ماجراي قتل يك كارتن خواب در مسعوديه تهران/ هر شب چاقوي آشپزخانه همراه ام بود+ تصوير
میار: پسر 15 سالهای که اقدام به قتل یک کارتن خواب معتاد کرده بود از جزئيات شب جنايت گفت
به گزارش میار، حوالی ساعت یک بامداد بیست و سوم تیرماه امسال وقوع یک مورد درگیری در محله مسعودیه به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد که در پی آن مأموران کلانتری 157 مسعودیه در محل درگیری حاضر شده و رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار دادند.
مأموران با حضور در محل درگیری با مردی حدوداً 35 ساله مواجه شدند که از ناحیه گردن با ضربات چاقو مورد هدف قرار گرفته و غرق در خون به روی زمین افتاده بود که بلافاصله این فرد به بیمارستان منتقل شد اما دو ساعت بعد در حوالی ساعت سه بامداد به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد. بامرگ این فرد و تشکیل پرونده قتل، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت نیز اعلام شد و همزمان عوامل کلانتری مسعودیه تحقیقات اولیه خود را آغاز کردند.
در تحقیقات مأموران از لوازم همراه مقتول چندین گرم هروئین کشف و مشخص شد که مقتول کارتن خواب بوده و ضارب نیز نوجواني 15 ساله است که محل سکونت وی از سوی مأموران مورد شناسایی قرار گرفت.
ضارب که حدود 15 سال سن دارد با حضور در کلانتری اعلام کرد فکر نمیکرده ضربهاش منجر به مرگ طرف مقابل شود. او به مأموران گفت که هیچ نسبت خانوادگی با مقتول نداشته و درگیری بین آنها بر سر موادمخدر بوده است.
متهم در بازپرسي
متهم كه به همراه مادرش هر دو در دادسراي امور جنايي تهران حضور يافته بودند به سوالات بازپرس جنايي در مورد نحوه ارتكاب جنايت و اتفاقاتي كه بعد از وقوع آن رخ داده بود پاسخ دادند. در ادامه گفت و گوي بازپرس با متهم پرونده را ميخوانيد.
چند سال داري؟
15 سال
آن شب چاقو همراهت داشتي؟
بله. ما در محله خطرناكي زندگي ميكنيم و معمولا شبهايي كه ميخواستم براي خريدن سيگار به سر كوچه بروم چاقو را پشت كمر شلوارم پنهان ميكردم و با همان به مغازه ميرفتم كه از بخت بد آن شب با مقتول درگير شدم. اتفاق هم تقصير من نبود و فكر كنم او به اشتباه فكر ميكرد كه مواد مخدرش را من برداشتهام.
مواد را تو برنداشته بودي؟
نه. من تنها رفتم يك شلوار قهوهاي رنگ كه او روي نردهها گذاشته بود را پسند كردم و به قيمت 10 هزار تومان از او خريدم و بعد از آن به سمت خانه راه افتادم كه به سمت من آمد و با من درگير شد و من هم چون چاقو پشت كمر شلوارم بود با همان يك ضربه به مقتول زدم. البته چاقو را طوري گرفته بودم كه فقط او را زخمي كنم نه اينكه بخواهم او را بكشم. من از فلز چاقو گرفته بودم و چاقو نيز براي آشپزخانه بود.
پدرت چه كاره است؟
پدرم خيلي وقت پيش از مادرم جدا شده است. او كارمند صدا و سيما بود و بعضي وقتها مقدار 300 هزار تومان به من پول ميدهد. من هم نميخواستم اين اتفاق بيفتد و چون اعصابم خرد است آن شب به مقتول چاقو زدم. قرار بود پدرم برايم موتور بخرد اما نخريد و خودم هم رفته بودم سر كار اما نتوانسته بودم پول موتور خريدن را جور كنم.
ناپدري داري؟
بله. او از پدرم برايم بهتر است و من و برادرم نيز هر دو سر كار ميرويم. من هم اعتياد ندارم كه مقتول ميگفت تو موادم را دزديدهاي. من اصلا هيچ دوستي ندارم چون فكر ميكنم دوست باعث ميشود آدم معتاد شود و اين اتفاق هم تقصير من نبود.