چهارشنبه، 13 تیر 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » اين بار رابطه طولاني تري با نازنين برقرار كردم اما او از من خواست...

اين بار رابطه طولاني تري با نازنين برقرار كردم اما او از من خواست...

0
1 083
کد خبر: 15967

میار: قاتل دختر دانشجو به قصاص محكوم شد.

روز چهارشنبه 19مهر ماه سال گذشته بود كه مردي با مراجعه به کلانتري 151 يافت آباد از ناپديد شدن دختر 18 ساله اش به نام نازنين خبر داد. در تحقيقات اوليه پليس مشخص شد نازنين، دانشجوي رشته پيراپزشكي دانشگاه تهران ساعت 9 براي رفتن به دانشگاه از خانه خارج و مفقود شده است.

با شناسايي جواني 23 ساله به نام اميرحسين به عنوان نامزد نازنين ، کارآگاهان به تحقيق از او پرداخته و با انجام اقدامات پليسي متوجه شدند، نازنين آخرين بار با اميرحسين ديدار داشته است. اميرحسين به خاطر عذاب وجدان لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنايت و قتل همسرش اعتراف کرد .

پسر 22 ساله كه پنج ماه از مراسم عقدکنانش بيشتر نمي گذشت و تازه دفترچه خدمت سربازي اش را گرفته بود و يک روز مانده بود به سربازي اعزام شود با قبول اتهام خود، بالاخره ديروز صبح در شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي بابايي محاكمه شد.

او كه با درخواست اولياي دم مبني بر قصاص روبرو شده بود در اين جلسه گفت: من و پدرم براي تعميرات خودرو هميشه به مغازه پدر مقتول در محله يافت آباد مي رفتيم. همين باب آشنايي من با اين خانواده شد. او دانشجوي پزشکي بود و من حقوق مي خواندم. در کنار درس در يک پيک موتوري هم کار مي کردم. پدرم وقتي فهميد مرد مغازه دار دختري دارد، قرار خواستگاري را گذاشت. قول و قرارهايمان را گذاشتيم و خرداد امسال عقد کرديم. من او را دوست داشتم و اختلاف نظري نداشتيم. من حتي روز عيد قربان برايش گوسفند قرباني بردم و برايش طلا خريدم. بعد از مدتي دخالت هاي خانواده اش شروع شد و شرايط به گونه اي شده بود که مجبور شدم رشته دانشگاهي ام را نيمه کاره رها کرده و به معادل فوق ديپلم اکتفا کنم. بعد خانواده اش به من فشار آوردند که بايد به خدمت سربازي بروم. من هم قبول کردم. کارم را رها کردم. دفترچه خدمت سربازي گرفتم و قرار بود به سربازي اعزام شوم كه تصميم گرفتم قبل از رفتن به سربازي با همسرم ملاقات کنم و کمي حرف بزنيم تا شايد او آرام شود و دوباره تحت تاثير حرف هاي خانواده اش قرار نگيرد. خودروي سمند مادرم را از او امانت گرفتم. همسرم از دانشگاه تعطيل شد و به ميدان آزادي آمد که آنجا او را سوار کردم. با او حرف زدم و رابطه عاطفي نيز در همان ماشين با هم داشتيم كه به دليل خوردن قرص هاي تاخيري توانستم رابطه طولاني تري با او داشته باشم. سمت اکباتان بوديم و همين طور خيابان ها را مي گشتيم. از اوخواستم آرام باشد و در اين دو سال سربازي دوري ام را تحمل کند تا شرايط بهتر شود. همين طور که حرف مي زديم سر به نام زدن سند خانه دعوايمان شد. او با من درگير شد و حتي کتکم زد. در طول مسير و در جريان درگيري مان من يکدفعه عصباني شدم و با دستم او را خفه کردم. چند دقيقه بعد که به خودم آمدم تازه فهميدم چه کاري کرده ام.


با وجود مدارك موجود در پرونده به قصاص محكوم شد.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید