سه شنبه، 18 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » فرهنگی » سینمای ایران » اختصاصی میار؛ ملاقات خصوصی، داستان عشق های تباه

اختصاصی میار؛ ملاقات خصوصی، داستان عشق های تباه

0
28
کد خبر: 73055
فیلم «ملاقات خصوصی» اگرچه یک تباهی خاصی در سراسر روایت عاشقانه اش داشت اما از آن دست کارهایی بود که می توانیم بپذیریم گاهی فیلم های خوب در سینمای ایران اتفاق می افتند.
به گزارش میار، اولین باری که برای تماشای فیلم دیگری رفته بودم تیزر تبلیغاتی «ملاقات خصوصی» را دیدم و همانقدر بهت زده شدم که همه تماشاگران شده بودند، بعدها که تیزر را یادم رفته بود، اشتباهی رفتم و بلیت سینما را خریدم  و همانجا پای  فیلمی نشستم که خیلی ها از آن تعریف می کردند.
معمولاً ایرانی ها از فیلم هایی غیر کمدی  کمتر تعریف می کنند اما خب ملاقات خصوصی فیلم مورد علاقه مردم شده بود همین هم مرا ترغیب کرد که آن را ببینم که حین تماشای فیلم که بیش از حد طولانی هم بود، متوجه شدم تیزری که آن روز دیدم، قسمتی از خود فیلم بوده است.
البته از تیزر چیزی یادم نمانده بود اما آن روز که فیلم را دیدم کاملاً متوجه شدم و فهمیدم چقدر یک تیزر می تواند در رغبت بیننده برای تماشای فیلم تأثیرگذار باشد، از تیزر بگذریم.
برویم سر اصل مطلب یعنی داستان فیلم دوست داشتنی «ملاقات خصوصی»؛ «یک خلافکار زندانی به نام فرهاد به دختری به نام پروانه و به صورت تلفنی در زندان اظهار عشق می‌کند و پس از ازدواج در سیری خواسته و ناخواسته از همسر و عشقش یک قاچاقچی می شود.«
نقش اول های فیلم هوتن شکیبا و پریناز ایزدیار هستند، داستان نیز یک کلاسیک سر راست و جذاب است که عاشقانه عجیبی را روایت می کند و وقتی فیلم را می دیدم متوجه حضور کامل تماشاگران از اول تا لحظه آخر در سینما شدم و با وجود اینکه سالن پر شده بود، هیچ تماشاگری در میانه های فیلم هر چند کوتاه و حتی برای کمی هواخوری و یا سیگار کشیدن، از جایش بر نخاست.
پیدا کردن ایرادی در فیلمنامه یا کارگردانی ملاقات خصوصی، سخت است، همه چیز در ملاقات خصوصی همان‌طور که انتظار داریم پیش می‌رود؛ چه در خط کلی داستان، چه در پرداخت جزئیات روایت و موقعیت‌ها و شخصیت‌ها و چه در کارگردانی و اجرای سکانس‌ها؛ اگر چه ملاقات خصوصی نکته غیرقابل پیش بینی یا غافلگیر کننده ای نداشت که تماشاگر را به وجد بیاورد اما درنهایت توانست امیدوارمان کند که یک کارگردان آینده دار به جمع هنرمندان کشور ما اضافه شده است.
یکی از نقاط قوت فیلم تصویربرداری و نورپردازی فرشاد محمدی است که او به خوبی توانسته از پس کاری چنین سنگین بر آید و عجیب تر کارگردانی سکانس های داخل زندان است، در واقع کارگردان طوری سکانس های داخل زندان را طراحی کرده است که انگار خودش سالها در همان زندان زندگی کرده است؛ بازیگران نیز در این فیلم به خوبی درخشیده اند.
کارگردان تلاش کرده تا یک رابطه عاشقانه را از دل تمام تباهی ها بیرون بکشد و در این امر تا حد زیادی موفق عمل کرده است، عشق دو شخصیت اصلی باورپذیر از کار درآمده و اکثر تصمیمات آنها، از انگیزه‌هایی قابل ‌درک برخوردار است؛ شاید بتوان مشکل فیلم را در یکدست نبودن ریتم کلی فیلم دانست، داستان فیلم دیر راه می افتد و به نظر می رسد که می شد برخی از موقعیت ها را فشرده تر درآورد.
در آخر اینکه باید بگویم واقعاً کاری جذاب و قابل قبول بود و امیدوارم روزی از دل سینمای ایران «امید شمس» نیز به عنوان کارگردانی توانا ماندگار شود، همین کار اولش که دلچسب و قابل قبول بود و واقعاً به عنوان کار اول خیلی بالاتر از کارهای صدم برخی کارگردانان مدعی در سینمای ایران درآمده بود.
دسته بندی: سینمای ایران / سردبیر
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید