پنج شنبه، 13 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » خواهري مردي را اجير كرد تا خواهر شاعرش را در خانه ... +فیلم و تصوير

خواهري مردي را اجير كرد تا خواهر شاعرش را در خانه ... +فیلم و تصوير

0
720
کد خبر: 18387

زن جواني كه با خواهر شاعرش به مشكل خورده بود تصميم گرفت او را با اجير كردن يك قاتل به قتل برساند و با اين كار خود هم خودش را گير انداخت و هم مرد معتادي كه پذيرفته بود در ازاي سه و نيم ميليون تومان براي او آدم بكشد. مرد معتاد نيز پس از گذشت نزديك به ده روز بالاخره به ارتكاب جنايت به تنهايي اعتراف كرد. 

این جنایت ساعت 11:23 دقیقه روز 26 شهریور ماه سال جاري رخ داد و دقایقی بعد از رخداد، بازپرس محسن مدیر روستا و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه در محدوده چهارراه ابوسعید شدند. با ورود به خانه آنها با جسد دختر 36 ساله درحالی مواجه شدند که شالی دور گردنش پیچیده شده بود. گره‌های روی شال آنقدر محکم بود که نشان می‌داد عامل جنایت مرد است. همچنین رد خون از آشپزخانه که آن طرف حیاط خانه قدیمی بود تا اتاق پذیرایی که در طرف دیگر حیاط بود دیده می‌شد. خون به خاطر بریدگی پای مقتول با تکه‌های لیوانی بود که در آشپزخانه شکسته شده بود. این مسأله نشان می‌داد که قربانی در آشپزخانه بوده و به پذیرایی کشانده شده است.

در تحقیقات اولیه برادر مقتول به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: لحظاتی قبل رقيه، خواهر بزرگم با من تماس گرفت و گفت هر چه زنگ خانه را به صدا درمی آورد کسی پاسخگو نیست. فوراً خودم را به خانه رساندم و با کلیدی که داشتم وارد خانه شده که با جسد خواهرم مواجه شدم. حدود 10 سال قبل پدرم در تصادف فوت کرد و مادرم نیز چند سال بعد از دنیا رفت. خواهرانم رقيه و زهرا باهم در خانه پدری‌ام زندگی می‌کردند. زهرا- مقتول- شاعر است که کتاب شعری هم دارد و مقام هم در این رشته کسب کرده است. 

بدنبال اظهارات مرد میانسال کارآگاهان به تحقیق از رقيه پرداخته و دختر 43 ساله در تحقیقات گفت: خواهرم در مبل فروشی کار می‌کرد و یک ماه قبل بیکار شده بود. شب حادثه خانم جوانی به خانه‌مان آمد و خواهرم مرا از خانه بیرون کرد. یک ساعتی در خیابان ماندم اما خبری از خواهرم نشد به ناچار به خانه برگشتم اما او در را باز نکرد. با برادرم تماس گرفتم و او یک ربع بعد خودش را به خانه ما رساند وقتی وارد خانه شدیم با جسد خواهرم مواجه شدم.

دوربین‌های مداربسته

در بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته محدوده جنایت، کارآگاهان موفق به شناسایی تصویر خواهر مقتول شدند که داخل کوچه با حالتی مضطرب در حال چرخیدن و پرسه زنی بود. بررسی دقیق‌تر تصاویر دوربین‌های مداربسته نشان داد که حضور خواهر مقتول در کوچه محل سکونتشان حدود یک ساعت به طول انجامیده و پس از آن، در حالی که مردی میانسال با وی صحبت می‌کند از کوچه خارج شده و پس از گذشت نزدیک به 15 دقیقه دوباره به داخل کوچه آمده است.

قاتل اجاره‌ای

مدارک به‌دست آمده حکایت از آن داشت که رقيه در این ماجرا دست دارد و بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران نسترن بازداشت شد. او که در مقابل مدارک پلیسی قرار گرفته بود به قتل خواهرش با همدستی مرد جوانی اعتراف کرد. او گفت: خواهرم میگرن داشت و به همین دلیل گاهی اوقات مواد مخدر مصرف می‌کرد. او در این مدت دچار افسردگی شده بود و مدام مرا اذیت می‌کرد و گاهی اوقات نیز کتکم می‌زد. من مجبور بودم برایش مواد مخدر تهیه کنم و از یک ماه قبل هم که از کار بیکار شد مشکلات ما بیشتر شد. درنهایت تصمیم به قتل خواهرم گرفتم.او ادامه داد:از مردی به‌نام شاپور برای خواهرم مواد می‌خریدم به او گفتم پول می‌دهم تا خواهرم را بکشی. شاپور برای این کار 5 میلیون تومان می‌خواست اما من چنین پولی نداشتم.درنهایت با سه میلیون تومان به توافق رسیدیم و من سه میلیون تومانی که نرگس در قرعه کشی محل کارش برنده شده بود را به شاپور دادم. آن شب در خانه را باز کردم و شاپور وارد خانه شد اما خودم سر کوچه به انتظار ایستادم خواهرم در حال مصرف مواد داخل آشپزخانه بود؛ شاپور وارد خانه شده و خواهرم را از آشپزخانه به داخل پذیرایی که سمت دیگر حیاط بود می‌کشاند و او را خفه می‌کند.سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت: با اعتراف دختر جوان، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پاتوق‌های شاپور را زیر نظر گرفته و درنهایت سه‌شنبه گذشته مرد جوان را داخل پارکی در حوالی صحنه جنایت بازداشت کردند.

گفتگو با قاتل شیشه ای

شاپور 40 ساله که یکبار به خاطر مواد مخدر به زندان رفته ادعا می کند که هیچ پولی از خواهر مقتول نگرفته و تحت تاثیر مواد مخدر دست به این جنایت زده است.

چه سالی دستگیر شدی؟

سال 84 بود که زندان رفتم.

چند سال است که اعتیاد داری؟

از سال 80 به بعد شیشه ای شدم.

چطور شیشه ای شدی؟

منزوی بودم و پدرم فوت کرده بود و وقتی سرکار رفتم همکارام مصرف می کردند و من ابتدا به صورت تفریحی مصرف می کردم اما وقتی به خودم آمدم دیدم اعتیاد پیدا کردم.

فروشنده مواد بودی؟

نه، خودم شیشه مصرف می کردم و تنها به مقتول تریاک می فروختم.

الان چرا دستگیر شدی؟

به خاطر قتل زهرا.

چطور با این 2 خواهر آشنا شدی؟

بچه محل بودیم و سالهاست که همدیگر را می شناسیم.

چرا زهرا را کشتی؟

2 روز قبل از جنایت، رقیه داخل پارک به سراغم آمد و می گفت که خواهرم مواد مصرف می کند، مرا کتک می زند و باعث بی آبرویی ام شده و از من خواست تا خواهرش را به قتل برسانم.

نقشه را چه کسی طراحی کرد؟

رقیه نقشه را طراحی کرد.

روز جنایت چه اتفاقی افتاد؟

رقیه روز جنایت از من خواست تا برای خواهرش مواد ببرم و بعد از اینکه رقیه مواد را به خواهرش داد بعد از نیم ساعت در خانه را باز کرد و از خانه خارج شد و من نیز در این صحنه وارد خانه شدم. زهرا در حال مصرف مواد بود که با دیدن من شوکه شد و خواست تا فرار کند که من او را از پشت گرفتم و با طنابی که از قبل همراهم بود او را خفه کردم و در زمان خارج شدن یک نایلون دیدم که آن را روی سرش کشیدم تا از مرگش اطمینان پیدا کنم و سپس از خانه خارج شدم.

از همان ابتدا پذیرفتی که زهرا  را به قتل برسانی؟

اينقدر در گوشم خواند كه راضي شدم. من برای نصیحت کردن وارد خانه شوم و وقتي او را به اتاق بردم در آنجا با يك طناب كه از كنار سطل زباله برداشته بودم خفه اش كردم و بعد از آن كيسه را كه در راهرو افتاده بود روي سر مقتول كشيدم.

چقدر پول گرفتی؟

ابتدا قرار بود 5 میلیون تومان بدهد اما رقیه می گفت که پول ندارد و در مرحله بعد پذیرفتم تا با دریافت 3 میلیون و 500 هزار تومان نقشه اش را اجرا کنم که من نیز پذیرفتم اما بعد از قتل هیچ پولی به دستم نرسید و دستگیر شدم.

عذاب وجدان داری؟

بعد از قتل هر روز شیشه می کشیدم که عذاب وجدان نداشته باشم و صحنه قتل را فراموش کنم اما بعد از دستگیری عذاب وجدان به سراغم آمد و پشیمانم.

فکر می کردی دستگیر شوی؟

نه، به هیچی فکر نمی کردم.

ازدواج کردی؟

بله، یک فرزند دارم.

چه حسی داری؟

شاپور درحالی که اشک می ریخت گفت: « هم خودم را تباه کردم هم خانواده ام و اینکه جان یک زن بیگناه را گرفتم که ناراحت و پشیمانم».

جان انسان 5 میلیون می ارزد؟

نه، توهم شیشه داشتم و نمی دانم چه کاری انجام می دهم.

می دانی چه آینده ای در انتظارت است؟

نه، امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند.

به اعدام فکر کردی؟

نه ، به هیچی فکر نمی کنم و امیدم به خداست.

آزاد شوی دوباره مواد می کشی؟

نمی دانم، شاید خودم را بکشم.

چرا ؟

چون زندگی خودم و خانواده ام را به هم ریختم.

گفتگو با خواهر مقتول

رقیه 43 ساله ادعا می کند که بدبختی سراغمان آمد و در یک لحظه برای پایان اختلافات با خواهرم تصمیم به کشتن خواهرم گرفتم.

سابقه داری؟

زندان نرفتم و فقط یکبار بخاطر درگیری با همسایه مان به کلانتری رفتم.

ازدواج کردی؟

عقد کرده بودم که جدا شدم

پدر و مادرت فوت کرده اند؟

بله، مادرم سال 78 و پدرم سال 87 فوت کرده است.

به چه جرمی دستگیری شدی؟

خواهرم را شاپور به قتل رسانده و می گوید من او را کشتم که دستگیر شدم.

چرا شاپور خواهرت را کشت؟

زهرا اعتیاد داشت و به همین خاطر با هم اختلاف داشتیم و از کارهایش خسته شده و عصبانی بودم که از شاپور کمک خواستم و گفتم او را به قتل برساند که او نیز پذیرفت دست به این کار بزند.

شاپور را از کجا می شناختی؟

بچه محل بودیم و برای خواهرم از او مواد می گرفتم.

چند سال بود که خواهرت اعتیاد داشت؟

حدود 10 سال بود که مواد مصرف می کرد و هرچه نصیحتش می کردم بی فایده بود.

شغل؟

من بیکار بودم ولی خواهرم در بازار مبل کار می کرد.

چطور به فکر قتل افتادی؟

یک روز با شاپور درباره خواهرم حرف می زدم و گفتم که از دست کارهایش خسته شدم که شاپور ادعا کرد تو به من پول بده من همه مشکلات را حل می کنم که فهمیدم تصمیم به قتل گرفته است.

چقدر پول به شاپور دادی؟

ابتدا قرار بود 5 میلیون تومان پول بدهم اما نداشتم که شاپور به 3 میلیون و پانصد هزار تومان راضی شد تا دست به این کار بزند.

نقشه را چه کسی طراحی کرد؟

شاپور از من خواست ساعت 20:30 دقیقه از خانه خارج شوم تا او وارد خانه شود و نقشه را به اجرا برساند.

پشیمان نشدی؟

وقتی شاپور به جلوی در خانه آمد پشیمان شدم و از خواستم تا خواهرم را به قتل نرساند اما او گفت من وقتی برای این کار آمده باید انجام دهد و به پول نیاز دارم.

پول را به او دادی؟

بله بعد از قتل پول را تحویل او دادم.

در زمان قتل کجا بودی؟

شاپور از من خواست که سر کوچه منتظر بمانم و ادعا می کرد شاید داخل خانه صدای درگیری بلند شود و من ناخواسته وارد خانه شده و مانع کارش شوم.

در آن زمان که منتظر بودی چه حسی داشتی؟

حس بدی داشتم و دلشوره داشتم و حتی تصمیم گرفتم وارد خانه شوم که دیدم در بسته است.

کلید خانه را نداشتی؟

وقتی کلید را روی در انداختم شاپور جلوی در آمد و گفت که خواهرت را کشتم، پول را تحویل بده.

داخل خانه پول را تحویل دادی؟

نه، شاپور به پارک سر خیابان رفت و من نیز به دنبالش رفتم و پول را تحویلش دادم و گفت که شماره تلفنش را از گوشی موبایل پاک کنم.

بعد از قتل چه اتفاقی افتاد؟

با برادرم تماس گرفتم و به دروغ گفتم که رقیه و دوستش داخل خانه بودند و هرچه تماس می گیرم کسی در را باز نمی کند که برادر به سرعت خودش را به جلوی در خانه رساند و با هم وارد خانه شدیم که با جسد زهرا که سرش داخل یک کیسه و خفه شده بود روبرو شدیم.

چرا قبل از این اتفاقات از برادرت برای نصیحت کردن خواهرت کمک نخواستی؟

نمی خواستم مشکلات زندگی برادرم را بیشتر کنم و من فقط به شاپور گفتم که مواد کشیدن رقیه مرا اذیت می کند که او همان موقع پیشنهاد قتل را داد.

پول را از کجا تهیه کردی؟

خواهرم یک هفته قبل در صندوق و قرعه کشی های خانوادگی برنده شده بود و پول داخل خانه بود که آن را به شاپور دادم.

اما شاپور ادعا کرده که پول را به او ندادی؟

دروغ می گوید، سر خیابان پول را تحویلش دادم و می خواهد با دروغ پردازی هایش کار را برای من سخت کند.

پشیمانی؟

بله، ناراحتم.


دسته بندی: حوادث / فیلم
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید