ختم رسيدگي به پرونده جنايت در راه فرودگاه/ او در حمام از من عكس انداخت و به زور...
میار: پسر جوان که در یک سناریوی آتشین، پس از قتل دوستش اقدام به آتش زدن جسد او کرده بود آخرين دفاعيات خود را نيز در دادگاه مطرح كرد؛ به اين ترتيب هيات قضایي وارد شور شد تا باتوجه به مدارك موجود در پرونده و دفاعيات متهم براي سرنوشت او تصميمگيري كند
به گزارش میار، رسیدگی به این پرونده از عصر نهم خرداد سال 97 به دنبال شکایت یک مرد میانسال در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی به ماموران آگاهی گفت: پسر 24 سالهام محمد دیروز همراه یکی از دوستان قدیمیاش به نام مجيد از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت و گوشی موبایلش خاموش است و همين باعث شده من نگران او باشم.
تلاش برای به دست آمدن سرنخی از محمد آغاز شد اما پلیس نشانی از او پیدا نکرد تا اینکه با ردیابی گوشی موبایل محمد مشخص شد این پسر آخرین بار به حوالی فرودگاه امام رفته است. پلیس در تحقیقات اولیه مجيد را بازداشت کرد كه وي گفت: آخرین بار با ماشینم دنبال محمد رفتم. ما با هم بیرون رفتیم ولی بعد از چند ساعت از ماشین پیاده شد و من دیگر خبری از او نداشتم. این پسر که با دروغگویی سعی داشت پلیس را گمراه کند سرانجام با كشف يك سرنخ در پرونده لب به اعتراف گشود و در حالي كه دوست مشتركشان به اداره پليس رفته و از اعتراف متهم به قتل در يك مهماني پرده برداشته بود چارهاي جز گفتن حقيقت نداشت.
وي در اينباره گفت: من محمد را کشتم وجسدش را آتش زدم، سپس جنازه او را داخل یک چاله در حاشیه فرودگاه امام خمینی دفن کردم چون از آزار و اذیتهای دائمي او خسته شده بودم.
پس از بازسازی صحنه قتل و تحقیقات تکمیلی عامل جنایت ارديبهشت سال جاري به اتهام قتل عمد، جنایت بر میت و سرقت اموال قربانی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور یک قاضي مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه پدر و مادر محمد برای مجيد حکم قصاص خواستند. سپس مجيد که حالا 25 سال دارد در جایگاه محاكمه ایستاد و گفت: من و محمد از دوران مدرسه با هم دوست بودیم. او از اعضاي يك نهاد دانش آموزي و قابل اعتماد ناظم مدرسه بود، به همین خاطر ناظم مدرسه نيز کلید دفتر را به او داده بود و او هم سوالات امتحانی را برداشته و به من آنها را لو ميداد. از همان سالها رفاقت ما با هم بیشتر شد. من همیشه به خانه آنها رفت و آمد داشتم. یک بار مجبور شدم در خانه آنها به حمام بروم كه آن روز محمد از من عکس گرفت و درخواست نامشروعي مطرح کرد. او میخواست مرا آزار بدهد اما من قبول نکردم كه او تهدید کرد و گفت اگر به خواستهاش تن ندهم، تصاویر برهنه مرا پخش میکند و آبرویم را همه جا میبرد. به اين ترتيب بود كه او مرا آزار داد و این شروع ماجرا بود. او دست از این کار برنمیداشت و هر بار مقاومت میکردم مرا به پخش کردن عکسها تهدید میکرد. حتی میگفت دوستانش را میفرستد تا خواهرم را اذیت کنند. محمد میگفت چند بار خواهرم را تعقیب کرده و از ساعت رفت و آمدهای او به آموزشگاهاش دقيقا مطلع بود. من از ترسم تسلیم خواسته او میشدم و حتی یکی دیگر از دوستانم به نام كريم را هم چند بار هم با من لواط كرده بود. من آخرین بار تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. به همین خاطر با ماشین دنبالش رفتم و گفتم بهتر است دست از سرم بر دارد اما قبول نمیکرد. من که عصبانی شده بودم با مشت به صورتش ضربه زدم. وقتی دستش را روی صورتش گرفته بود یک ضربه چاقو به او زدم چون نیمه شب بود از ترسم جنازه را در حاشیه فرودگاه امام خمینی از ماشین بیرون انداختم. از باک ماشین بنزین کشیدم و آن را آتش زدم. سپس جنازه سوخته را داخل گودالي دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم کیف پول و انگشتر او را برداشتم. من آدم معتقدی بودم و کار غیر اخلاقی انجام نمیدادم. حتی با هیچ دختری دوست نبودم. باورکنید از کشتن محمد ناراحتم اما ناچار شدم او را بکشم. من در یک سالی که در زندان هستم متوجه شدم او مهدورالدم و کشتنش حلال بوده است.
وی درباره اینکه چرا قبلاً ادعای لواط را مطرح نکرده بود گفت: من در پلیس آگاهی گفته بودم او مرا آزار و اذيت كرده اما حالا میخواهم حقيقتش را بگویم، او چندین بار با من لواط کرده بود.
در پایان آن جلسه، قضات دادگاه او را به پزشکی قانونی معرفی کردند تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره او اظهارنظر کنند. همچنین قرار شد از كريم نیز به عنوان مطلع بازجویی شود كه روز گذشته كريم و متهم هر دو به دادگاه احضار شدند در حالي كه مادر مقتول نيز در اين جلسه حضور داشت.
در ابتدا كريم به عنوان شهود به جايگاه فراخوانده شد و گفتههاي مجيد را تاييد كرد و عنوان داشت: محمد چندين بار با من لواط كرده بود و حرفهاي مجيد در اينباره حقيقت دارد، چند بار به خاطر همين موضوع از او قهر كردم اما هميشه در اين مواقع مادرش را جلو ميانداخت تا با من دوست شود.
در ادامه در اينباره از مادر مقتول درباره اين ماجرا سوال شد كه او عنوان داشت هروقت محمد با دوستانش قهر ميكرد من مجبور بودم او را با دوستانش آشتي بدهم و اين موضوع حقيقت دارد اما هيچگاه از او نپرسيدم كه چرا دوستانش با او قهر كردهاند.
در انتهاي اين جلسه متهم بارديگر در جايگاه ايستاد و پس از اخذ دفاعيات آخر، هيات قضایي وارد شور شدند تا براي تعيين سرنوشت متهم تصميمگيري كنند.