خلوت شيطاني اين زن و مرد با اعدام گره خورد+ جزئيات و تصوير جلسه محاكمه
در بررسی تیم جنایی در محل وقوع قتل یک کارد آشپزخانه خونین همراه با پیچگوشتی بزرگی کشف و در ادامه با بررسی بیشتر ردپای دو آشنا در قتل مادربزرگ و نوه شناسایی شد تا اینکه همسر مقتول و همدستش، خود را به پلیس معرفی کردند. متهمان بعد از قرارگرفتن در برابر بازپرس مديرروستا به قتل اعتراف کردند. زن جوان دراینباره گفت: من با همسرم اختلافات زیادی داشتم؛ چون وی عصبیمزاج بود و حتی با پدرش نمیتوانست با لحن آرام صحبت کند، بههمیندلیل قصد جدایی از او را داشتم، تا اینکه صبح روز قتل در چهارراه کامرانیه با پسرعموی شوهرم قرار گذاشته بودم و بعد از خرید به منزلمان رفتیم. ما در منزل مادربزرگ شوهرم سکونت داشتیم و در طبقه اول آنجا ساکن بودیم و مادربزرگ شوهرم نیز در نیمطبقه بالا زندگی میکرد. زمانی که من و پسرعموی شوهرم به منزلمان رسیدیم، شوهرم قصد ورود به منزلمان را داشت و چون کلید خانه را نداشت، با پیچگوشتی در خانه را باز کرد و زمانی که وارد خانه شد با هلدادنم، من را به طرف کاناپه پرت کرد، من هم به او گفتم میخواهم از تو جدا شوم، او هم مجددا شروع به دعواکردن با من کرد. شوهرم در منزلمان باتوم و چاقو نگهداری میکرد؛ حین دعوا آن چاقو را برداشت و قصد حمله به من را داشت که پسرعمویش سعی کرد جلوی او را بگیرد، به همین خاطر با هم گلاویز شدند و بهخاطر زدوخورد با هم خونی شده بودند؛ در یک لحظه چاقو روی زمین افتاد، من هم که دیدم شوهرم در حال خفهکردن پسرعمویش است، ضربهای به کمرش زدم.
زن جوان درباره قتل مادربزرگ شوهرش به بازپرس جنایی گفت: زمانی که سروصدا در خانه بلند شد، مادربزرگ شوهرم سراسیمه به طبقه پایین آمد و با دیدن آن صحنه به سمت در حیاط رفت که همسایهها را خبر کند و من هم دواندوان به سمتش رفتم و او را به داخل خانه کشاندم و از وی خواهش کردم داد و فریاد نکند، میخواستم او را داخل اتاقی بیندازم و در آنجا را قفل کنم؛ اما مادربزرگ شوهرم داد و فریاد میکرد، من هم چون نمیدانستم چهکار باید انجام دهم، چند ضربه با چاقو به مادربزرگ شوهرم زدم. وی در ادامه گفت: بعد از این اتفاقات درحالیکه سراسیمه بودم، به پسرعمویم گفتم بیا از اینجا برویم، چون میدانستم شوهرم با پدرش تماس گرفته است و هر لحظه ممکن بود پدر شوهرم فرا برسد؛ از آنجا فرار کردیم و با کرایهکردن تاکسی به ساری رفتیم؛ بعد از ساری نیز مدام در شهرهای شمال رفتوآمد داشتیم.
پسرعموی شوهر این زن جوان نیز درباره قتل مرد جوان به بازپرس مديرروستا گفت: بعد از ضرباتی که اين خانم به شوهرش با چاقو وارد کرد، من نیز ضربهای با چاقو به شوهر دخترعمویم وارد کردم و بعد از وقوع قتلها به دلیل ترس فراوانی که داشتیم به ساری فرار کردیم و بعد تصمیم گرفتیم خودمان را تسلیم کنیم.
تحقیقات در اين پرونده ها تکمیل و کیفرخواست نيز عليه متهمان به اتهام دو فقره قتل عمدي زن و مرد مسلمان صادر شد. متهمان اواسط سال گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری يك استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و درخواست صدور حکم قانونی کرد. اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و آنها نیز درخواست قصاص کردند. سپس نوبت به زن جوان که متهم ردیف اول پرونده بود رسید؛ او اتهام خود را پذيرفت و گفت: من از پسرعموی شوهرم خواستم به خانه ما بیاید؛ چون شوهرم هم در خانه حضور داشت و ما قصد جدایی داشتیم و فکر میکردم ممکن است با هم درگیر شویم، وقتی شوهرم من را دید درگیری آغاز شد و قصد داشت پسرعمویش را بزند که من چندضربهای به او زدم بعد هم مادربزرگش آمد که در ادامه چند ضربهای هم به او زدم. من قصد کشتن نداشتم و نمیدانم واقعا ضربات من باعث قتل شده یا ضرباتی که متهم دیگر پرونده وارد کرده است.
سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و گفت: من در جریان هیچچیز نبودم؛ روز حادثه وقتی متهم ردیف اول با من تماس گرفت و خواست به خانهشان بروم، قبول کردم چون با اين خانم رابطه خوبی داشتم و فکر نمیکردم مسئلهای وجود داشته باشد، اما به محض اینکه وارد شدم، درگیری اتفاق افتاد و من اصلا نمیدانم این درگیری به چه دلیل بود؛ بعد هم یک ضربه بسیار آرام زدم که بتوانم خودم را از دست ضربات مقتول نجات دهم و ضربات بعدی را همسرش به او زد و من در قتلها هیچ نقشی نداشتم. بعد از قتل هم از ترس به همراه زن جوان فرار کردم. دو هفته در شمال کشور بودیم و کمکم طلاهایی که او داشت را فروختیم و خرج کردیم.
با پایان گفتههای متهمان و وکلای آنها هیئت قضات وارد شور مي شوند كه نتيجه دادگاه نهايتا به سه قصاص منجر مي شود و پرونده نيز براي قضات ديوانعالي كشور ارسال مي شود كه قضات ديوانعالي كشور مهر تاييد خود را روي اين پرونده مي زنند و به اين ترتيب متهم زن پرونده به يك بار قصاص و پسرعموي شوهر اين زن نيز به دو بار قصاص محكوم مي شود. به زودي اين پرونده با ارسال به شعبه مربوطه اجراي احكام در دادسراي جنايي تهران به اجرا در خواهد آمد.