جزئيات قتل فجيع نانواي خزانه به دست يك قاتل سياه پوش+فيلم
میار: تلاشهاي كارآگاهان اداره آگاهي تهران بزرگ، براي دستگيري قاتل سياهپوش شاطر يك نانوايي كه در مغازه نان لواش پزي خود به قتل رسيده به جريان افتاده است.
به گزارش میار، روز شنبه هفته جاري، بازپرس محمد مرادي، كشيك قتل پايتخت از طريق تماسهاي پليسي در جريان يك فقره قتل مرموز در محله خزانه تهران قرار گرفت و به اين ترتيب به همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم جنايي پايتخت به ميدان دوم خزانه نبش كوچه جعفري، براي انجام تحقيقات اعزام شد.
يكي از شهود كه كاسب محله بود در اظهارات خود عنوان داشت: در حال انجام كار بوديم كه يكدفعه صداي شليك سه تير به گوش رسيد. در همان ابتدا سريعا متوجه ماجرا شدم و وقتي از مغازه بيرون آمدم، ديدم كه مردي سراسر سياهپوش با كلاه كاسكتي سياه رنگ بر سر سوار بر موتورسيكلت خود از محل دور ميشود در حاليكه يك اسلحه شكاري داخل كاور نيز روي موتورسيكلت اش داشت.
با انجام اين تحقيقات تيم بررسي صحنه جرم به سراغ جسد مقتول رفتند. مقتول كه در محل معروف به ممدشاطر بود از سه ناحيه كتف، سينه و گردن هدف فشنگهاي تفنگ شكاري قاتل قرار گرفته بود. در ادامه با تكميل تحقيقات دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني صادر شد و دستور بازداشت قاتل در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
در محل
به محله كه رسيديم صداي ميوه فروش از آن طرف خيابان ميآمد كه خطاب به خانمي سالخورده ميگفت: اگر يك روز براي نوهات خواستگار آمد و آمدند از ما تحقيق كنند بايد به آنها بگويم مادربزرگش در محل گدايي ميكند!
پيرزن كه در حال گدايي بود با شنيدن اين حرف از محل به داخل كوچه كه سرش نانوايي ممدشاطر قرار داشت رفت. به سراغ همسايه مقتول رفتيم كه در پشت نانوايي زندگي ميكنند. آنها صبح خود را با صداي مهلك سه تير كه از تفنگ شكاري بزرگي شليك شده بود آغاز كرده بودند و هنوز هم باور ندارند نانوايي كه هر روز از او نان ميخريدند با همان سه گلوله كشته شده است. ميگويند مقتول مردي حدودا 40 الي 50 ساله بود و آزارش به هيچكسي نميرسيد و دقيقا در موقع شليك تيرها هيچ كسي در مغازه حضور نداشته است.
در قدم بعدي به سراغ خواروبار فروشي روبهروي نانوايي ميرويم. مردي جوان صاحب مغازه است و از خوبيهاي مقتول ميگويد. به نظر او هيچكس نميتوانست چنين بلايي را سر مقتول بياورد چراكه او با هيچ كس دشمني نداشته است. از او درباره اخلاق مقتول ميپرسيم كه ميگويد انسان خوبي بود و آزارش به هيچ كسي نميرسيده است. اين مغازه دار خودش جسد مقتول را در آمبولانس گذاشته و لحظه كشته شدن مقتول در مغازه نبوده اما ميگويد افرادي كه در چند مغازه عقبتر بودهاند قسمتي از ماجرا را ديده بودند.
آنطور كه صاحب مغازه ميگويد يك مرد هيكلي سياهپوش از راه ميرسد و اسلحهاي كه در كاور داشته را در ميآورد و با همان اسلحه ساچمهاي به سمت نانوا كه در مغازهاش كسي به جز خودش نبوده شليك ميكند، در ادامه اين قاتل كه سه تير به سوي مقتول شليك كرده بود به سمت موتورسيكلت خود ميرود و در خونسردي تمام اسلحه را در كاور خود قرار ميدهد، سپس يكي از كسبه با دسته جاروي چوبي خود سعي كرده ضربهاي به كلاه كاسكت قاتل بزند و او را از پاي در بياورد اما او نيز موفق به اين كار نميشود و قاتل سراسر سياهپوش در آرامش تمام و بدون توجه به اطرافش، سوار بر موتورسيكلت خود با دست فرمان افتضاحي كه مردم از او به يادشان مانده است، از محل وقوع جنايت دور ميشود.