شنبه، 29 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » تگ‌های اخبار » سيّد مسعود علوی

طنز عيدانه

يک زمان آجيل بود مشکل گشا مشکلم افزوده اينک او چرا؟ قيمتش سر را بکوبد بر فلک محتکرها می زنند بر ما کلک پسته ی خندان مرا گريان کند عشوه ی فندق دلم بريان کند قيمت بادام هندی، الامان! کرده فيلش يادی از هندوستان چشمِ بادامیِ من از ترس عيد گشته گريان و هراسان ...

تقديم به محضر ولیّ امر مسلمين و تمام ولی شناسان ايران زمين

دل ها زدوده ايم از غبار زمان و زمين دنيا شده صيد ما بدون دام و کمين ما رهرو طريقت خوبانيم و خمارِ نگار شُکرا که راه، امن است و راهبر، «امين» از خار مغيلان و رهزنان دون چه باک آنجا که کعبه مقصد است و قدم ها همه وزين دريا اگر لبالب از موج و وحشت است نوح ...

خاتمِ خوبانِ نبوّت رسيد

*در سَحَر آمد خبری دلگشا *سر زده خورشيد اميد و رجا *علّت خلقت شده است آشکار *رفت خزان، گشته عيان نوبهار *اُستُن کاخ ستم از هم گسيخت *طاق بنای بت الحاد، ريخت *روح خدا بر تن هستی دميد *عرش برين داد به دنيا نويد *خاتم خوبان نبوّت رسيد *جان جهان، فخر رسالت ...

چهل سپيده غم

چهل چراغ دلم خموش از هجران است چهل سپيده است که خيمه ی دل، ويران است کجاست اکبر و عبّاس و آل اللّه کجاست آن که قائم عرش رحمان است زِ بوستان زندگی ام رونق بهاران رفت کنون که باغ وجود، بی روح و ريحان است دگر زِ دريای شعف، موج برنمی خيزد سحاب آسمان غم، ...