ماجراي سارقي كه لاغر هم شد!
میار: مردی که متهم است با پرسه در سایتهای فروش کالا، فروشندگان را فریب داده و کالای آنها را سرقت میکرد سرانجام به دام پلیس تهران افتاد.
به گزارش میار، اواخر دیماه سال قبل بود که مردی مأموران پلیس تهران را از ماجرای يك سرقت عجيب با خبر کرد. او گفت: من برای فروش سنتور در یکی از سایتهای فروش کالا آگهی دادم. ساعتی قبل مردی تماس گرفت و گفت قصد خرید دارد. بعد برای فروش سنتور با آن مرد در یکی از خیابانهای شمال تهران قرار ملاقات گذاشتم. وقتی سر قرار حاضر شدم او سنتور را بررسی کرد و بعد از توافق بر سر قیمت گفت پول را از طریق گوشی تلفن همراهش به حسابم واریز میکند که قبول کردم. او سپس تصویری از یک تراکنش به من نشان داد و مدعی شد که پول به حسابم واریز شده است، اما پیامکی به گوشیام ارسال نشد. آن مرد مدعی شد که پیامک با تأخیر برایم ارسال خواهد شد. به هرحال من هم به حرفش اعتماد کردم و آن مرد سنتور را با خودش برد. صبح روز بعد وقتی برای بررسی حسابم به بانک رفتم متوجه شدم که اصلاً پولی به حسابم واریز نشده است برای همین با تلفن همراه آن مرد تماس گرفتم، اما او به تماسهایم جواب نداد و حالا از او شکایت دارم.
بعد از مطرح شدن اين شکایت، پرونده به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه یک تهران به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران فرستادهشد. بررسیهای مأموران پلیس نشان داد که شکایتهای مشابهی مطرح شده است و مشخصاتی که شاکیان از متهم در اختیار پلیس گذاشته بودند با هم مطابقت داشت.
در شاخه دیگری از تحقیقات مخفیگاه متهم که بهزاد نام داشت شناسایی و بیستم فروردینماه بازداشت شد. بهزاد وقتی مورد تحقیق قرار گرفت، گفت: از مدتی قبل برای درآمد بیشتر شروع به سرقت به این شیوه کردم. متهم گفت: در حال حاضر به این شیوه ۵۰میلیون تومان به جیب زدهام.
سرهنگ دستخال، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت در انتها با اعلام اين خبر گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در جریان است.
گفت و گو با متهم
خودت را معرفي كن؟
بهزاد، 36 ساله هستم. مدتي در يك شركت كه براي يكي از آشنايانمان بود كار نصابي كابينت و وسايل چوبي را انجام ميدادم و درآمدم خوب بود تا اينكه با بد شدن بازار آنها تعديل نيرو كردند و من بيكار شدم.
با بيكار شدن اعتياد پيدا كردي؟
راستش را بخواهيد بعد از بيكاري به كار كردن با خودروي خودم روي آوردم و مسافر جابهجا ميكردم و سرويس براي مدارس ميرفتم. ماجراي اعتيادم را اگر بخواهيد توضيح بدهم بايد بگويم به توصيه دوستم اعتياد پيدا كردم. من آن موقع كه كار رانندگي ميكردم 120 كيلو وزن پيدا كرده بودم و به همين دليل وقتي از دوستم خواستم به من راهنمايي انجام دهد تا زودتر لاغر شوم او گفت شيشه بكش كه راحت لاغرت ميكند و من هم با كشيدن شيشه لاغر شدم. به من گفته بود اعتياد ندارد اما نميدانستم كه معتاد خواهم شد و همه زندگيام را خواهم باخت. البته مدتي است اعتيادم را هم ترك كردهام. يعني از اول ماه فروردين كلا اعتياد را كنار گذاشتم اما خب زندگيام را از دست دادهام.
چه شد ترك كردي؟
به خاطر دخترم بود. بعد از اينكه معتاد شدم زنم گذاشت رفت و دخترم را هم برد. حالا خواستهام از او بازگردد اما بر نميگردد و پدرم قول داده بود كه اگر اعتيادم را ترك كنم حتما سراغ زنم خواهد رفت و به او خواهد گفت بازگردد اما چند روزي است كه در اينجا بازداشت شدهام و تا به الان نيز 20 عدد شاكي پيدا كردهام. واقعا از كرده خود پشيمان هستم و به خاطر دخترم هم شده است سعي خواهم كرد هرچه سريعتر از اين مخمصهاي كه براي خودم درست كردهام خلاص شوم. شايد باورتان نشود اما از اول امسال حتي به سراغ دزدي هم نرفتهام. آن موقع كه اعتياد داشتم براي به دست آوردن پول شيشه مصرفيام دست به هركاري ميزدم و براي فروش اموال سرقتي نيز همه خيابانها و كوچهها را ميگشتم تا يك نفر پيدا شود و به هر قيمتي كه شده آن كالا را از من بخرد.