اینستاگرام چه بلایی بر سرمان آورد؛ پاسخهای جالب یک پژوهشگر
یک پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: اولویت و جذابیت تصویر در اینستاگرام بدون توجه به مفاهیم باعث شده کاربران آن در مواجهه با حجم بالای داده های تصویری نگرش مفهومی و انتقادی نداشته باشند.
به گزارش میار، تینا چهارسوقی امین در برنامه گفتگوی فرهنگی رادیو گفت وگو با موضوع زندگی دیجیتال در اینستاگرام به اهمیت بررسی آن در دو بخش نظری و عملی اشاره کرد و در ادامه توضیح داد: در بخش نظری بحث زندگی دیجیتال در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام برخی واژه گزینی های اشتباه از مسیر اصلی تحلیل و نگاه به زندگی دیجیتال ما را منحرف می کند که باید به آنها توجه کنیم . در نگاه فوکویی کل دانش، فنآوری قدرت است و ساختارقدرت توسط بازوی تکنولوژی در زندگی بروز و ظهور دارد.در دو دوگانه، تحلیلها و مواجههای ما با زندگی دیجیتال یا شبکههای اجتماعی امکان انحراف از راه معیار را داریم که باید بررسی شود.
وی برای تشریح این دوگانه ها بیان داشت: یکی از آنها دوگانه آسیب شناسی و مساله کاوی است و نگاهی آسیبشناسانه بر فضای شبکه های اجتماعی حاکم کردیم و خواسته ایم با این نگاه آسیب شناسانه این فضا را تحلیل کنیم در حالی که خاستگاه معرفتی تحلیل آسیب شناسی از امری عینی و مادی آمده که با استعاره زبان این امر را به جامعه و امر اجتماعی که موضوعی ذهنی و انتزاعی است تعمیم می دهیم. البته این نگاه نادرست نیست بلکه ایراد آنجاست که تحلیلهای حاصل از نگاه آسیبشناسانه که عموماً به شاخصهای کمی ختم می شود و نتیجهگیریِ توام با اندازه گیری و تعداد و آمار بهدست میدهد، نهایتِ تحلیل و برخورد ما با این فضا باشد و از بررسی کیفی، تحلیل ساختاری، معنایی و تاویلی در این پلتفرم ها باز بمانیم. البته داده های آماری برای بررسی جامع موضوع لازم است ولی به تنهایی نمی تواند برای تحلیل کافی باشد همانطور که خود پلتفرم نیز دارای معناست.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه اِشکال بررسی براساس داده های آماری را افتادن در مسیر تحلیل فردی عنوان کرد وگفت: زمانی که ما تنها کمیت را براساس داده و آمار بررسی کنیم و براساس آن راهحل ارائه میدهیم گویا یک مساله اجتماعی و جمعی را به نسخهپیچیهای فردی و شخصانگارانه تقلیلی دادهایم. به طور مثال با بررسی میزان و کمیت حضور کاربر در فضای مجازی وضعیت را می سنجند و توصیه به کاهش ساعت مصرف میدهد در حالیکه از بررسی کیفی ساختار شبکههای اجتماعی باز میمانیم.عدم بررسی صحیح در کیفیت ساختار و کاربرد انواع شبکههای اجتماعی ما را در تحلیل دوگانهدیگری به نام سبک و روش زندگی دچار اِشکال میکند یا از توجه به چندگانه بینش و روش و نگرش غافل میشویم.
وی به زندگی دیجیتال به عنوان روش زندگیِ جدیدی برای همه نسل ها اشاره کرد و گفت: حتی نسل های پیش از ما و پدران و مادران ما هم با ورود عامل جدیدی به نام زندگی دیجیتال در روش زندگی خود مواجه شده اند و تکنولوژی وارد عرصه های مختلف زندگی ما شده است اما آنچه پلتفرم هایی مثل اینستاگرام در زندگی ایجاد می کند تغییر در روش آن که نشات گرفته از باورها و ریشه های فرهنگی و دینی و بر اساس خرد جمعی شکل گرفته است نیست بلکه تغییر در سبک زندگی که برخاسته از سلیقه ها و ذائقه فردی و انتخاب شخصی است را رقم میزند. پلتفرم هایی مثل اینستاگرام تغییر در سبک زندگی را ایجاد می کنند و انتخاب ها و نگاه های ما را تغییر می دهند و هرچه هژمونی این تغییر در سبک زندگی فردی بالاتر برود سوژگی فردی به سوژگی اجتماعی تبدیل می شود و تعداد بالایی یک سبک را دنبال می کنند و این تغییر را اینستاگرام به طور هوشمندانه رقم می زند.
امین ادامه داد: اساس اینستاگرام همانطور که از لوگوی آن بر میآید، بر پایه عکس و اشتراک گذاری تصویر شکل گرفته است. متحرک بودن(ویژگی در حرکت و همراه بودن دائم تلن همراه)، استفاده از پلتفرمی با امکانات اینستاگرام و زاویه دیدی صرفا بصری، سه عامل تشکیلدهنده ساختار این شبکه است. اشتراک گذاری لحظات در یک پیوستار منظم به تشکیل هویتی بصری میانجامد و عادتِ نگاه افراد به زندگی از دریچه عکس و قضاوتی صرفا بصری به وقایع را ایجاد میکند و متاسفانه این نگرش سطحی، تحلیلهای ظاهری و کنش های بدون تامل وفکر را ایجاد کرده است.
وی به به روز رسانیها و امکانات اینستاگرام اشاره کرد و گفت: در بروزرسانی ها کم کم بخش استوری اضافه شد تا کاربر بتواند داستان زندگی خود را در ثانیههای محدودی به تصویر بکشد و کاربرانی که خود هم در مقام مخاطب مصرفکننده و هم تولیدکننده محتوا هستند مگر در سطح عام در هر دو وجه چقدر زمان می گذارند که به آن 15 ثانیه فکر کنند تا به تحلیل درستی دست یابند؟ یا شخصی که آن را به اشتراک گذاشته (عموماً و نه همه ) مگر چقدر به نشانه شناسیهای انتقال پیام خود توجه داشته است؟
در این میان است که صرفا نباید منتظر آموزش به صورت جمعی بود و باید افراد را به دستیابی به نگاه انتقادیِ فردی ، برای عمیق تر نگاه کردن تشویق کرد.
این استاد دانشگاه افزود: در یک توضیح ساده از نشانه شناسی پیرس، زندگی سراسر از نشانهها تشکیل شده است و در این نشانهها یا رابطه مستقیمی بین صورت و معنی وجود دارد مانند رابطه آیکونیک یا شمایلی که در عکس یانقاشی از یک صحنه یا پرتره شاهد هستیم. یا یک سطح علت و معلولی یا به عبارتی نمایهای و ایندکسی این رابطه دال و مدلولی برقرار است و یا و در سطح دیگر رابطه قراردادی و سیمبولیک وجود دارد. در اینستاگرام که براساس به اشتراکگذاری تصویر بنا شده است تنها به رابطه آیکونیک اکتفا نمی شود و افراد سبک فردی را قرارداد می کنند و رابطه علت و معلولی بین تصویر و کپشن و گاهی تصاویر نسبت به تصویر قبلی و بعدی وجود دارد و مخاطبین در سطح عام بعضاً از این روابط و تحلیلها غافل هستند و با مواجه مداوم با آنها، بدون داشتن نگاه انتقادیِ لازم، به انباشتی از نشانهها میرسند که از ارتباط بین دال و مدلول آنها غافلند.همچنین افراد بدون آگاهی از جنس و سنخ این روابط نشانهشناختی اقدام به بارگزاری محتوایی نادرست یا تهی یا بیفایده می کنند.
وی ادامه داد: افزایش دال ها بدون مدلول یا تهی یا حتی از پیش مدلولگذاری شده، کاربر را به حالت بی حسی کشانده که دیگر چیزی آنها را خوشحال یا غمگین نمی کند و یا برعکس تاثیرپذیری بیش از اندازه و کنشهای بدون تامل را ایجاد میکند. همچنین کاربران بدانند که تصویر یعنی حضور امر غائب. یعنی فضای تصویر ظهور یک امر غیرواقعی را نیز میتواند به نمایش بگذارد و آنچه اینفلوئنسرها و بلاگرها و ... نشان می دهند برنامه ریزی شده و کارگردانی شده و با فیلترهای مختلف تزئین شده است و وانمایی است و واقعی نیست.
تینا چهارسوقی امین در پایان گفت: مصرف کنندگی صرف در حوزه مصرف رسانه ای زمانی رخ می دهد که شکافی بین تکنولوژی و فرهنگ وجود داشته باشد و هویت فرهنگی و هویت بر بستر تکنولوژی جدا و دور از هم شوند و نتوانیم آنها را تراز کنیم مصرف کننده می شویم و برای اینکه کاربر بهتری باشیم باید اگاهی داشته و بر اساس مسئولیت فردی براین باورباشیم همانطور که در زندگی واقعی هر عمل و رفتار ما در زندگی ما اثرمی گذارد در زندگی دیجیتال هم کنش های ما اثرگذار است و ما نسبت به تک تک رفتارهای خود در شبکههای اجتماعی مسئول هستیم. پس مدیریت بهتری داشته و پیام ها را با تفکر منتشر کرده و امید که از یک مصرف کننده صرف به مصرف کننده فعال و نهایت تولید کننده کارآمد تبدیل می شویم.
به گزارش میار، تینا چهارسوقی امین در برنامه گفتگوی فرهنگی رادیو گفت وگو با موضوع زندگی دیجیتال در اینستاگرام به اهمیت بررسی آن در دو بخش نظری و عملی اشاره کرد و در ادامه توضیح داد: در بخش نظری بحث زندگی دیجیتال در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام برخی واژه گزینی های اشتباه از مسیر اصلی تحلیل و نگاه به زندگی دیجیتال ما را منحرف می کند که باید به آنها توجه کنیم . در نگاه فوکویی کل دانش، فنآوری قدرت است و ساختارقدرت توسط بازوی تکنولوژی در زندگی بروز و ظهور دارد.در دو دوگانه، تحلیلها و مواجههای ما با زندگی دیجیتال یا شبکههای اجتماعی امکان انحراف از راه معیار را داریم که باید بررسی شود.
وی برای تشریح این دوگانه ها بیان داشت: یکی از آنها دوگانه آسیب شناسی و مساله کاوی است و نگاهی آسیبشناسانه بر فضای شبکه های اجتماعی حاکم کردیم و خواسته ایم با این نگاه آسیب شناسانه این فضا را تحلیل کنیم در حالی که خاستگاه معرفتی تحلیل آسیب شناسی از امری عینی و مادی آمده که با استعاره زبان این امر را به جامعه و امر اجتماعی که موضوعی ذهنی و انتزاعی است تعمیم می دهیم. البته این نگاه نادرست نیست بلکه ایراد آنجاست که تحلیلهای حاصل از نگاه آسیبشناسانه که عموماً به شاخصهای کمی ختم می شود و نتیجهگیریِ توام با اندازه گیری و تعداد و آمار بهدست میدهد، نهایتِ تحلیل و برخورد ما با این فضا باشد و از بررسی کیفی، تحلیل ساختاری، معنایی و تاویلی در این پلتفرم ها باز بمانیم. البته داده های آماری برای بررسی جامع موضوع لازم است ولی به تنهایی نمی تواند برای تحلیل کافی باشد همانطور که خود پلتفرم نیز دارای معناست.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه اِشکال بررسی براساس داده های آماری را افتادن در مسیر تحلیل فردی عنوان کرد وگفت: زمانی که ما تنها کمیت را براساس داده و آمار بررسی کنیم و براساس آن راهحل ارائه میدهیم گویا یک مساله اجتماعی و جمعی را به نسخهپیچیهای فردی و شخصانگارانه تقلیلی دادهایم. به طور مثال با بررسی میزان و کمیت حضور کاربر در فضای مجازی وضعیت را می سنجند و توصیه به کاهش ساعت مصرف میدهد در حالیکه از بررسی کیفی ساختار شبکههای اجتماعی باز میمانیم.عدم بررسی صحیح در کیفیت ساختار و کاربرد انواع شبکههای اجتماعی ما را در تحلیل دوگانهدیگری به نام سبک و روش زندگی دچار اِشکال میکند یا از توجه به چندگانه بینش و روش و نگرش غافل میشویم.
وی به زندگی دیجیتال به عنوان روش زندگیِ جدیدی برای همه نسل ها اشاره کرد و گفت: حتی نسل های پیش از ما و پدران و مادران ما هم با ورود عامل جدیدی به نام زندگی دیجیتال در روش زندگی خود مواجه شده اند و تکنولوژی وارد عرصه های مختلف زندگی ما شده است اما آنچه پلتفرم هایی مثل اینستاگرام در زندگی ایجاد می کند تغییر در روش آن که نشات گرفته از باورها و ریشه های فرهنگی و دینی و بر اساس خرد جمعی شکل گرفته است نیست بلکه تغییر در سبک زندگی که برخاسته از سلیقه ها و ذائقه فردی و انتخاب شخصی است را رقم میزند. پلتفرم هایی مثل اینستاگرام تغییر در سبک زندگی را ایجاد می کنند و انتخاب ها و نگاه های ما را تغییر می دهند و هرچه هژمونی این تغییر در سبک زندگی فردی بالاتر برود سوژگی فردی به سوژگی اجتماعی تبدیل می شود و تعداد بالایی یک سبک را دنبال می کنند و این تغییر را اینستاگرام به طور هوشمندانه رقم می زند.
امین ادامه داد: اساس اینستاگرام همانطور که از لوگوی آن بر میآید، بر پایه عکس و اشتراک گذاری تصویر شکل گرفته است. متحرک بودن(ویژگی در حرکت و همراه بودن دائم تلن همراه)، استفاده از پلتفرمی با امکانات اینستاگرام و زاویه دیدی صرفا بصری، سه عامل تشکیلدهنده ساختار این شبکه است. اشتراک گذاری لحظات در یک پیوستار منظم به تشکیل هویتی بصری میانجامد و عادتِ نگاه افراد به زندگی از دریچه عکس و قضاوتی صرفا بصری به وقایع را ایجاد میکند و متاسفانه این نگرش سطحی، تحلیلهای ظاهری و کنش های بدون تامل وفکر را ایجاد کرده است.
وی به به روز رسانیها و امکانات اینستاگرام اشاره کرد و گفت: در بروزرسانی ها کم کم بخش استوری اضافه شد تا کاربر بتواند داستان زندگی خود را در ثانیههای محدودی به تصویر بکشد و کاربرانی که خود هم در مقام مخاطب مصرفکننده و هم تولیدکننده محتوا هستند مگر در سطح عام در هر دو وجه چقدر زمان می گذارند که به آن 15 ثانیه فکر کنند تا به تحلیل درستی دست یابند؟ یا شخصی که آن را به اشتراک گذاشته (عموماً و نه همه ) مگر چقدر به نشانه شناسیهای انتقال پیام خود توجه داشته است؟
در این میان است که صرفا نباید منتظر آموزش به صورت جمعی بود و باید افراد را به دستیابی به نگاه انتقادیِ فردی ، برای عمیق تر نگاه کردن تشویق کرد.
این استاد دانشگاه افزود: در یک توضیح ساده از نشانه شناسی پیرس، زندگی سراسر از نشانهها تشکیل شده است و در این نشانهها یا رابطه مستقیمی بین صورت و معنی وجود دارد مانند رابطه آیکونیک یا شمایلی که در عکس یانقاشی از یک صحنه یا پرتره شاهد هستیم. یا یک سطح علت و معلولی یا به عبارتی نمایهای و ایندکسی این رابطه دال و مدلولی برقرار است و یا و در سطح دیگر رابطه قراردادی و سیمبولیک وجود دارد. در اینستاگرام که براساس به اشتراکگذاری تصویر بنا شده است تنها به رابطه آیکونیک اکتفا نمی شود و افراد سبک فردی را قرارداد می کنند و رابطه علت و معلولی بین تصویر و کپشن و گاهی تصاویر نسبت به تصویر قبلی و بعدی وجود دارد و مخاطبین در سطح عام بعضاً از این روابط و تحلیلها غافل هستند و با مواجه مداوم با آنها، بدون داشتن نگاه انتقادیِ لازم، به انباشتی از نشانهها میرسند که از ارتباط بین دال و مدلول آنها غافلند.همچنین افراد بدون آگاهی از جنس و سنخ این روابط نشانهشناختی اقدام به بارگزاری محتوایی نادرست یا تهی یا بیفایده می کنند.
وی ادامه داد: افزایش دال ها بدون مدلول یا تهی یا حتی از پیش مدلولگذاری شده، کاربر را به حالت بی حسی کشانده که دیگر چیزی آنها را خوشحال یا غمگین نمی کند و یا برعکس تاثیرپذیری بیش از اندازه و کنشهای بدون تامل را ایجاد میکند. همچنین کاربران بدانند که تصویر یعنی حضور امر غائب. یعنی فضای تصویر ظهور یک امر غیرواقعی را نیز میتواند به نمایش بگذارد و آنچه اینفلوئنسرها و بلاگرها و ... نشان می دهند برنامه ریزی شده و کارگردانی شده و با فیلترهای مختلف تزئین شده است و وانمایی است و واقعی نیست.
تینا چهارسوقی امین در پایان گفت: مصرف کنندگی صرف در حوزه مصرف رسانه ای زمانی رخ می دهد که شکافی بین تکنولوژی و فرهنگ وجود داشته باشد و هویت فرهنگی و هویت بر بستر تکنولوژی جدا و دور از هم شوند و نتوانیم آنها را تراز کنیم مصرف کننده می شویم و برای اینکه کاربر بهتری باشیم باید اگاهی داشته و بر اساس مسئولیت فردی براین باورباشیم همانطور که در زندگی واقعی هر عمل و رفتار ما در زندگی ما اثرمی گذارد در زندگی دیجیتال هم کنش های ما اثرگذار است و ما نسبت به تک تک رفتارهای خود در شبکههای اجتماعی مسئول هستیم. پس مدیریت بهتری داشته و پیام ها را با تفکر منتشر کرده و امید که از یک مصرف کننده صرف به مصرف کننده فعال و نهایت تولید کننده کارآمد تبدیل می شویم.
آدرس کوتاه خبر: