دخترم را به نانوايي فرستادم، بيخبر از اينكه نانوا تنها است و در خلوتي خود فكر شومي...
رسیدگی به این ماجرا بعد از شکایت پدر جوانی در دستور کار ماموران کلانتری یافت آباد قرار گرفت .این پدر هراسان در طرح شکایت خود به ماموران انتظامی در یکی از مناطق جنوبی تهران می گوید: دختر ۱۰ ساله ام را برای خرید نان به نانوایی فرستاده بودم. اما چون چند دقیقه ای گذشت و دخترم به خانه برنگشت من نیز نگران شدم و مقابل نانوایی رفتم و با چند نفر که مقابل نانوایی جمع شده بودند روبه رو شدم. دخترم پریشان احوال بود که به محض دیدن من به سمتم آمد و شروع به گریه کرد. دخترم گفت مرد نانوا او را به داخل نانوایی برده و قصد داشته آزارش دهد.
در نتیجه این ماجرا دختر 10 ساله به پزشکی قانونی معرفی شد در حالیکه مرد نانوا مدعی بود چنین نیت شومی در سر نداشته است. او در برابر قضات دادگاه کیفری یک استان تهران بیان می کند: نانوایی خلوت و من دست تنها بودم. به همین خاطر از دختر بچه خواستم تا خودش داخل بیایند و نان را از روی میز بردارد. اما نمی دانم چرا یکباره شروع به گریه کرد. همان موقع چن د عابر که سر و صدای دختربچه را شنیده بودند وارد نانوایی شده و با من درگیر شدند. من قصد آزار این دختر را نداشتم.
مادر دختربچه اما اصرار داشت مرد نانوا نیت شومی در سر داشته که ناکام مانده است. پرونده این ماجرا در دادگاه کیفری یک استان تهران از بابت آزار و اذیت در جریان است در حالیکه پزشکی قانونی نیز نظریه قطعی خود را در این زمینه اعلام نکرده است.