دوشنبه، 31 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » جزئيات باورنكردني درباره قتل عليرضا شيرمحمدعلي در زندان فشافويه

جزئيات باورنكردني درباره قتل عليرضا شيرمحمدعلي در زندان فشافويه

0
347
کد خبر: 30513
میار: جلسه رسيدگي به قتل عليرضا شيرمحمدعلي، كه توسط دو زنداني خطرناك در زندان فشافويه كشته شده بود در دادگاه كيفري يك استان تهران برگزار شد.

به گزارش میار و به نقل از هفت صبح، شامگاه دوشنبه بیستم خرداد سال جاري بود كه قاضی کامران رضوانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی ماموران پلیس، از قتل پسر جوانی در درگیری با دو زندانی دیگر در زندان تهران بزرگ با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه شدند.

تیم جنایی در صحنه جنايت که سالن شماره‌ 11 زندان بود با جسد خونین پسر 21 ‌ساله‌ای به نام علیرضا شيرمحمدعلي روبه‌رو شدند که با اصابت ضربات متعدد جسم برنده‌ای به قتل رسیده بود. بررسی‌هاي اوليه حکایت از این داشت ضربات وارده به شکم و شاهرگ علیرضا کشنده بوده است به طوریکه او در دم جان باخته بود.


در سلول باز مانده بود

ماجرايي عجيب كه منجر به قتل شده بود باز ماندن در سلول دو زنداني خطرناك با هويت هاي معلوم بود و عجيب بودن اين ماجرا به اين دليل است كه براساس اصل تفكيك جرائم، بايد مجرمان به صورت جداگانه از يكديگر نگهداري بشوند. متهمان شب واقعه با توجه به اينكه در زندان باز مانده بود وارد سالن شده و بعد از گرفتن دست عليرضا او را به سلول خود در اتاق شماره 3 برده بودند و در آنجا متهم رديف اول با استفاده از ضربات جسم تيز و برنده كه تا يك روز مشخص نبود چه بلايي سرش آمده است، چندين ضربه به گردن و سينه مقتول زده بود، همچنين متهم رديف دوم با استفاده از سراميك، افرادي كه قصد ورود به اتاق براي جلوگيري از كشته شدن مقتول را داشتند مي ترساند كه براساس تصاوير ضبط شده دوربين مداربسته و گزارش پزشكي قانوني، به احتمال زياد سه ضربه با سراميك نيز او به مقتول وارد كرده است.


شهود چه گفتند

فيلم هاي دوربين مداربسته تصاوير واضحي را از واقعه ضبط كرده بود كه حتي قسمتي از اين تصاوير براي خانواده مقتول پخش شدند اما براساس آنچه دستور داده شده بود، پدر و مادر مقتول از ديدن قسمت هاي ضبط شده توسط دوربين مداربسته؛ مربوط به قبل از زدن ضربات و كشيدن مقتول به داخل سلول، منع شدند.

يكي از شهود در رابطه با روز حادثه گفته بود: ساعت 20:20 بود و مقتول شام گرفته بود كه به سمت سلول بيايد، يكدفعه متهمين در سلول شان را باز كردند و با حمله به جمعيت دست او را گرفتند و گفتند بيا برويم كارت داريم. رفتند و يكدفعه ديديم كه صداي مقتول مي آيد كه داد مي زد نزن نزن!

شهود ديگري اظهار داشت: سامان (اسم ديگر عليرضا شيرمحمدعلي) با آنها خيلي خوب بود و همه كاري برايشان انجام مي داد. سامان حتي براي آنها آتش مي آورد تا آنها سيگار بكشند و روز حادثه سامان را بردند براي يادگاري نوشتن در دفترچه خاطرات كه يكدفعه صدا آمد كه كمك! من هم دويدم بروم كمك كه متهم رديف دوم جلوي در ايستاده بود و گفت برو ما با كسي كار نداريم اما اگر كسي جلو بيايد او را مي كشيم.

شاهد ديگري نيز در اظهاراتش عنوان داشت: متهمان سابقه قتل داشتند و چون اين را مي دانستم، يك روز كه ديدم در حال درست كردن تيزي هستند گزارش دادم اما آنها در عوض مرا كتك زدند كه تو جاسوس هستي، آنها به موادمخدر دسترسي راحت داشتند و پنج دقيقه قبل از واقعه نيز در حال مصرف شيشه بودند، ما و چند نفر جلوي تلويزيون نشسته بوديم، آمدند داخل و دست عليرضا را گرفتند و گفتند بيا داخل سلول ما باهات كار داريم و او را بردند كه دقايقي بعد صداي مرحوم آمد كه گفت كمك!


كيفرخواست 48 ساعته

همه چيز در پرونده واضح به نظر مي رسيد و كاملا مشخص بود كه چه كساني مقتول را كشته اند اما در اين ميان انگيزه اين دو نفر بود كه اصلا مشخص نبود. به اين ترتيب متهمان به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شدند و متهم رديف اول عنوان داشت كه با يك عدد تيزي (كه همان لحظه متهم از كمر خود در آورد تا آن را نشان قاضي جنايي بدهد!) مقتول را هدف ضرباتي قرار داده است. همچنين اين متهم مدعي بود به دليل مصرف بيش از حد مواد مخدر چنين كاري را انجام داده است.

متهم رديف دوم نيز گفته هاي متهم رديف اول را تاييد كرد و عنوان داشت به هيچ عنوان با مقتول خصومتي نداشتند بلكه او يكي از صميمي ترين افراد حاضر در زندان با آنها بوده است و حتي تيزي را نيز مقتول به متهمان داده بود تا آنها اگر با ديگران درگير شدند بتوانند از خود دفاع كنند! اين متهم همچنين مدعي شد قبل از اقدامات مجرمانه خود مواد مخدر مصرف كرده بودند اما او مدعي بود در ميانه كار پشيمان شده است و سعي كرده كاشي تيز را از دستان همدستش بيرون بكشد تا او از كارش بازگردد اما همدستش اين بار تيزي را از پشتش درآورد و با ضرباتي مقتول را دوباره هدف قرار داد. اين متهم در انتها گفته بود: من بالاخره مقتول را از زير دستانش بيرون كشيدم و به بهداري بردم و كاشي ام را نيز به فردي در همانجا تحويل دادم. درواقع من و متهم رديف اول از مدت ها پيش تصميم به اين كار گرفته بوديم تا بتوانيم از شرايط سخت زندان فشافويه راحت بشويم و به زندان رجايي شهر بازگرديم.

با تكميل اين پرونده و مشخص شدن اين موضوع كه متهمين در سلامت كامل رواني اين اقدامات مجرمانه خود را مرتكب شده اند، خيلي زود كيفرخواست عليه متهمين به جرم مباشرت در قتل عمدي براي متهم رديف اول و معاونت در قتل عمدي براي متهم رديف دوم صادر شد و پرونده براي برگزاري جلسه محاكمه به دادگاه كيفري يك استان تهران ارسال شد.   


بركناري مدیرکل زندان‌های تهران

يازدهم تير ماه سال جاري خبر رسيد كه مدیرکل زندان‌های استان تهران بركنار شده است. پس از آن اسماعیلی، سخنگوي قوه قضائيه در نشست خود با رسانه ها نتایج تحقیقات را اینگونه عنوان کرد که رئیس زندان فشافویه برکنار و مدیرکل زندان‌های تهران توسط خود سازمان زندان‌ها جابه‌جا شده است. اسماعیلی با بیان اینکه قوه قضائیه هیچ تعارفی با تخلفات ندارد،  در ادامه بيان كرد: اگر در داخل مجموعه قضایی یک فرد قضایی مرتکب تخلف شود، اولین مدعی او خود قضات شریف، پاکدامن و مسئولان دستگاه قضایی هستند؛ بنابراین برخوردمان با این افراد سنگین‌تر از برخوردی است که با سایرین انجام می‌شود.


قتل با 50 ضربه

روز گذشته بالاخره جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه يكم دادگاه كيفري يك استان تهران برگزار شد. در اين جلسه كه به رياست قاضي بابايي (رئيس شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران) و با حضور دو قاضي مستشار تشكيل شده بود ابتداي امر اولياي دم براي متهمين درخواست قصاص كردند و مادر مقتول در شرح درخواست خود گفت:‌ من خواستار برخورد قانوني با عاملان قتل فرزندم، از رئيس زندان تا همين دو اراذل و اوباش هستم و مي خواهم با افرادي كه در مرگ فرزند من مقصر هستند به شديدترين حالت ممكن برخورد شود.

در ادامه متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت و با عنوان كردن اينكه هيچ چيزي را به خاطر ندارد مباشرت در قتل عمدي مرحوم را گردن نگرفت و متهم رديف دوم نيز پس از او در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز واقعه مواد مخدر مصرف كرده بوديم و متادون و قرص خورده بوديم و شيشه نيز به مقدار زيادي كشيده بوديم كه چنين واقعه اي رخ داد. من اتهام معاونت در قتل عمدي را قبول دارم.


درخواست اولياي دم

مادر مقتول با خبرنگار ما طي گفت و گويي بيان داشت: من خواستار اعدام هر دو متهم هستم كه فرزندم را با 47 ضربه تيزي و سه ضربه سراميك كشته اند. آنها هيچ رحمي به فرزندم نداشتند و فرزند من نيز از مدت ها پيش خواستار اين بود كه از فشافويه نجات پيدا كند و حتي بارها عنوان كرده بود در اين زندان به مرگ تهديد شده است اما با اينكه مسئولان به او قول هاي مساعدي داده بودند قول هايشان را پشت گوش انداختند تااينكه بالاخره چنين بلايي سر فرزندم آمد و از آقاي رئيسي نيز خواستارم تنها يك لحظه فكر كنند عزيزان خودشان در آنجا هستند و فكري به حال ما بكنند كه تنها فرزندمان را در آنجا از دست داده ايم.

در انتهاي رسيدگي به اين پرونده، هيات قضائي وارد شور شدند تا براي تعيين سرنوشت متهم تصميم گيري كنند.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید