نام «فرهاد» براي دخترها مزاحمت ايجاد مي‌كند بنابراين مي‌خواست از «فرهاد» انتقام بگيرد. روز حادثه قرار بود من رانندگي كنم و او به سوي پاي پسر جوان شليك كند. بنابراين پس از كمين و مشاهده «فرهاد» كه سوار موتوسيكلت بود به تعقيب‌اش پرداختيم. وقتي اسلحه را به دوستم دادم و نتوانست شليك كند. خودم تصميم به شليك گرفتم. بنابراين پاي «فرهاد» را نشانه گرفتم اما زماني كه قصد شليك داشتم چرخ ماشين داخل چاله‌اي افتاد كه گلوله ناخواسته به قلبش خورد. به هيچ‌عنوان قصد كشتن او را نداشتم و به همين دليل وقتي از مرگش باخبر شدم خيلي گريه كردم.» 
عامل جنايت‌هاي سريالي كازرون آذر سال 87 نيز داوود و شهاب را با شليك‌هاي مرگبار كشت. اين در حالي است كه تاكنون اجساد آنها كشف نشده است. پسر 25 ساله با قبول اتهام اين دو جنايت گفت: وقتي از طريق خبرچين‌هايم متوجه شدم «داوود» و «شهاب» مأمور قتلم شده‌اند چاره‌اي جز پيشدستي نديدم. آنها براساس نقشه مي‌خواستند مرا به منطقه‌اي خلوت ببرند و بكشند. روز حادثه با اطلاع از اين ماجرا سوار موتورشان شدم. اما پس از رسيدن به منطقه‌اي بياباني، آنها را در يك لحظه غافلگير كرده و كشتم. بعد هم اجسادشان را دفن كردم. به دليل اين‌كه يكي از دوستانم شاهد اين ماجرا بود ترسيدم اگر دستگير شود ماجرا را فاش كند. به همين خاطر دو روز بعد اجساد را از خاك بيرون كشيده و در محل ديگري خاك كردم.» 
مرتضي ادامه داد: «ششمين قرباني‌ام «رضا» نام داشت كه او هم از عوامل هاشم بود. مي‌دانستم اگر او را نكشم به دستش كشته خواهم شد. بنابراين ارديبهشت سال 87 او را در منطقه نخلستان «كنار تخته» به دام انداخته و به رگبار بستم. پس از اين قتل تا مدت‌ها مرتكب جنايت ديگري نشدم تا اين‌كه شريف – برادر داوود – سراغم آمد و گفت: «مي‌دانم شهاب و داوود را تو كشته‌اي به همين دليل انتقامشان را خواهم گرفت.» با شنيدن تهديدهاي «شريف» مجبور شدم نام او را هم در فهرست سياهم قرار دهم. اواسط شهريور امسال نيز «شريف» را در سوپرماركتي در حوالي ميدان معلم كنار تخته شناسايي كرده و او را به رگبار بستم. «شريف» با شليك 15 گلوله كشته شد و دو نفر ديگر به نام‌هاي «منصور» و «عبادالله» نيز مجروح شدند.» 
«مرتضي» سرانجام چهاردهم مهر سراغ «هاشم» رفت و او را هم با شليك گلوله به قتل رساند. پسر جنايتكار كه همچنان معتقد است «هاشم» فرمان قتل پدرش را صادر كرده مي‌گويد: «هاشم مي‌دانست سرانجام به دست من كشته مي‌شود به همين خاطر هرچه از او مي‌خواستم قبول مي‌كرد. چند بار از هاشم پول گرفتم. آخرين بار كه سراغش رفتم و درخواست پول كردم يك هفته مهلت خواست.» او مي‌دانست در اين يك هفته نقشه قتلش را اجرا نمي‌كنم. اما براي من مهم انتقام بود، نه پول؛ بنابراين صبح سه‌شنبه چهاردهم مهر او را مقابل مغازه‌اش كشتم. اين در حالي بود كه «هاشم» براي خاموش كردن آتش كينه در وجودم، پيشنهاد داده بود با دخترش ازدواج كنم. كه قبول نكردم!» 

مصاحبه رودررو با قاتل
از نخستين قتل به بعد مي‌دانستم قاتلان پدرم دنبالم هستند اما در هر قتل زودتر از آنان دست به كار مي‌شدم 
■ دو نفر كه مي‌دانستم مأمور قتل من شده‌اند مرا سوار موتوسيكلت كردند كه در يك منطقه بياباني غافلگيرشان كردم و هر دو را كشتم 

گفت‌وگو با قاتل 

■ خودت را معرفي كن؟ 
در شناسنامه اسمم «سردار» است اما به مرتضي شهرت دارم. 25 ساله و مجردم. 
■ سواد داري؟ 
بله. تا اول دبيرستان درس خوانده‌ام. البته خيلي دوست داشتم درس بخوانم، اما متأسفانه پس از كشته شدن پدرم دچار مشكلات مالي فراواني شديم. چند تن از برادرانم دچار اعتياد شدند و همه اينها دست به دست هم داد تا درسم را نيمه‌كاره رها كنم. 
■ خودت علاقه‌اي به ادامه تحصيل داشتي؟ 
از درس خواندن بدم نمي‌آمد اما مهمترين هدف زندگي‌ام گرفتن انتقام خون پدرم بود. 
■ از كشتن اين هشت نفر پشيمان نيستي؟ 
فقط براي قتل «فرهاد» ناراحت هستم. او نبايد كشته مي‌شد كه متأسفانه به ناحق كشته شد اما با مرگ «هاشم» و همدستانش ساكنان منطقه بخصوص افراد محروم و بي‌پناه حسابي خوشحال هستند. ضمناً براي قتل‌هاي خود از چهار سال قبل از خدا تقاضاي عفو و بخشش كرده بودم. 
■ پس چرا به سرقت مسلحانه و اسكورت كاروان‌هاي موادمخدر مي‌پرداختي؟ 
اين كارها فقط براي تهيه مخارج زندگي‌ خود و دوستانم بود. البته در سرقت مسلحانه از طلافروشي‌ قصد تيراندازي نداشتم اما مقاومت صاحب مغازه مرا مجبور به تيراندازي كرد. 
■ از كجا مطمئن بودي «ماشاالله» قاتل پدرت است؟ 
در اين رابطه تحقيقات زيادي انجام داده بودم. با تعدادي از شاهدان و اعضاي گروه «هاشم» هم حرف زدم. مطمئن بودم «ماشاالله» با كمك يكي از دوستان پدرم او را ربوده و سپس با شليك گلوله وي را كشته بود. 
■ چرا از راه قانوني براي مجازات قتل پدرت اقدام نكردي؟ 
يك بار شكايت كرديم اما «هاشم» مرد بانفوذ و پولداري بود و با دخالت‌هايش شكايت‌مان به نتيجه نرسيد. حتي شاهدي هم براي ادعاي خود پيدا كرده بوديم. 
■ مي‌داني چه مجازاتي در انتظار توست؟ 
همان روز كه قتل‌ها را شروع كردم، مي‌دانستم آخر راهي كه مي‌روم، مرگ است! 
■ اگر دستگير نمي‌شدي، به قتل‌هايت ادامه مي‌دادي؟ 
نه، هاشم آخرين قرباني‌ام بود. ديگر قصد كشتن هيچ‌كس را نداشتم. 
■ تصور مي‌كردي در ملاير شناسايي و دستگير شوي؟ 
نه، نمي‌دانستم از سوي پليس شناسايي شده‌ام وگرنه بيشتر احتياط مي‌كردم. 
اعدام قاتل
دو سال پس از دستگیری این قاتل بود که دادستان عمومی و انقلاب اسلامی کازرون در جریان اجرای حکم قاتل کنارتخته اینگونه گفت: این حکم به موجب دادنامه شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس و حسب دادنامه شعبه 23 دیوان عالی کشور ابرام شده است. 
نصرالله ایزدی خواه افزود: اجرای این حکم مورد تنفیذ قوه قضاییه قرار گرفت و در ملاء عام در محل ارتکاب جنایات این قاتل در شهر کنارتخته اجرایی شد. 
وی بیان کرد:علاوه بر قتل ،سرقت مسلحانه از طلافروشی، درگیری مسلحانه با ماموران انتظامی، تیراندازی و ایجاد رعب و وحشت و قدرت نمایی در منطقه از دیگر جرایم قاتل نامبرده است. 
ایزدی خواه اضافه کرد: این قاتل در 13 تیرماه 85 با اسلحه کلاشینکف، غلامحسین معروف به ماشاء الله را در دامداری محل کارش در کنار تخته به قتل رساند و در آبان ماه 88 در شهر ملایر استان همدان به جرم قتل هشت نفر دستیگر شد. 
وی گفت:این قاتل به اتهام قتل غلامحسین جوکار، داوود جوکار، شهاب زارعی و محمد شریف جوکار به چهار بار قصاص نفس محکوم شد.
ایزدی خواه ادامه داد: برادر این قاتل به نام نریمان جوکار معروف به یعقوب نیز به اتهام معاونت در قتل به 15 سال و به اتهام اختفای ادله جرم به 5/1 سال حبس محکوم شد. 

و حالا برادر کنارتخته

حکم قصاص براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر قاتل سریالی کنارتخته به اتهام قتل عمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نیز تایید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است.
براساس این گزارش نیمه شب یکی از ماه های سال 83 به مأموران یکی از كلانتري های کازرون خبر رسيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كه جوانی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر يك د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رگيري مسلحانه شبانه بر اثر شليك گلوله زخمی و به بیمارستان منتقل شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. با گزارش ماجرا به قاضي، بازپرس جنايي تهران د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ستور تحقيقات د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر اين زمينه را صاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. بررسي‌ها نشان مي‌د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كه جوانی با شلیک گلوله به کما رفته است. با توجه به حساسیت موضوع تحقیقات د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر این رابطه آغاز شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تا اینکه ماموران توانستند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به سرنخ هایی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست یابند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و رد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پای یک جوان را که از د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستان وي بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر این شلیک مرگبار به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست آورند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر نهایت به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ستور بازپرس این جوان د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ستگیر شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر تحقیقات مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عی شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که وی سهوا شلیک کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر حالی که تحقیقات د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر این خصوص اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت مصد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وم همچنان د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر کما بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و سال ها سپری می شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تا اینکه سال 94 پسر جوان پس از گذشت 11 سال زند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی نباتی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رگذشت و مسیر تحقیقات وارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مرحله تازه ای شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 
د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر این مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت اتفاقات زیاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی افتاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به گونه ای که براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر متهم به شلیک مرگبار کسی نبود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به جز قاتل سریالی کنارتخته. با مرگ این جوان ماموران متهم را برای بازجویی به اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اره آگاهی منتقل کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. وی مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عی شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که سهوا شلیک کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه و به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لیل تاریکی شب متوجه نشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است . د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر حالی متهم این اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عا را د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت که براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر وی(قاتل سریالی کنارتخته) قبل از اعد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام بر علیه براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رش شهاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عی شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که وي به پسر جوان شلیک کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. با توجه به سرنخ هایی که وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت از متهم بار د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یگر تحقیق شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 
آن‌طور كه مشخص بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اين د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و از مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت ها قبل با هم د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وست بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما بر سر مسائلی با هم اختلاف د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشتند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كه باعث كينه‌ورزي بين آنها شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رگيري آنها اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت تا جايي كه شب قبل از حاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ثه، متهم با اسلحه وی را زخمي كرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 
تحقيقات نشان مي‌د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كه اين د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و نفر شب حاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ثه با هم قرار د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عوا گذاشته بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما پيش از آن قاتل كه اسلحه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر اختيار د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشته به خانه مقتول رفته و با شليك گلوله او را زخمي و فرار كرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. 
بررسي‌ها از اين حكايت د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت كه متهم اصلي اين پروند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر قاتل سریالی کنارتخته و از اراذل و اوباش است. 
اگرچه متهم سعي كرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي از خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به جا نگذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما با انجام اقد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امات پليسي همه سرنخ ها بر علیه این جوان وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشت از این رو پروند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه برای رسید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه ارسال شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 
براد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر قاتل سریالی کنارتخته د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر حالی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر جلسه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه حاضر شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که اولیای د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م خواستار قصاص وی شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. وی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر جریان د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه گفت: من و قربانی از سال ها قبل با هم د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وست بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یم. شب حاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ثه باهم بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یم و برای قد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م زد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن به خیابان آمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یم. من اسلحه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشتم و د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر تاریکی شب گلوله ای شلیک شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كه به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستم اصابت کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. متهم د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر تمامی مراحل تحقیقات همین اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عا را مطرح کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر نهایت ختم جلسه رسید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی اعلام و وی به اتهام قتل عمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به قصاص نفس محکوم شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که این حکم به د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یوان عالی کشور ارسال شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر نهایت حکم صاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ره د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یوان تایید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 
دسته بندی: شهری / حوادث / اسلاید شو
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید