فروش اموال مسروقه در کانال تلگرامی توسط راننده حرفه ای رالی!
میار: راننده رالی حرفه ای مدعی است پس از اینکه معتاد به مواد مخدر شیشه شدهاست، برای تأمین هزینه مواد مخدر به عنوان راننده برای باند سارقان منازل استخدام شده است.
به گزارش میار، این پرونده از چندی قبل با شکایت مردی از سارقانی ناشناسی به اتهام دستبرد به خانهاش در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: خانهام در یکی از خیابانهای شمالی تهران است. چند روز قبل همراه خانوادهام برای سفر به شمال کشور رفتیم. ساعتی قبل وقتی از مسافرت برگشتیم در خانهمان با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. قفل در خانه تخریب و وسایل داخل خانه هم به هم ریخته شدهبود که حکایت از این داشت سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. با طرح شکایت، پرونده به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه۵ دادسرای ناحیه۳۴ برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران پلیس با شکایتهای مشابهی روبهرو شدند.
یکی از شاکیان گفت: شام خانه یکی از بستگانم دعوت بودیم. نیمههای شب وقتی همراه خانوادهام به خانه برگشتیم متوجه شدیم سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند و طلاها، پول و لپ تاپ و... سرقت کردهاند.
براساس این گزارش، درحالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت، یکی از شاکیها به پلیس مراجعه کرد و سرنخی را در اختیار آنها قرار داد. او گفت: من عضو کانال تلگرامی هستم که وسایل دست دوم را به قیمت کمی میفروشد. دیروز لپتاپی را دیدم که چند وقت قبل از خودم به سرقت رفته بود.
با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران وارد عمل شده و با فروشنده قرار گذاشتند. با دستگیری متهم جوان به نام امیر، او به سرقتها با همدستی دختر مورد علاقهاش و یکی از دوستان خود اعتراف کرد.
متهم گفت: وضع مالیام خیلی خوب است و پدرم رستوران دارد. همین پول زیاد باعث شد تا دوستان ناباب به سراغم بیایند و هر شب مرا به میهمانی دعوت کنند. اما این شبنشینیها باعث اعتیاد من شد. اوایل کسی از این ماجرا باخبر نبود اما آنقدر از پدر و مادرم پول گرفتم که راز این اعتیاد برملا شد. آنها خیلی سعی کردند که مرا ترک دهند اما بیفایده بود چون خودم نمیخواستم. درنهایت تصمیم گرفتند که دیگر به من پول ندهند، من هم برای تهیه موادم مجبور شدم دزدی کنم. سرقتها را با دختر مورد علاقهام به نام «طناز» و یکی از دوستانم به نام «سروش» انجام میدادم.
با اعتراف پسر جوان، طناز و سروش بازداشت شده و به جرم خود اعتراف کردند. به دستور بازپرس «ایرد موسی» از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران متهمان در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفته و بررسیها در خصوص جرایم احتمالی آنها دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که وارد باند سارقان منزل شدی؟
به مواد مخدر شیشه معتادم و برای تأمین هزینه مواد وارد این باند شدم.
در باند سرقت چه نقشی داشتی؟
من دارای مدرک رانندگی حرفهای هستم. یکسال پیش با مهرداد در پاتوق مصرفکنندگان مواد مخدر آشنا شدم. وقتی فهمید که رانندگیام حرفهای است از من خواست وارد باند سرقت آنها شوم و به عنوان راننده با آنها همکاری کنم. از آن روز به بعد من در قبال تأمین شیشهام استخدام باند شدم.
چه شد که معتاد شیشه شدی؟
من خانواده پولداری داشتم و آنها برای من همه امکانات را فراهم میکردند تا اینکه ششسال قبل با پسر جوانی دوست شدم و او به من ابراز علاقه کرد. قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما او مرا فریب داد و بعد از مدتی هم مرا معتاد به موادمخدر شیشه کرد.
به رانندگی علاقه داشتی؟
بله. از دوران کودکی رانندگی میکردم تا اینکه مدرک رانندگی گرفتم و حتی در مسابقات رالی هم شرکت میکردم.
در این مدت که سرقت میکردید از دست پلیس هم فرار کردید؟
بله، هم از دست پلیس و هم از دست صاحبخانه فرار میکردیم. من همیشه داخل کوچه پشت فرمان آماده حرکت بودم که چند باری مأموران و صاحبخانه ما را تعقیب کردند و من با رانندگی حرفهای که کردم موفق به فرار شدیم.
چطور دستگیر شدید؟
معمولاً مهرداد و شهباز پول، طلا و تبلت و لپتاپ و موبایل سرقت میکردند و بعد هم اموال سرقتی را برای فروش در کانالهای تلگرامی آگهی میدادند که دست ما رو شد.
حرف آخر؟
هر گز فکر نمیکردم شیشه زندگی و جوانیام را تباه کند.
به گزارش میار، این پرونده از چندی قبل با شکایت مردی از سارقانی ناشناسی به اتهام دستبرد به خانهاش در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: خانهام در یکی از خیابانهای شمالی تهران است. چند روز قبل همراه خانوادهام برای سفر به شمال کشور رفتیم. ساعتی قبل وقتی از مسافرت برگشتیم در خانهمان با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. قفل در خانه تخریب و وسایل داخل خانه هم به هم ریخته شدهبود که حکایت از این داشت سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. با طرح شکایت، پرونده به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه۵ دادسرای ناحیه۳۴ برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران پلیس با شکایتهای مشابهی روبهرو شدند.
یکی از شاکیان گفت: شام خانه یکی از بستگانم دعوت بودیم. نیمههای شب وقتی همراه خانوادهام به خانه برگشتیم متوجه شدیم سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند و طلاها، پول و لپ تاپ و... سرقت کردهاند.
براساس این گزارش، درحالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت، یکی از شاکیها به پلیس مراجعه کرد و سرنخی را در اختیار آنها قرار داد. او گفت: من عضو کانال تلگرامی هستم که وسایل دست دوم را به قیمت کمی میفروشد. دیروز لپتاپی را دیدم که چند وقت قبل از خودم به سرقت رفته بود.
با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران وارد عمل شده و با فروشنده قرار گذاشتند. با دستگیری متهم جوان به نام امیر، او به سرقتها با همدستی دختر مورد علاقهاش و یکی از دوستان خود اعتراف کرد.
متهم گفت: وضع مالیام خیلی خوب است و پدرم رستوران دارد. همین پول زیاد باعث شد تا دوستان ناباب به سراغم بیایند و هر شب مرا به میهمانی دعوت کنند. اما این شبنشینیها باعث اعتیاد من شد. اوایل کسی از این ماجرا باخبر نبود اما آنقدر از پدر و مادرم پول گرفتم که راز این اعتیاد برملا شد. آنها خیلی سعی کردند که مرا ترک دهند اما بیفایده بود چون خودم نمیخواستم. درنهایت تصمیم گرفتند که دیگر به من پول ندهند، من هم برای تهیه موادم مجبور شدم دزدی کنم. سرقتها را با دختر مورد علاقهام به نام «طناز» و یکی از دوستانم به نام «سروش» انجام میدادم.
با اعتراف پسر جوان، طناز و سروش بازداشت شده و به جرم خود اعتراف کردند. به دستور بازپرس «ایرد موسی» از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران متهمان در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفته و بررسیها در خصوص جرایم احتمالی آنها دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که وارد باند سارقان منزل شدی؟
به مواد مخدر شیشه معتادم و برای تأمین هزینه مواد وارد این باند شدم.
در باند سرقت چه نقشی داشتی؟
من دارای مدرک رانندگی حرفهای هستم. یکسال پیش با مهرداد در پاتوق مصرفکنندگان مواد مخدر آشنا شدم. وقتی فهمید که رانندگیام حرفهای است از من خواست وارد باند سرقت آنها شوم و به عنوان راننده با آنها همکاری کنم. از آن روز به بعد من در قبال تأمین شیشهام استخدام باند شدم.
چه شد که معتاد شیشه شدی؟
من خانواده پولداری داشتم و آنها برای من همه امکانات را فراهم میکردند تا اینکه ششسال قبل با پسر جوانی دوست شدم و او به من ابراز علاقه کرد. قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما او مرا فریب داد و بعد از مدتی هم مرا معتاد به موادمخدر شیشه کرد.
به رانندگی علاقه داشتی؟
بله. از دوران کودکی رانندگی میکردم تا اینکه مدرک رانندگی گرفتم و حتی در مسابقات رالی هم شرکت میکردم.
در این مدت که سرقت میکردید از دست پلیس هم فرار کردید؟
بله، هم از دست پلیس و هم از دست صاحبخانه فرار میکردیم. من همیشه داخل کوچه پشت فرمان آماده حرکت بودم که چند باری مأموران و صاحبخانه ما را تعقیب کردند و من با رانندگی حرفهای که کردم موفق به فرار شدیم.
چطور دستگیر شدید؟
معمولاً مهرداد و شهباز پول، طلا و تبلت و لپتاپ و موبایل سرقت میکردند و بعد هم اموال سرقتی را برای فروش در کانالهای تلگرامی آگهی میدادند که دست ما رو شد.
حرف آخر؟
هر گز فکر نمیکردم شیشه زندگی و جوانیام را تباه کند.
دسته بندی: حوادث میار / اسلاید شو
آدرس کوتاه خبر: