دوشنبه، 31 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » ماجراي يك پرونده قتل پر ابهام/ فقط مي خواستيم كمك كنيم اعتيادش را ترك كند

ماجراي يك پرونده قتل پر ابهام/ فقط مي خواستيم كمك كنيم اعتيادش را ترك كند

0
309
کد خبر: 32885

میار: مسئولان يك كمپ كه براي ترك دادن مرد معتاد قصد داشتند او را با زور و بگير و ببند به كمپ ببرند هيچگاه فكر نمي كردند قرار است به زودي در دادگاه كيفري تهران با عناوين اتهامي مانند قتل تحت محاكمه قرار گيرند

به گزارش میار و به نقل از هفت صبح، سال گذشته بود كه در تماس مادر گرياني با سامانه 110 پليسي، سريعا ماموران انتظامي به محدوده اعلامي حوالي ميدان شوش اعزام شدند كه زن گريان به آنها مراجعه و عنوان داشت: امروز در حال بازگشت به خانه از خريد بودم كه يكدفعه با جسد پسرم در حاليكه در پياده رو جلوي مغازه خودمان افتاده بود روبرو شدم. پسرم تا همين ديروز صحيح و سالم بود اما يكدفعه نمي دانم كه چرا جسدش در پياده رو افتاده است و فكر مي كنم بلايي سرش آورده باشند چراكه سابقه نداشت اين موقع روز پسرم بيرون از منزل باشد. يا سر كار مي رفت يا اينكه در زيرزمين خانه مي خوابيد.

سريعا ماموران انتظامي به بررسي جوانب ماجرا پرداختند و با گرفتن اظهارات از افراد محلي متوجه شدند كه چند نفر با يك ماشين مرحوم را به اين مكان آورده و بعد از باز كردن دست و پاي بسته اش همين جا رهايش كرده و رفته اند. با مشخص شدن اين موضوع پرونده رنگ و بوي جنايي گرفت و بازپرس كشيك قتل پايتخت نيز در جريان موضوع قرار گرفت كه با تشكيل پرونده اي در شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران، بازپرس مرادي دستورات لازم در زمينه رسيدگي به اين پرونده را صادر كرد و در تحقيقات اوليه مشخص شد كه آن افراد با دستور همسر مرحوم آن روز او را برده بودند.

زن مرحوم تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: همسرم اعتياد به موادمخدر داشت و با اينكه چند بار قول همكاري و ترك كردن داده بود به قول اش عمل نمي كرد تااينكه روز حادثه با شماره اي كه از فردي دريافت كرده بودم تصميم گرفتم به كمپ زنگ بزنم. به آنها گفتم مورد اورژانسي است و پس از مدتي آنها را راضي كردم كه براي بردن شوهرم به اينجا بيايند آنها نيز آمدند و من گفتم كه شوهرم در زيرزمين خانه خوابيده است. معمولا اين مواقع شوهرم در زيرزمين خواب بود كه مسئولان كمپ نيز سريعا به زيرزمين رفتند و با بستن او لاي پتويش انداختند و بردندش. بعد از آن را ديگر نه من خبر دارم و نه مي دانم كه كدام يك از آنها چنين بلايي را سر شوهرم آورده است. من بچه دارم و فكر نمي كردم كه قرار است با اين كار بچه ام بي پدر بشود و تنها فكر مي كردم كه قرار است يك روز شوهرم پاك و منزه به خانه بازگردد در حاليكه ديگر مواد مخدر نيز استعمال نمي كند.

با اين تفاسير تلاش هاي پليسي براي شناسايي مسئولان كمپ به جريان افتاد و به زودي همه متهمان پرونده بازداشت و به شعبه دوم بازپرسي دادسراي ناحيه 27 تهران منتقل شدند و در حاليكه سه نفر از آنها در بردن و انتقال متهم به كمپ مشاركت مستقيم داشتند تحت بازجويي قرار گرفتند.

يكي از متهمان گفت: من هيچ كاره هستم و آن روز به من گفتند بيا برويم يك مورد اورژانسي را به كمپ بياوريم كه خانواده اش همين الان با ما تماس گرفته اند. من هم مسئول هستم و معذور، در نتيجه سوار ماشين شدم و با همكارانم به آدرس اعلامي رفتم و به آنها كمك كردم كه دست و پاي مرحوم را ببندند. حتي همسر مرحوم براي اينكه شوهرش سر و صدا نكند و در محل آبروريزي نشود يك پارچه آورد كه دهان مرحوم را نيز با همان بستيم. باور كنيد همه اين حرف ها تهمت است و ما قتل نكرده ايم بلكه نيت مان خير بود و در ميانه راه متوجه شديم كه مرحوم فوت شده است. انگار كه ديگر نفس نمي كشيد و تصميم گرفتيم جسدش را جلوي خانه اش بيندازيم و از محل دور شويم چون خيلي از اتفاق ترسيده بوديم.

در ادامه رسيدگي به اين پرونده متهم اصلي نيز شناسايي شد كه بنابر گفته شهود ضربات اصلي منجر به فوت مرحوم از سوي او وارد شده بود. اين فرد به بازپرس پرونده گفت: من بيگناه هستم و اصلا فكر نمي كردم كه قرار است به اين شكل گير بيفتم. مثل گذشته مورد اورژانسي پيش آمد و از آنجايي كه چنين چيزهايي براي ما طبيعي است تصميم گرفتيم سريعا اقدام به انتقال مرحوم به كمپ كنيم. با توجه به صحبت هايي كه همسر مرحوم كرده بود هر اتفاقي امكان داشت از او سر بزند و ما نيز همانطور كه عنوان كردم با توجه به تجربه گذشته مي دانستيم از معتادان شيشه اي هركاري بر مي آيد. تصميم به اقدام سريع گرفتيم و خيلي زود به محل رفتيم. من راننده بودم اما در بيشتر موارد دخالت مستقيم در عمليات نيز داشتم. با راهنمايي همسر مرحوم به پايين رفتيم كه طبق معمول مرحوم از ما ترسيد و وقتي ما را در آنجا ديد سعي كرد با بلند شدن از رختخواب و متواري شدن رهايي پيدا كند اما ما امانش نداديم و چند ضربه اي هم اين وسط رد و بدل شد كه من متوجه آن نشدم، بعد از آن همسر مرحوم به دليل اينكه متوفي سر و صداي زيادي مي كرد تصميم گرفت دستمال بياورد تا ما دهان مرحوم را نيز ببنديم بلكه سر و صدايي از او در نيايد و همسايه ها متوجه ماجرا نشوند. به اين ترتيب او را از پله ها كت بسته بالا برديم در حاليكه پتوپيچ اش نيز كرده بوديم. وقتي به بالا رسيديم او را در ماشين گذاشتيم و من هم پشت فرمان نشستم. مقداري از راه را نرفته بوديم كه يكدفعه ديديم مرحوم انگار صورتش كبود شده است. باورمان نمي شد اما او نفس نمي كشيد و در عمليات ما خفه شده بود. ترسيديم و از سر ترس بدون اينكه او را به اورژانس و بيمارستان ببريم جلوي مغازه اي كه نزديك خانه شان بود رها كرديم و متواري شديم و از آنجايي كه كسي آن موقع روز بيرون نبود فكر كرديم كسي ما را نخواهد ديد و همه فكر خواهند كرد كه يك معتاد شيشه اي اوردوز كرده است.

با محرز شدن جرم از سوي متهمان، نظريه پزشكي قانوني نيز مورد بررسي قرار گرفت اما در اين نظريه قيد شده بود متهمان تنها 30 درصد در مرگ مرحوم تقصير داشته اند و در واقع بيشترين تقصير در مرگ مرحوم را مواد مخدر مصرفي اش در آن روز داشته است كه متهمان با متوسل شدن به زور و كتك زدن مرحوم و بستنش باعث تحريك او شده بودند و موجبات مرگ اش را فراهم آورده بودند. با اين تفاسير قرار جلب به دادرسي عليه متهم اصلي پرونده به اتهام قتل شبه عمدي و عليه بقيه متهمان نيز قرار جلب به دادرسي با عناوين اتهامي مختلف صادر شد. با توجه به اين موضوع پرونده به زودي با صدور كيفرخواست در دادگاه كيفري استان تهران تحت بررسي قرار خواهد گرفت و متهمان از اعمال مجرمانه خود به دفاع خواهند پرداخت.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید