چرایی مصاحبه دکتر ظریف از زاویهای دیگر
انتشار مصاحبه دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت دوازدهم از شبکه معاند اینترنشنال موجی از عکسالعملها در داخل و خارج ایجاد کرد.
پایگاه خبری تحلیلی «میار»، تقبیح نگاه دکتر ظریف نسبت به نقش سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در دیپلماسی دولت روحانی و برجام و ایجاد دوگانه میدان و دیپلماسی نقطه مشترک اکثر کاربران فضای مجازی و ایرانیان غیرتمند بود. این رشته سر دراز دارد و بعید است زخمی که این مصاحبه بر دل ملت غیرتمند ایران ایجاد کرده بهزودی التیام یابد.
در این یادداشت میخواهم از زاویهای دیگر به موضوع بنگرم و آن جدای از انتشار این مصاحبه سهساعته در موقعیت کنونی است. بر فرض که این مصاحبه در حال حاضر بهوسیله جریان نفوذ ـ آشکار یا پنهان ـ سر از شبکه اینترنشنال درنمیآورد، بحث درباره چرایی پرداختن مصاحبهکننده که خود یکی از محکومان امنیتی فتنه 88 است به یک موضوع و پاسخ دکتر ظریف به این سؤال است.
سؤال درباره نقش میدان و دیپلماسی و چگونگی نقش حاج قاسم در این موضوع است.
به عقیده من این سؤال و پاسخ آن کاملاً حسابشده و برنامهریزی شده بوده است. چرا؟ برای دو هدف:
۱. قهرمانزدایی از شهید حاج قاسم سلیمانی
۲. قهرمانسازی از دکتر ظریف
جریان غربگرا و لیبرال و سران اصلی اصلاحطلبان سالها به دنبال استحاله نظام جمهوری هستند. با تمام توان و ابزارهای تبلیغی و رسانهای اسلامزدایی و انقلابزدایی را در دستور کار خود قرار دادهاند. از آنجا که خود، ایدئولوژی و مکتب خاصی ندارند لاجرم مثل سایر روشنفکران به دامان غرب و تفکر مادی و زیست دنیایی آنها پناه آوردهاند. از همین رو هر وقت هم در بدنه حاکمیت قرار میگیرند از آنجا که اساس جمهوری اسلامی را که بر پایه حاکمیت الله و ولایتفقیه استوار است قبول ندارند، حاکمیتشان جز سنگاندازی و مانعتراشی برای نظام، ارمغان دیگری ندارد. نمونهاش همین دولت دکتر روحانی در هشت سال گذشته است.
واقعیت موجود این است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در نزد قاطبه ایرانیان بهعنوان قهرمان ملی شناخته میشود. این ربطی به نگاههای سیاسی و سلیقهای و قومی و قبیلگی هم ندارد. تنها معاندین و غربگرایان و سلطنتطلبها و منافقین را میتوان استثنا کرد.
حاج قاسم تنها یک قهرمان ملی نیست. حاج قاسم چکیده انقلاب اسلامی و تجسمی از همه آرمانها، اهداف و حتی شعارهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. حاج قاسم قهرمان فصل ایران نیست. قهرمان تاریخ ایران است. بدون تردید نسلهای آینده ایران بیشتر از ما از حاج قاسم یاد خواهند کرد. چون حاج قاسم در میان ما بود و گاهی عادیانگاریها مانع شناخت کامل یک فرد میشود. نسلهای آینده وقتی تاریخ را میخوانند و نقش شخصیتهای تاریخی در شکوه و سقوط یک ملت را مطالعه میکنند مسلماً وقتی به حاج قاسم میرسند و با دیگران مقایسه میکنند بهخصوص آنها که در ذلتآفرینی برای ملت در برهههایی نقش داشتهاند، به عظمت و جایگاه بیبدیل حاج قاسم در سرنوشت و تاریخ ملت ایران بیشتر پی میبرند.
این موضوع چه در حال حاضر و چه در آینده برای غربگرایان واداده و لیبرال وطنی که از گذشته خود پشیمان شدهاند و سالها انقلابزدایی را در دستور کار خود قرار دادهاند بسیار دردناک و غیرقابل تحمل است. این عده عزم جدی دارند تا به کمک نظام سلطهگر آمریکا و با انواع توطئهها مثل فتنه 88 قدرت بلامنازع را در کشور به دست بگیرند. قهرمانی حاج قاسم برای این جماعت بسان کابوسی است که خواب راحت را از آنها گرفته است. مسلماً آنها بیکار نخواهند نشست و این روند توطئهگرانه خود را همچنان ادامه خواهند داد. یکی از شیوههای اینها تخریب شخصیتهای مردمی، انقلابی صادق، پاک و مخلص است که میخواهند عزت ایرانی با هویت اسلامی حفظ شود. در صدر این شخصیتها قاسم سلیمانی است. با توجه به فضای حاکم موجود، برای آنها در حال حاضر میسر نیست که این پروژه شخصیتزدایی از انقلاب را در مورد حاج قاسم بهکار گیرند. به همین خاطر آن را به فردا موکول میکنند و مصاحبه انجامشده با دکتر ظریف نیز برای فردا بوده است.
از سوی دیگر آنها میدانند اگر قرار است قهرمان ملی ایران را حذف کنند باید بهجایش قهرمان دیگری را جعل کنند. نمیشود چیزی از کسی گرفت و به فکر جایگزینش نبود. مهمترین بحران آنها همین نبود قهرمان است. بحث انتخابات نیست. زمان انتخابات یک فضای هیجانی شکل میگیرد و چهبسا کسی بتواند با انواع شیوههای غیراخلاقی و جنگ روانی رأی اکثریت را به خود جلب کند ولی آن فرد الزاماً قهرمان نیست. روحانی دقیقاً با چنین شیوه و رویکرد غیراخلاقی در سال ۹۲ و ۹۶ وارد گود انتخابات شد و توانست پیروز میدان از آب درآید؛ ولی امروز از منفورترین افراد بین مردم است.
آنها به ظریف نیاز دارند تا برای حال و آینده قهرمان ملی شود. برخی محبوبیتها در نظرسنجی آنها را به توهم میاندازد تا به این گزینه دامن بزنند. همان چیزی که مصاحبهگر یعنی سعید لیلاز در آغاز مصاحبه برای دکتر ظریف سنگ تمام میگذارد. بهگونهای به شنونده و حتی خود دکتر ظریف القا میکند که او محبوبترین شخصیت ملی و به عبارتی قهرمان ملی ایرانیان است.
نکته رنجآور برای این جریان غربزده لیبرال این است که همه ماجرا این نیست. آنها میدانند که ظریف و امثال ظریف به گرد پای حاج قاسم هم نمیرسند. نکته دیگری که آنها را برای این قهرمانسازی بسیار نگران میکند این است که آنها قهرمانی دکتر ظریف را در عرصه دیپلماسی میدانند؛ اما حاج قاسم قهرمان در عرصه میدان نبرد است که البته دیپلماسی پنهان و عزتمندانِه را نیز در کنار آن داشته است. قله دیپلماسی دکتر ظریف که رئیسجمهور دولت او با دادن 150 سکه گام اول و بزرگ را در قهرمانسازیاش برداشت برجام است؛ اما آنها میدانند که برجام باتجربه تلخش نهتنها امروز برای دکتر ظریف برگ برنده قهرمان ملی نمیباشد بلکه تبدیل به بزرگترین پاشنه آشیل او نیز شده است. برجامی که از ظریف قهرمان دیپلماسی ساخت امروز در نظر ملت ایران و همه آگاهان خسارت محض است و دیگر هم نمیتوان آن را ترمیم کرد و بهعنوان کارنامه موفق دولت ارائه داد. تقریباً تمام سبد دولت در دیپلماسی برجام خلاصه شد و برجام نیز به هوا رفت.
برای قهرمان جلوه دادن ظریف باید برجام را ترمیم کرد. ترمیم برجام را با موفقیت که نمیتوان ایجاد کرد باید به دنبال علت شکست گشت. اینجا است که جناب سعید لیلاز بهعنوان مصاحبهگر و جناب دکتر ظریف بهعنوان مصاحبهشونده به سراغ قهرمان ملی ایرانیان میروند. قهرمانی که بدن ارباً اربای او روایتگر قهرمانیاش در دنیای سرشار از فریب و ناجوانمردی است. دست حاج قاسم از جهان کوتاه شده است. او نمیتواند از خود دفاع کند فرصت برای قهرمانسازی و قهرمانکُشی وجود دارد. در اینجا است که جناب دکتر ظریف با هدایت محکوم امنیتی باید ناکامی در برجام را برعهده محبوب دلها و قهرمان یکهتاز میدان عرصههای مجاهدت و عزت و شکوه ایرانیان قرار دهد. خود را طلبکار و حاج قاسم را بدهکار معرفی کند. او آنچه را که باید میگفت در این مصاحبه گفت تا در آینده به سمع جهانیان برسد. طبیعی است وقتی تاریخ تحریف شد و بزرگترین قهرمان ملی و مظهر امنیت، آرامش و اقتدار و اسطوره مقاومت تخریب گردید آن وقت زمینه برای قهرمانسازی فرا میرسد. آنها نمیدانستند که اگر حاج قاسم نیست اما خدای او هست. همانطور که در حادثه طبس مردم خواب بودند ولی خدا بیدار بود. خدا به خاطر همان خونهایی که خون حاج قاسم در تداوم آن ریخته شد نگذاشت انقلاب نوپای خمینی در آغازِ پیروزی، لگدمال چکمهپوشان آمریکایی شود. امروز نیز نگذاشت قهرمانزدایی و قهرمانسازی غربگرایان شکل بگیرد. انتشار فایل صوتی مصاحبه دکتر ظریف در شبکه معاند اینترنشنال با چه انگیزهای بوده، من دقیقاً نمیدانم ولی فقط میتوانم این را بگویم که:
«وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عمران/۵۴)
پایگاه خبری تحلیلی «میار»، تقبیح نگاه دکتر ظریف نسبت به نقش سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در دیپلماسی دولت روحانی و برجام و ایجاد دوگانه میدان و دیپلماسی نقطه مشترک اکثر کاربران فضای مجازی و ایرانیان غیرتمند بود. این رشته سر دراز دارد و بعید است زخمی که این مصاحبه بر دل ملت غیرتمند ایران ایجاد کرده بهزودی التیام یابد.
در این یادداشت میخواهم از زاویهای دیگر به موضوع بنگرم و آن جدای از انتشار این مصاحبه سهساعته در موقعیت کنونی است. بر فرض که این مصاحبه در حال حاضر بهوسیله جریان نفوذ ـ آشکار یا پنهان ـ سر از شبکه اینترنشنال درنمیآورد، بحث درباره چرایی پرداختن مصاحبهکننده که خود یکی از محکومان امنیتی فتنه 88 است به یک موضوع و پاسخ دکتر ظریف به این سؤال است.
سؤال درباره نقش میدان و دیپلماسی و چگونگی نقش حاج قاسم در این موضوع است.
به عقیده من این سؤال و پاسخ آن کاملاً حسابشده و برنامهریزی شده بوده است. چرا؟ برای دو هدف:
۱. قهرمانزدایی از شهید حاج قاسم سلیمانی
۲. قهرمانسازی از دکتر ظریف
جریان غربگرا و لیبرال و سران اصلی اصلاحطلبان سالها به دنبال استحاله نظام جمهوری هستند. با تمام توان و ابزارهای تبلیغی و رسانهای اسلامزدایی و انقلابزدایی را در دستور کار خود قرار دادهاند. از آنجا که خود، ایدئولوژی و مکتب خاصی ندارند لاجرم مثل سایر روشنفکران به دامان غرب و تفکر مادی و زیست دنیایی آنها پناه آوردهاند. از همین رو هر وقت هم در بدنه حاکمیت قرار میگیرند از آنجا که اساس جمهوری اسلامی را که بر پایه حاکمیت الله و ولایتفقیه استوار است قبول ندارند، حاکمیتشان جز سنگاندازی و مانعتراشی برای نظام، ارمغان دیگری ندارد. نمونهاش همین دولت دکتر روحانی در هشت سال گذشته است.
واقعیت موجود این است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در نزد قاطبه ایرانیان بهعنوان قهرمان ملی شناخته میشود. این ربطی به نگاههای سیاسی و سلیقهای و قومی و قبیلگی هم ندارد. تنها معاندین و غربگرایان و سلطنتطلبها و منافقین را میتوان استثنا کرد.
حاج قاسم تنها یک قهرمان ملی نیست. حاج قاسم چکیده انقلاب اسلامی و تجسمی از همه آرمانها، اهداف و حتی شعارهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. حاج قاسم قهرمان فصل ایران نیست. قهرمان تاریخ ایران است. بدون تردید نسلهای آینده ایران بیشتر از ما از حاج قاسم یاد خواهند کرد. چون حاج قاسم در میان ما بود و گاهی عادیانگاریها مانع شناخت کامل یک فرد میشود. نسلهای آینده وقتی تاریخ را میخوانند و نقش شخصیتهای تاریخی در شکوه و سقوط یک ملت را مطالعه میکنند مسلماً وقتی به حاج قاسم میرسند و با دیگران مقایسه میکنند بهخصوص آنها که در ذلتآفرینی برای ملت در برهههایی نقش داشتهاند، به عظمت و جایگاه بیبدیل حاج قاسم در سرنوشت و تاریخ ملت ایران بیشتر پی میبرند.
این موضوع چه در حال حاضر و چه در آینده برای غربگرایان واداده و لیبرال وطنی که از گذشته خود پشیمان شدهاند و سالها انقلابزدایی را در دستور کار خود قرار دادهاند بسیار دردناک و غیرقابل تحمل است. این عده عزم جدی دارند تا به کمک نظام سلطهگر آمریکا و با انواع توطئهها مثل فتنه 88 قدرت بلامنازع را در کشور به دست بگیرند. قهرمانی حاج قاسم برای این جماعت بسان کابوسی است که خواب راحت را از آنها گرفته است. مسلماً آنها بیکار نخواهند نشست و این روند توطئهگرانه خود را همچنان ادامه خواهند داد. یکی از شیوههای اینها تخریب شخصیتهای مردمی، انقلابی صادق، پاک و مخلص است که میخواهند عزت ایرانی با هویت اسلامی حفظ شود. در صدر این شخصیتها قاسم سلیمانی است. با توجه به فضای حاکم موجود، برای آنها در حال حاضر میسر نیست که این پروژه شخصیتزدایی از انقلاب را در مورد حاج قاسم بهکار گیرند. به همین خاطر آن را به فردا موکول میکنند و مصاحبه انجامشده با دکتر ظریف نیز برای فردا بوده است.
از سوی دیگر آنها میدانند اگر قرار است قهرمان ملی ایران را حذف کنند باید بهجایش قهرمان دیگری را جعل کنند. نمیشود چیزی از کسی گرفت و به فکر جایگزینش نبود. مهمترین بحران آنها همین نبود قهرمان است. بحث انتخابات نیست. زمان انتخابات یک فضای هیجانی شکل میگیرد و چهبسا کسی بتواند با انواع شیوههای غیراخلاقی و جنگ روانی رأی اکثریت را به خود جلب کند ولی آن فرد الزاماً قهرمان نیست. روحانی دقیقاً با چنین شیوه و رویکرد غیراخلاقی در سال ۹۲ و ۹۶ وارد گود انتخابات شد و توانست پیروز میدان از آب درآید؛ ولی امروز از منفورترین افراد بین مردم است.
آنها به ظریف نیاز دارند تا برای حال و آینده قهرمان ملی شود. برخی محبوبیتها در نظرسنجی آنها را به توهم میاندازد تا به این گزینه دامن بزنند. همان چیزی که مصاحبهگر یعنی سعید لیلاز در آغاز مصاحبه برای دکتر ظریف سنگ تمام میگذارد. بهگونهای به شنونده و حتی خود دکتر ظریف القا میکند که او محبوبترین شخصیت ملی و به عبارتی قهرمان ملی ایرانیان است.
نکته رنجآور برای این جریان غربزده لیبرال این است که همه ماجرا این نیست. آنها میدانند که ظریف و امثال ظریف به گرد پای حاج قاسم هم نمیرسند. نکته دیگری که آنها را برای این قهرمانسازی بسیار نگران میکند این است که آنها قهرمانی دکتر ظریف را در عرصه دیپلماسی میدانند؛ اما حاج قاسم قهرمان در عرصه میدان نبرد است که البته دیپلماسی پنهان و عزتمندانِه را نیز در کنار آن داشته است. قله دیپلماسی دکتر ظریف که رئیسجمهور دولت او با دادن 150 سکه گام اول و بزرگ را در قهرمانسازیاش برداشت برجام است؛ اما آنها میدانند که برجام باتجربه تلخش نهتنها امروز برای دکتر ظریف برگ برنده قهرمان ملی نمیباشد بلکه تبدیل به بزرگترین پاشنه آشیل او نیز شده است. برجامی که از ظریف قهرمان دیپلماسی ساخت امروز در نظر ملت ایران و همه آگاهان خسارت محض است و دیگر هم نمیتوان آن را ترمیم کرد و بهعنوان کارنامه موفق دولت ارائه داد. تقریباً تمام سبد دولت در دیپلماسی برجام خلاصه شد و برجام نیز به هوا رفت.
برای قهرمان جلوه دادن ظریف باید برجام را ترمیم کرد. ترمیم برجام را با موفقیت که نمیتوان ایجاد کرد باید به دنبال علت شکست گشت. اینجا است که جناب سعید لیلاز بهعنوان مصاحبهگر و جناب دکتر ظریف بهعنوان مصاحبهشونده به سراغ قهرمان ملی ایرانیان میروند. قهرمانی که بدن ارباً اربای او روایتگر قهرمانیاش در دنیای سرشار از فریب و ناجوانمردی است. دست حاج قاسم از جهان کوتاه شده است. او نمیتواند از خود دفاع کند فرصت برای قهرمانسازی و قهرمانکُشی وجود دارد. در اینجا است که جناب دکتر ظریف با هدایت محکوم امنیتی باید ناکامی در برجام را برعهده محبوب دلها و قهرمان یکهتاز میدان عرصههای مجاهدت و عزت و شکوه ایرانیان قرار دهد. خود را طلبکار و حاج قاسم را بدهکار معرفی کند. او آنچه را که باید میگفت در این مصاحبه گفت تا در آینده به سمع جهانیان برسد. طبیعی است وقتی تاریخ تحریف شد و بزرگترین قهرمان ملی و مظهر امنیت، آرامش و اقتدار و اسطوره مقاومت تخریب گردید آن وقت زمینه برای قهرمانسازی فرا میرسد. آنها نمیدانستند که اگر حاج قاسم نیست اما خدای او هست. همانطور که در حادثه طبس مردم خواب بودند ولی خدا بیدار بود. خدا به خاطر همان خونهایی که خون حاج قاسم در تداوم آن ریخته شد نگذاشت انقلاب نوپای خمینی در آغازِ پیروزی، لگدمال چکمهپوشان آمریکایی شود. امروز نیز نگذاشت قهرمانزدایی و قهرمانسازی غربگرایان شکل بگیرد. انتشار فایل صوتی مصاحبه دکتر ظریف در شبکه معاند اینترنشنال با چه انگیزهای بوده، من دقیقاً نمیدانم ولی فقط میتوانم این را بگویم که:
«وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عمران/۵۴)
نصرالله شفیعی
آدرس کوتاه خبر: