شناخت اصول و مبانی قرآنی در روابط خارجی
پایگاه خبری تحلیلی «میار»، یکی از مأموریتهای مهم حکومت اسلامی، ارتباط با کشورهای خارجی است. به طور کلی این کشورها به سه دسته تقسیم میشوند:
۱. کشورهای دوست و همراه و همپیمان.
۲. کشورهای متخاصم، توطئهگر و برانداز.
۳. سایر کشورها که در روابط به دنبال منافع خود هستند و دشمنی خاصی نیز ابراز نمیکنند.
اصل در روابط خارجی عزت، حکمت و مصلحت است. مسلما در برقراری روابط خارجی، منافع متقابل، از اصولی است که مورد توجه کشورها قرار میگیرد.
یادداشت زیر بیشتر ناظر به نوع رفتار با کشورهای متخاصم و زورگوست که قرآن کریم ضمن تبیین ماهیت این دشمنان، از مسلمانان خواسته که در هیچ شرایطی زیر بار زورگویی آنها نروند و به اصول و مبانی اساسی خود پایبند باشند.
برخی از هشدارها و رهنمودهای قرآن در برخورد با دشمنان خارجی:
۱. نفی عزت در پرتو وابستگی با اجانب
یکی از نکات مهمی است که قرآن کریم به مسلمانان در روابط خارجی بر آن تأکید میکند. نفی عزت در پرتو وابستگی به بیگانگان است. برخیها که ایمان عمیق به توحید ندارند تصورشان این است که اگر با کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذ ارتباط برقرار کنند و با سیاستهای آنها همراهی کنند میتوانند از انزوا خارج شوند و در نتیجه وجهه و موقعیت بینالمللی یا به تعبیر قرآن «عزت» کسب کنند. در حالی که خداوند به صراحت میفرماید عزت واقعی از آن خداست و با اینگونه ارتباطات، عزتی شامل حال مسلمانان نمیشود.
خداوند میفرماید: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»
(نساء/ ۱۳۹)
[(منافقین) همان کسانی هستند که کافران را بهجای مؤمنان یاور و دوست خود میگیرند، آیا در نزد آنان عزت و عظمت را میطلبند؟ پس بدانند که بیتردید همه عزت از آن خداست].
قرآن کریم از مسلمانان و دولتمردان میخواهد بهجای آنکه به دنبال کسب عزت و عظمت از دستان ابرقدرتها باشند عزت و عظمت واقعی را از خداوند طلب کنند. دلیلش هم روشن است نقشه راه دشمن برای مسلمانان نابودی آنهاست، از اینرو شرایطی را فراهم نمیکنند که مسلمانان از موقعیت ایجاد شده توسط آنها به پیشرفت و تعالی برسند. مسلمانان با تکیه بر باورهای اعتقادی و استفاده از ظرفیتهای درونی میتوانند به رشد و تعالی دست پیدا کنند.
۲. نفی سلطهگری و سلطهناپذیری.
اساس روابط خارجی از نظر اسلام و دولتمردان تربیتشده در مکتب قرآن، نفی سلطهگری و سلطهپذیری است.
جامعهای که بر اساس آموزههای اسلام راستین تربیت شده، حریت و آزادگی، عزت و شکوهمندی، استقلال و خودباوری جزء شعارها و آرمانهای اصلیاش است؛ بنابراین هر نوع روابط خارجی با بیگانگان در این چارچوب معنا میشود. هر نوع روابط اقتصادی و سیاسی که منجر به سلطهگری بیگانگان بر جوامع اسلامی میشود از نظر قرآن مردود و غیرقابلقبول است. قرآن کریم در بیانی قاطع و محکم به این موضوع اشاره میکند و میفرماید: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»
(نساء/ ۱۴۱)
[هرگز خدا برای کافران راه تسلطی بر مؤمنان قرار نخواهد داد].
برخی از مفسران گفتهاند که از این جمله استفاده میشود که کافران نهتنها از نظر منطق، بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و... بر افراد باایمان چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای گوناگون با چشم خود میبینیم به خاطر این است که بسیاری از مسلمانان، مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظایف و مسئولیتها و رسالتهای خویش را بهکلی فراموش کردهاند. نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد را به معنای واقعی کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهی لازم را که اسلام کسب آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند.
(تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۱۷۵)
۳. حسادت دشمن نسبت به پیشرفت مسلمانان و ضرورت هوشیاری کامل.
یکی از عوامل اساسی توطئهها و مخالفتهای جهان سلطه علیه مسلمانان، حسادتی است که نسبت به پیشرفت جوامع اسلامی در درون آنها ایجاد میشود. آنها میدانند هرچه مسلمانان در عرصههای مختلف پیشرفت بیشتری داشته باشند جایگاه آنها در سطح جهانی بالاتر خواهد رفت و به همان نسبت به جایگاه قدرتهای باطل لطمه وارد خواهد شد. از آنجا که همواره اصالت با حق است و باطل امری عرضی است و در رویارویی واقعی رقابت بین حق و باطل، جریان حق است که به پیروزی میرسد، آنها پیشرفت و تعالی مسلمانان را به معنای شکست و انزوای خود تلقی میکنند. از همین رو با تمام ابزارهای تبلیغاتی تلاش میکنند که از نظر فکری جوامع اسلامی را به عقب برگردانند و مواضع و افکار غلط خود را در میان آنها منتشر کنند. در همین رابطه قرآن کریم میفرماید: «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ...»
(بقره/۱۰۹)
[بسیاری از اهل کتاب دوست دارند که شما را پس از ایمانشان به کفر بازگردانند. به خاطر حسد برخاسته از وجودشان، پس از آنکه حقانیت (اسلام) بر آنها روشن شد].
نکته قابلتوجه این است که اقدامات خصمانه آنها علیه مسلمانان آگاهانه و پس از زمانی است که بسیاری از حقایق برای آنها روشن گردیده است.
۴. عدم تکیه بر بیگانگان.
یکی از نکات مهم در سیاست خارجی عدم تکیه بر بیگانگان و کشورهای خارجی است. این موضوع به معنای عدم ارتباط سیاسی، تجاری و اقتصادی و بهطور کلی رابطه با سایر کشورها حتی کشورهایی که نسبت به مردم خود یا سیاستهای جهانی تعامل خوبی ندارند نیست؛ بلکه منظور نفی تکیه بر این کشورهاست از آن جهت که موجب وابستگی خواهد شد.
قرآن بهصراحت تکیه بر بیگانگان و قدرتهای استعماری را نفی میکند و میفرماید: وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ
(هود/۱۱۳)
[و به کسانی که [به آیات خدا، پیامبر و مردم مؤمن] ستم کردهاند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید و در آن حال شما را جز خدا هیچ سرپرستی نیست، سپس یاری نمیشوید].
نتیجه تکیه و اعتماد و تمایل پیدا کردن به بیگانگان آتش است. بدون تردید آتش جهنم انعکاسی از آتش گناه دنیوی است. به عبارتی اعتماد به بیگانگان و ستمگران در همین دنیا نیز برای انسان آتش به همراه میآورد. آتش ذلت، آتش وابستگی، آتش عقبماندگی و آتش همه بدبختیهایی که دشمن برای مسلمانان میخواهد.
این تجربه تلخ در تاریخ بهخوبی مشاهده میشود. در دوران قیام علما بر ضد پادشاهان فاسد و خوشگذران قاجار که به دنبال برقراری عدالتخانه بودند، این نهضت، زمانی دچار انحراف شد که علما و تجار با اشتباهی فاحش به سفارت انگلیس پناهنده شدند. سفارت انگلیس نیز ابتدا با تغییر مطالبه مردم به کنتیتوسیون یا همان مشروطه، مطالبات علما را بر مداری دیگر قرار داد و سرانجام با ایجاد انشقاق در میان مشروطهخواهان، مشروطه را به انحراف و بنبست و شکست کشانید و سرانجام پس از این همه خوندل خوردن علما با توطئه دولت و سفارت انگلیس، رژیم دیکتاتور و جلاد رضاخانی سر برآورد.
در آخر خداوند میفرماید مسلمانان باید بدانند که هیچ سرپرستی غیر از خدا نباید داشته باشند. اگر وابستگی و تکیه بر بیگانه ایجاد شد خداوند نه در دنیا و نه در آخرت به داد شما نخواهد رسید. مسلمانان باید همواره به این نکته توجه کنند که دشمن برای آنها پیروزی را به ارمغان نمیآورد. باید توجه داشت که دشمن به چیزی کمتر از موفقیت خودش فکر نمیکند. به همین خاطر حتی امروز در سیاست خارجی در برقراری روابط اصل بر عدم اعتماد است. این موضوع از آنجهت دارای اهمیت است که هر کس به منافع خود میاندیشد.
۱. کشورهای دوست و همراه و همپیمان.
۲. کشورهای متخاصم، توطئهگر و برانداز.
۳. سایر کشورها که در روابط به دنبال منافع خود هستند و دشمنی خاصی نیز ابراز نمیکنند.
اصل در روابط خارجی عزت، حکمت و مصلحت است. مسلما در برقراری روابط خارجی، منافع متقابل، از اصولی است که مورد توجه کشورها قرار میگیرد.
یادداشت زیر بیشتر ناظر به نوع رفتار با کشورهای متخاصم و زورگوست که قرآن کریم ضمن تبیین ماهیت این دشمنان، از مسلمانان خواسته که در هیچ شرایطی زیر بار زورگویی آنها نروند و به اصول و مبانی اساسی خود پایبند باشند.
برخی از هشدارها و رهنمودهای قرآن در برخورد با دشمنان خارجی:
۱. نفی عزت در پرتو وابستگی با اجانب
یکی از نکات مهمی است که قرآن کریم به مسلمانان در روابط خارجی بر آن تأکید میکند. نفی عزت در پرتو وابستگی به بیگانگان است. برخیها که ایمان عمیق به توحید ندارند تصورشان این است که اگر با کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذ ارتباط برقرار کنند و با سیاستهای آنها همراهی کنند میتوانند از انزوا خارج شوند و در نتیجه وجهه و موقعیت بینالمللی یا به تعبیر قرآن «عزت» کسب کنند. در حالی که خداوند به صراحت میفرماید عزت واقعی از آن خداست و با اینگونه ارتباطات، عزتی شامل حال مسلمانان نمیشود.
خداوند میفرماید: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»
(نساء/ ۱۳۹)
[(منافقین) همان کسانی هستند که کافران را بهجای مؤمنان یاور و دوست خود میگیرند، آیا در نزد آنان عزت و عظمت را میطلبند؟ پس بدانند که بیتردید همه عزت از آن خداست].
قرآن کریم از مسلمانان و دولتمردان میخواهد بهجای آنکه به دنبال کسب عزت و عظمت از دستان ابرقدرتها باشند عزت و عظمت واقعی را از خداوند طلب کنند. دلیلش هم روشن است نقشه راه دشمن برای مسلمانان نابودی آنهاست، از اینرو شرایطی را فراهم نمیکنند که مسلمانان از موقعیت ایجاد شده توسط آنها به پیشرفت و تعالی برسند. مسلمانان با تکیه بر باورهای اعتقادی و استفاده از ظرفیتهای درونی میتوانند به رشد و تعالی دست پیدا کنند.
۲. نفی سلطهگری و سلطهناپذیری.
اساس روابط خارجی از نظر اسلام و دولتمردان تربیتشده در مکتب قرآن، نفی سلطهگری و سلطهپذیری است.
جامعهای که بر اساس آموزههای اسلام راستین تربیت شده، حریت و آزادگی، عزت و شکوهمندی، استقلال و خودباوری جزء شعارها و آرمانهای اصلیاش است؛ بنابراین هر نوع روابط خارجی با بیگانگان در این چارچوب معنا میشود. هر نوع روابط اقتصادی و سیاسی که منجر به سلطهگری بیگانگان بر جوامع اسلامی میشود از نظر قرآن مردود و غیرقابلقبول است. قرآن کریم در بیانی قاطع و محکم به این موضوع اشاره میکند و میفرماید: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»
(نساء/ ۱۴۱)
[هرگز خدا برای کافران راه تسلطی بر مؤمنان قرار نخواهد داد].
برخی از مفسران گفتهاند که از این جمله استفاده میشود که کافران نهتنها از نظر منطق، بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و... بر افراد باایمان چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای گوناگون با چشم خود میبینیم به خاطر این است که بسیاری از مسلمانان، مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظایف و مسئولیتها و رسالتهای خویش را بهکلی فراموش کردهاند. نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد را به معنای واقعی کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهی لازم را که اسلام کسب آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند.
(تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۱۷۵)
۳. حسادت دشمن نسبت به پیشرفت مسلمانان و ضرورت هوشیاری کامل.
یکی از عوامل اساسی توطئهها و مخالفتهای جهان سلطه علیه مسلمانان، حسادتی است که نسبت به پیشرفت جوامع اسلامی در درون آنها ایجاد میشود. آنها میدانند هرچه مسلمانان در عرصههای مختلف پیشرفت بیشتری داشته باشند جایگاه آنها در سطح جهانی بالاتر خواهد رفت و به همان نسبت به جایگاه قدرتهای باطل لطمه وارد خواهد شد. از آنجا که همواره اصالت با حق است و باطل امری عرضی است و در رویارویی واقعی رقابت بین حق و باطل، جریان حق است که به پیروزی میرسد، آنها پیشرفت و تعالی مسلمانان را به معنای شکست و انزوای خود تلقی میکنند. از همین رو با تمام ابزارهای تبلیغاتی تلاش میکنند که از نظر فکری جوامع اسلامی را به عقب برگردانند و مواضع و افکار غلط خود را در میان آنها منتشر کنند. در همین رابطه قرآن کریم میفرماید: «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ...»
(بقره/۱۰۹)
[بسیاری از اهل کتاب دوست دارند که شما را پس از ایمانشان به کفر بازگردانند. به خاطر حسد برخاسته از وجودشان، پس از آنکه حقانیت (اسلام) بر آنها روشن شد].
نکته قابلتوجه این است که اقدامات خصمانه آنها علیه مسلمانان آگاهانه و پس از زمانی است که بسیاری از حقایق برای آنها روشن گردیده است.
۴. عدم تکیه بر بیگانگان.
یکی از نکات مهم در سیاست خارجی عدم تکیه بر بیگانگان و کشورهای خارجی است. این موضوع به معنای عدم ارتباط سیاسی، تجاری و اقتصادی و بهطور کلی رابطه با سایر کشورها حتی کشورهایی که نسبت به مردم خود یا سیاستهای جهانی تعامل خوبی ندارند نیست؛ بلکه منظور نفی تکیه بر این کشورهاست از آن جهت که موجب وابستگی خواهد شد.
قرآن بهصراحت تکیه بر بیگانگان و قدرتهای استعماری را نفی میکند و میفرماید: وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ
(هود/۱۱۳)
[و به کسانی که [به آیات خدا، پیامبر و مردم مؤمن] ستم کردهاند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید و در آن حال شما را جز خدا هیچ سرپرستی نیست، سپس یاری نمیشوید].
نتیجه تکیه و اعتماد و تمایل پیدا کردن به بیگانگان آتش است. بدون تردید آتش جهنم انعکاسی از آتش گناه دنیوی است. به عبارتی اعتماد به بیگانگان و ستمگران در همین دنیا نیز برای انسان آتش به همراه میآورد. آتش ذلت، آتش وابستگی، آتش عقبماندگی و آتش همه بدبختیهایی که دشمن برای مسلمانان میخواهد.
این تجربه تلخ در تاریخ بهخوبی مشاهده میشود. در دوران قیام علما بر ضد پادشاهان فاسد و خوشگذران قاجار که به دنبال برقراری عدالتخانه بودند، این نهضت، زمانی دچار انحراف شد که علما و تجار با اشتباهی فاحش به سفارت انگلیس پناهنده شدند. سفارت انگلیس نیز ابتدا با تغییر مطالبه مردم به کنتیتوسیون یا همان مشروطه، مطالبات علما را بر مداری دیگر قرار داد و سرانجام با ایجاد انشقاق در میان مشروطهخواهان، مشروطه را به انحراف و بنبست و شکست کشانید و سرانجام پس از این همه خوندل خوردن علما با توطئه دولت و سفارت انگلیس، رژیم دیکتاتور و جلاد رضاخانی سر برآورد.
در آخر خداوند میفرماید مسلمانان باید بدانند که هیچ سرپرستی غیر از خدا نباید داشته باشند. اگر وابستگی و تکیه بر بیگانه ایجاد شد خداوند نه در دنیا و نه در آخرت به داد شما نخواهد رسید. مسلمانان باید همواره به این نکته توجه کنند که دشمن برای آنها پیروزی را به ارمغان نمیآورد. باید توجه داشت که دشمن به چیزی کمتر از موفقیت خودش فکر نمیکند. به همین خاطر حتی امروز در سیاست خارجی در برقراری روابط اصل بر عدم اعتماد است. این موضوع از آنجهت دارای اهمیت است که هر کس به منافع خود میاندیشد.
دکتر نصرالله شفیعی
آدرس کوتاه خبر: