یکشنبه، 30 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » سرباز جوان به دختر 14 ساله هم رحم نكرد/ او دوست دخترم بود!+ جزئيات فجيع و تصوير

سرباز جوان به دختر 14 ساله هم رحم نكرد/ او دوست دخترم بود!+ جزئيات فجيع و تصوير

0
485
کد خبر: 20674

میار: سربازي كه بعد از آشنايي كوتاه مدت با دختر نوجواني به او تعرض كرده بود بازداشت شد.

تير ماه امسال بود كه دختري با مراجعه به دادگاه كيفري يك استان تهران از سربازي جوان شكايت كرد. اين دختر مدعي بود سرباز جواني او را با وعده و وعيد فريب داده و يك شب به خانه‌اي كشانده و مورد تعرض قرار داده است. با اين شكايت، مدتي بعد با توجه به تاييد شدن تعرض پسر جوان به شاكيه، جلسه تحقيقاتي دادگاه با حضور يك شاهد و طرفين پرونده، در شعبه دوازدهم دادگاه كيفري به رياست قاضي توليت آغاز شد.

ابتدا دختر نوجوان در اين جلسه كه به صورت غير علني و پشت درهاي بسته دادگاه تشكيل شده بود در جايگاه قرار گرفت و گفت: اين آقا به واسطه دختري كه مدعي بود با هم خواهر و برادر هستند به من شماره داد و من چون از حسن نيت او كه خواهرش را براي آشنايي ابتدايي جلو فرستاده بود خوشم آمده بود فريب خوردم و به او اعتماد كردم. بعدا با شماره تلفن او تماس گرفتم و يك شب كه به دلايلي از خانه بيرون زده بودم مرا فريب داد و به خانه دوستش برد تا در آنجا شب را بمانيم. من مشكل داشتم و آن شب نمي‌توانستم به خانه بازگردم و به او اعتماد كردم اما او در آنجا، به طرز وحشيانه‌اي به من تجاوز كرد. من آن شب از آنجا فرار كردم و با وضعيت بدي به خانه خودم بازگشتم. به مادرم چيزي نگفتم تا اينكه دو روز بعد از واقعه وقتي ديدم او مرا فريب داده است با مادرم مشورت كردم و او مرا مجبور كرد شكايت كنم. من از اين جوان شياد شكايت دارم كه دختري‌ام را با وعده ازدواج دروغين گرفت.

در ادامه شاهد ماجرا كه همان دختري بود كه شماره را بين شاكي و متهم رد و بدل كرده بود در جايگاه قرار  گرفت و گفت: من اشتباه كرده‌ام و اي كاش به او نمي‌گفتم كه خواهر اين پسر جوان هستم. آن روز شاكيه به پارك آمده بود كه سگ پاكوتاهي را به فروش برساند و متهم كه پسر همسايه ماست به من گفت عاشق اين دختر جوان شده است و من نيز از روي خيرخواهي آنها را با هم آشنا كردم.

پس از اين، پسر جوان در جايگاه قرار گرفت و گفت: من نمي‌دانستم كه چنين كاري چه عواقبي در پي خواهد داشت. شب واقعه اين دختر خانم با من تماس گرفت و گفت از خانه فرار كرده است. وقتي رفتم ديدم او با لباس خانگي بيرون از خانه منتظر من است. با هم رفتيم و طلاهايش را فروخت و براي خودش لباس بيروني خريد و يك شب را بيرون از خانه گذرانديم و شب بعد وقتي فهميدم خانه دوستم خالي است او را به آنجا بردم. او دروغ مي‌گويد كه دختر بوده است! همه چيز يك رابطه ساده بود و نه بيشتر.

در انتها قضات وارد شور شدند و متهم را با قرار قانوني روانه زندان كردند تا درباره سرنوشت پرونده تصميم‌گيري كنند.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید