سه شنبه، 1 خرداد 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » پرونده های ویژه » 20 سال حبس به خاطر براي تكه تكه كردن پسر جوان/ دو زن او را به خانه اي در سعادت آباد بردند و...+ تصوير

20 سال حبس به خاطر براي تكه تكه كردن پسر جوان/ دو زن او را به خانه اي در سعادت آباد بردند و...+ تصوير

0
712
کد خبر: 19341

میار: مادر و دختری که جوان ثروتمندی را برای اخاذی به خانه کشانده و او را به قتل رسانده‌ بودند، در حالی پای میز محاکمه رفتند که مادر در زندان فوت کرده و دختر به تنهایی محاکمه شد. با دلایل موجود در پرونده، قضات به دختر جوان حکم 20 سال زندان دادند.

ماجرای یک جنایت

21 تیر‌ ماه سال‌۹۶ زن میانسالی مأموران پلیس را از ناپدید شدن پسرش باخبر کرد و گفت: چند ساعت قبل پسرم، محمد از خانه بیرون رفتر اما دیگر بازنگشت تا اینکه ساعاتی قبل زنی تماس گرفت و درخواست پول کرد. آن‌ها با شماره همراه شوهرم نیز تماس گرفته بودند و چند فایل صوتی از شکنجه‌های محمد را فرستاده بودند.

این خبر مأموران را برای پیداکردن پسر جوان بسیج کرد. آنها متوجه شدند پسر جوان که محمد نام دارد با یک ماشین شاسی‌بلند از خانه خارج شده‌ و البته به خانواده‌اش نگفته کجا می‌رود اما گفته خیلی زود برمی‌گردد. چند روز بعد از این حادثه و درحالی‌که مأموران همچنان به دنبال این جوان بودند، جسد مردی در یک چمدان در تهران پیدا شد. جسد فردی که صورتش نشان می‌داد جوان است، قطعه قطعه شده ‌بود. در بررسی‌هایی که مأموران انجام دادند، متوجه شدند جسد متعلق به محمدست که پدرش خبر گم‌شدن او را اطلاع داده‌ بود. بنابراین تحقيقات اوليه در اين زمينه انجام و جسد براي تعيين علت اصلي فوت به پزشكي قانوني منتقل شد در حالیکه احتمال می رفت با توجه به کبودی جسد، مقتول خفه شده باشد.

در ادامه جسد مورد بررسي هاي بيشتري قرار گرفت اما هويت او مشخص نبود تا اينكه مادر و دختري در تهران توسط مقام قضائي شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران بازداشت شدند و چند روز بعد از بازداشت به قتل صاحب جسد و تكه تكه كردن او و انداختنش داخل چمدان و حمل كردنش به جاده هراز اعتراف كردند. براساس اعترافات این مادر و دختر، مقتول در اقدامي هولناك در سعادت آباد تهران به قتل رسيده و در ادامه پس از تكه تكه شدن توسط مادر و دختر شياد به جاده هراز منتقل شده بود.

دختر جوان به نام سمیرا که آخرین تماس ها از گوشی مقتول با او گرفته شده بود تحت بازجویی قرار گرفت. او از لحظه هاي وحشتناك شكنجه و قتل پسر جوان در خانه اش مي گفت. طبق ادعاهاي او در ابتدا دختر جوان با مقتول در يك دوردور شبانه آشنا شده بود و بعد از آن دختر جوان شماره اش را به مقتول داده بود تا با هم دوستي برقرار كنند. رابطه تلفنی این پسر و دختر ادامه داشت تا اينكه به پيشنهاد مادر سناريوي هولناكي چيده شد و مقتول به خانه مادر و دختر كه تنها زندگي مي كردند به صرف يك قهوه شوم دعوت شد. قهوه مسموم به قرص هاي لورازپام بود و مادر و دختر با چيدن سناريوي خود، از مقتول عكس تهيه و براي خانواده اش فرستاده بودند تا بتوانند از آنها اخاذی کنند. تمامي تماس ها و ارتباطات متهمان با خانواده مقتول، از طريق گوشي مقتول بود و با اين كار خود، به اولياي دم مقتول مي گفتند كه فرزندشان زنده است و براي آزادي او کافی است نيم ميليارد تومان پول بدهند. گروگانگيري به اين شيوه ادامه داشت تا اينكه مادر و دختر كه بيش از سه روز درگير اين ماجرا بودند خسته مي شوند و پس از خفه کردن گروگان، با تكه تكه كردن مقتول بوسیله ساطور و چاقو، تكه هاي جسد را بسته بندي و به جاده هراز مي برند و در آنجا رها مي كنند. آنها حتی برای پنهان ماندن ماجرا، ساطور و چاقو را در شهر قدس تهران رها می کنند تا جست و جوهای پلیسی را با مشکل روبرو کنند.

مادر دختر جوان به نام سمیه که طراح اصلی نقشه گروگانگیری و قتل پسر جوان بود در اظهارات خود به ماموران اداره آگاهی مي گويد: دخترم به من گفته بود مرد ثروتمندي را تور كرده است كه يك ماشين شاسي بلند و گرانقيمت دارد. در قراري كه گذاشته بوديم مقتول را به خانه كشانديم و در قهوه اش تعداد سی عدد لورازپام ريختيم كه او كاملا خواب شود. كارت عابربانكش را نيز گرفته بوديم كه او رمز را اشتباهي اعلام کرده بود و دليل اصلي كه ما او را كشتيم همين رمز اشتباهي اش بود و هدف اصلي ما از این کارها قتل او نبود بلکه انگیزه ما از گروگانگیری او رسيدن به 500 ميليون تومان پول بود كه خانواده اش در ازاي آزادي او بايد پرداخت مي كردند. در اين سه روز كه او را در خانه خود نگه داشته بوديم دائم به او مي گفتيم كه رمز كارتت را بگو اما او نمي گفت و هرچند از وسايلي مانند اتو مو و قاشق برای شکنجه و به حرف آوردنش استفاده و او را داغ كرديم اما همچنان او رمز کارتش را اعلام نمی کرد و هربار رمز را اشتباه مي گفت. از طرف دیگر اگر دوبار بيشتر رمز مي زديم كارت مي سوخت و اعصاب و روان من را همين به هم ريخته بود و خانواده اش نيز در سمت دیگر ماجرا، با عدم پرداخت نيم ميليارد تومان پول قصد داشتند با پليس بازي ما را گیر بیندازند تا اينكه بالاخره كفر من درآمد. براي اينكه گروگان مان نتواند اقدامي عليه ما انجام دهد با استفاده از سرنگ به او لورازپام تزريق مي كردم و همين اتفاق باعث شده بود او آرام باشد و موقع داغ كردنش نيز نمی توانست زیاد داغ بزند. وقتی متوجه شدم دیگر سعی و تلاش مان بیهوده است به دخترم گفتم یک کیسه پلاستیکی بیاورد و آن را آرام روي سرش كشيدم و دخترم صورتش را رو به آن سمت كرد اما من با چشم خودم ديدم كه مقتول در خفه شدن بود و كيسه را گره زدم تا زود تر خفه شود و چون دست هایش بسته بود نتوانست گره های کیسه را باز کند.

جلسه محاکمه

با توجه به اعترافات انجام‌شده و شواهد به‌دست‌آمده کیفرخواست علیه مادر و دختر صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. چندی پیش قرار بود مادر و دختر در جلسه ای به ریاست قاضی زالی و با حضور مستشاران، مورد محاکمه قرار بگیرند اما چون سمیه، مادر سمیرا در زندان دچار عفونت ریه شده و جانش را از دست داده بود، فقط سمیرا محاکمه شد.

در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول گفت: پسر من جوانی ورزشکار بود که هرگز نه مواد مخدر مصرف می‌کرد و نه مشروب. محمد می‌دانست من روی این مسائل حساس هستم و از آنجا که قرار بود دو ساعت بعد از رفتنش به خانه برگردد، امکان ندارد که مشروب یا مواد استفاده کرده ‌باشد. متهمان دراین‌باره دروغ می‌گویند؛ پسر من را شکنجه کرده و کشته‌اند و من درخواست مجازات دارم.

از آنجا که سمیه که مباشر در قتل بود، فوت کرده‌ است سمیرا دخترش در جایگاه قرار گرفت. او در پاسخ به اینکه آیا اتهام معاونت در قتل را قبول دارد؛ گفت: من همه اتهاماتم را قبول دارم اما سرقت نکردم و این موضوع را قبول ندارم. سمیرا گفت: روز حادثه محمد بسیار اصرار کرد که با هم دیدار کنیم و مادرم گفت او را به خانه دعوت کن. من هم به محمد پیشنهاد دادم به خانه بیاید؛ البته مادرم را به‌عنوان خواهرم معرفی کردم. مادرم قهوه درست کرد و آورد؛ به محمد گفتم می‌خواهد فالت را بگیرد؛ بخور. او هم قبول کرد؛ در قهوه مقدار زیادی داروی خواب‌آور بود. قهوه را خورد کمی هم مشروب خوردیم و او به همراه مادرم گل کشید. کمی که گذشت، مادرم سعی کرد پسورد کارت‌ها را از محمد بگیرد اما او نمی‌داد. دست و پایش را بسته بود؛ می‌خواست وادارش کند پسورد را بدهد. تا اینکه از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم دیدم مادرم همه بدنش را سوزانده و باز هم محمد حرفی نزده است. سه روز از این ماجرا گذشت و در حالیکه پدر و مادر محمد پولی نمی دادند مادرم تصمیم گرفت کار را تمام کند. او کیسه‌ای روی سر محمد کشید و دور دهانش را چسب زد؛ من کیسه را پاره کردم و گفتم این کار را نکن؛ از اتاق خارج شدم، وقتی برگشتم دیدم مادرم گریه می‌کند؛ او از عدم حضور من سو استفاده کرده و محمد را خفه کرده و کشته بود. چاره‌ای به‌جز اینکه جسد را از خانه خارج کنیم نداشتیم.

متهم در انتها گفت: من از کرده خودم خیلی پشیمان هستم؛ توبه کرده‌ام و درخواست دارم که من را ببخشید. من اصلا فکر نمی‌کردم کار به اینجا کشیده ‌شود. بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و تنها متهم زنده پرونده را به 20 سال حبس محکوم کردند.

گفت و گو با متهم

چند سال داری؟

من 20 سال سن دارم.

کمی از خانواده ات بگو؟

من پنج‌ساله بودم که پدرم در تصادف فوت کرد؛ مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد و چند خواهر و برادر ناتنی دارم که اصلا از آنها خبری ندارم و الان هم که در زندان هستم تنها خاله ام پیگیر کارهای من است. چند سال بعد شوهر مادرم هم فوت کرد و من و مادرم با هم زندگی می‌کردیم و خواهر و برادرم هم پیش عمویشان رفتند.

چرا چنین کاری کردی؟

من قصد قتل نداشتم.

قبلا هم اینکار را کرده بودی؟

من نه. مادرم کرده بود. سه بار از سه مرد که قصد داشتند در خیابان به من تعرض کنند شکایت کرد اما در انتها نمی دانم چه شد که به آنها رضایت داد.

مادرت اخاذی می کرد؟

در تهران نه اما چند سال پیش مادرم مرا تشویق کرد که با پسران پولدار رابطه برقرار كنم. اولین‌بار این کار را در اصفهان انجام دادیم؛ با پسری دوست شدم و از او 60‌ میلیون تومان خفت‌گیری کردیم. او از ما شکایت کرد اما به تهران آمدیم. در تهران هم دوباره مادرم به من گفت باید هزینه زندگی را تأمین کنی و این بار نوبت تو است که یک خانه برایمان بخری.

اگر قصدتان گروگانگیری بود چرا او را کشتید؟

مادرم او را کشت.

چطور؟

کیسه ای روی سر مقتول کشید و او را خفه کرد. با استفاده از همین کیسه های زباله او را خفه کرده بود. نمی دانست باید با جسد چه کار کند. در ابتدا يك اره براي تكه تكه كردن جسد استفاده کرد كه شکست و دوام نیاورد. در ادامه مجبور شدیم با يك ساطور و يك چاقوي تيز این کار را انجام دهیم. اول پاهاي او را از زانو بریدیم. بعد از آن به سراغ كمر مقتول رفتیم و من که دیدم مادرم خسته شده است و به تنهایی نمی تواند این کار را کند روي ران هاي مقتول ایستادم تا مادرم با ساطور کمرش را قطع کرد. او ابتدا با چاقو شروع به بريدن دور كمر کرد و بعد از آن با ضربات ساطور جسد را از كمر دو تكه کرد كه قبل از آن دو تكه پاهايش نيز كنده شده بود. بعد از آن جسد را كه كاملا تكه و پاره شده بود داخل كيسه هاي پلاستيكي قرار دادیم و با قرار دادن آن کیسه ها بسته بندي شده داخل دو ساك سرایدار را صدا زدیم و او ساک ها را پایین برد و داخل صندوق عقب گذاشت و هر دو ساک را در جاده هراز رها کردیم و چاقو و ساطور را در شهرك قدس انداختیم.

مادرت پرونده قتل دیگری هم داشت؟

بله. در پرونده قتل شوهرش متهم شناخته شده بود که بعدا تبرئه و شوهر سابقش مجرم شناخته شد.

با مادرت چطور بودی؟

او با هیچکس خوب نبود. با من هم مثل بقیه.

صحبت دیگری هم داری؟

پشیمان ام و توبه کرده ام.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید