دوشنبه، 31 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » جزئيات دستگيري شوهرخاله قاتل در يوسف آباد تهران/ او دختربچه را آزار داد و...

جزئيات دستگيري شوهرخاله قاتل در يوسف آباد تهران/ او دختربچه را آزار داد و...

0
291
کد خبر: 31685

میار: مرد جواني كه پس از آزادي از پرونده قتل بچه خواهر همسرش، گمان نمي كرد دوباره با اتهام قتل و عمل منافي عفت با مقتول روبرو خواهد شد، روز گذشته توسط ماموران آگاهي استان مركزي حين كار در رستوراني بازداشت و به زندان فرستاده شد

به گزارش میار، شامگاه بيستم مرداد ماه سال 94 بود كه ماموران انتظامي از طريق يكي از درمانگاه هاي مستقر در شهر اراك با بازپرس كشيك قتل منطقه تماس گرفتند و از فوت مشكوك دختر نوجواني روي تخت اين درمانگاه خبر دادند.

ماموران مدعي بودند زن و مرد جواني كه خود را خاله و شوهرخاله متوفي معرفي كرده بودند مدعي شده اند اين دختر 13 ساله با طناب خودش را حلق آويز كرده است كه سريعا تيمي از كارآگاهان جنايي به محل حادثه رفتند و  صحنه حلق آويز شدن دختر نوجوان را مورد بررسي قرار دادند كه با بررسي هاي اوليه مشخص شد طناب سبز رنگ با گره هاي مردانه اي به درخت بسته شده است.

تحقيقات اوليه نشان از اين داشت كه شوهرخاله متوفي از رازي خبر دارد كه قصد عدم بازگويي آن را دارد. سريعا با قرار بازداشت موقت اين مظنون روانه بازداشتگاه آگاهي شد و مدت ها تحت بازجويي قرار گرفت تااينكه در اظهاراتي عجيب مدعي شد متوفي با طناب در حال بازي بوده است و طناب را نيز خودش آنجا بسته بود.

متهم گفته بود: به سراغ اش رفتم و طناب را دور گردنش انداختم و گفتم خوب است كسي تو را اينطور دار بزند و او ترسيد و يك لحظه ديدم كه لغزيد و سرش به درخت خورد و دماغ اش پر از خون شد. من كاري با او نداشتم و همينكه اين را ديدم رفتم آب بياورم بخورد كه متوجه شدم در اثر حلق آويزي خفه شده است.

تحقيقات از متهم ادامه داشت تااينكه گزارش پزشكي قانوني پرده از يك جنايت هولناك برداشت. متوفي قبل از فوت اش از سوي فردي ناشناس مورد عمل منافي عفت قرار گرفته بود و حتي آثار آن نيز به جا مانده بود. با اين حال اين بار متهم از بابت تجاوز به متوفي تحت بازجويي قرار گرفت كه او مدعي بيگناهي شد و گفت شايد كار كسي ديگر باشد و من خبري از اين ماجرا ندارم.

رسيدگي به اين پرونده همچنان جريان داشت تااينكه پس از مدتي متهم از داخل زندان نامه اي به دادگاه كيفري يك استان مركزي نوشت و عنوان داشت تمامي اتهامات منتسب به او موهوم بوده و او قبلا به دليل اينكه در اداره آگاهي تحت شكنجه بوده است اعترافات دروغيني را انجام داده است كه هيچكدام را اكنون قبول ندارد. متهم به دادگاه احضار شد و دادرس از او در زمينه اعترافات اش نزد بازپرس پرسيد كه متهم گفت در آگاهي تحت شكنجه صحبت كردم و در بازپرسي نيز چون مي خواستم به آگاهي بازنگردم همه چيز را گردن گرفتم و آن داستان كذايي را ساختم.

در تحقيق از همسر متهم وي نيز عنوان داشت: آن روز در گاوداري بودم و داشتيم با همسر و پسرم شير مي دوشيديم. متوفي نيز براي شير دوشيدن آمده بود به كمك ما، چراكه پدر و مادرش به مسافرت رفته بودند و خواهرم به دليل اطمينان اش به ما، او را نزدمان گذاشته بود. خبر نداشتم كه بيرون از گاوداري چه اتفاقي در حال رخ دادن است اما متوجه شدم كه شوهرم به تنهايي بيرون رفت و بعد از چند دقيقه داخل آمد. به جز ما و صاحب گاوداري نيز كسي در آن محل نبود و تا جاييكه من شاهد هستم كسي هم در آن عصر به آنجا نيامد؛ وقتي كه بيرون از گاوداري رفتم تا ببينم چطور بچه خواهرم ساكت شده است و با آن همه جنب و جوش ديگر سر و صدايي نمي كند، با جسد آويزان او از درخت روبرو شدم كه طناب محكم دور گردنش پيچيده شده بود و هرچه تقلا كردم باز نشد تا اينكه شوهرم به كمك ما آمد و طناب را از گردن متوفي باز كرد.

تمامي شواهد عليه متهم بود و با اينحال به دليل عدم وجود شاهدي در پرونده كه عليه متهم شهادت بدهد پرونده لوث تشخيص داده شد چراكه او منكر ارتكاب قتل، عمل منافي عفت و صدمه بدني به مقتول بود و قرار شد اولياي دم مراسم قسامه برگزار كنند كه نتوانستند و بعد از چند ماه به دليل برگزار نشدن مراسم قسامه متهم با قرار وثيقه از زندان آزاد شد كه بعد از اين ماجرا هيچ كس از متهم خبري نداشت و به نظر مي رسيد از اراك فرار كرده باشد.

با اعتراض پدر و مادر مقتول به راي قضات دادگاه، پرونده به ديوان عالي كشور ارجاع شد و در شعبه 31 اين مرجع راي دادگاه نقض گرفته شد چراكه از نظر قضات دادگاه دلايل موجود عليه متهم محرز بود و به اين صورت دادگاه كيفري يك استان مركزي دستور دستگيري هرچه سريعتر متهم فراري را داد در حاليكه او در تهران بود و هيچكس از محل اختفايش خبري نداشت تااينكه بعد از مدتي متهم در تهران شناسايي شد و روز گذشته ماموران اداره آگاهي مركزي به تهران آمدند و با نشان دادن نامه نيابت قضائي، درخواست بازداشت متهم را كردند.

با ارجاع اين درخواست به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران پرونده مورد بررسي قرار گرفت و سريعا با دستور قاضي قربانزاده، ماموران به محل كار متهم كه پس از عزيمت به تهران در آنجا مشغول به كار شده بود اعزام شدند و ظهر حوالي ساعت يك در حاليكه متهم قصد داشت از رستوران محل كارش، واقع در يوسف آباد بيرون برود تا غذاهايي را با موتورسيكلت به مشتري هاي آنجا برساند، توسط ماموران شناسايي و دستگير شد.

با انتقال متهم به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران، به دليل صدور قرار بازداشت موقت از سوي دادگاه كيفري مركزي، او با همين قرار در معيت ماموران آگاهي استان مركزي به زندان فرستاده شد.خبرنگار: سلمان حاجی محمد زاده

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید