یکشنبه، 16 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » پرونده های ویژه » اعدام پایانی بر قتل دوست صميمي/ مرگ فجیع برای مرد کبوترباز چطور رقم خورد

اعدام پایانی بر قتل دوست صميمي/ مرگ فجیع برای مرد کبوترباز چطور رقم خورد

0
305
کد خبر: 30426

میار: مرد جوان که به خاطر تقسیم کبوتر دوست خود را به ضرب چاقو به قتل رسانده بود با حكم قضات شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به قصاص محكوم شد  

به گزارش میار، سال 91 مردی به پلیس مراجعه کرد و چاقویی خون‌آلود را به مأموران داد و گفت فردی از دوستانش مرتکب قتل شده و چاقویش را به او داده است.

این مرد مدعي شد: دوستم احد به مغازه‌ام آمد، خیلی مضطرب و ناراحت بود. او با ناراحتی چاقویی خون‌آلود را به من داد و گفت این چاقو را به امانت نگه ‌دار. پرسیدم چاقو چرا خون‌آلود است، گفت شخصی به نام منصور را با آن کشته است. او گفت با منصور سر کبوتر دعوا کرده است. بعد هم رفت و من دیگر خبری از او ندارم. چون مسئله قتل در میان است، من تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس گزارش دهم.

با توجه به گزارش این مرد، پلیس بررسی‌های خود را آغاز کرد و متوجه شد که در همان محله مردی به قتل رسیده است. فردی که کشته‌ و جسدش در خانه رها شده ‌بود، مردی کبوترباز بود که به گفته‌ همسایه‌ها، بیشتر وقتش را با کبوترهایش می‌گذراند.

با انتقال جسد به پزشکی قانونی و تأیید مرگ به علت قطع‌شدن یکی از شریان‌های اصلی گردن، تحقیقات به صورت گسترده‌تری ادامه پیدا کرد و مأموران تلاش خود را برای بازداشت احد ادامه دادند و در نهایت بعد از پنج سال موفق به بازداشت متهم شدند.

بررسی سوابق احد نشان داد این جوان پیش از این هم به جرم حمل مواد مخدر زندانی شده و معتاد هم هست. وقتی از احد بازجویی شد، گفت: من قبول دارم که منصور را به قتل رساندم. او را از مدت‌ها قبل می‌شناختم و با هم خیلی رفیق بودیم و می‌خواستیم با هم کبوتر پرورش بدهیم و بفروشیم. بعد از مدتی خواستیم حساب‌کتاب کنیم و ببینیم چند کبوتر برای من و چند کبوتر برای منصور است. منصور بیشتر کبوترها را برای خودش برداشت و کبوتر کمی برای من ماند. من قبول نکردم و گفتم این درست نیست و کبوترهای بیشتری مال من است و من هزینه زیادی کرده‌ام. حرفم را قبول نکرد و سر این موضوع با هم درگیر شدیم. من از شدت عصبانیتی که داشتم چاقو کشیدم، او هم چاقو داشت و به سمت من پرت کرد و من هم چاقویم را به سمت او پرت کردم که به گردنش برخورد کرد. ضربه جای حساسی خورده ‌بود و من این را می‌دانستم و می‌دانستم که نمی‌توانم نجاتش بدهم به همین دلیل هم سریع از محل دور شدم تا خودم را نجات دهم.

بعد از گفته‌های متهم و با توجه به شکایت اولیای‌دم، پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به اين پرونده که در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به رياست قاضي عبداللهي برگزار شده بود، نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را قرائت كرد و خواستار صدور حکم قانونی شد. در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من کسی را نکشته‌ام و همه آنچه درباره من گفته شده، دروغ است.

قاضی به متهم گفت: خودت به قتل اعتراف کرده و هرچه در بازجویی نوشته‌ای، دستخط خودت است چطور می‌گویی همه‌چیز درباره تو دروغ است. متهم باز هم قتل را انکار کرد و گفت من تحت فشار به قتل اعتراف کردم.

در ادامه قاضی اظهارات شاهد پرونده و فردی که چاقو را به پلیس داده را خواند و گفت: مرد شاهد گفته است تو چاقو را برای او برده و گفته‌ای که شخصی را به قتل رسانده‌ای و چاقو مدرک جرم است و درخواست کمک کرده‌ای. اگر تو قاتل نیستی چرا این کار را کردی. متهم باز هم انکار کرد و گفت قتل کار او نبوده ‌است.

بعد از انکار‌های پی‌درپی متهم وقتی با این سؤال روبه‌رو شد که اگر تو قاتل نیستی و اختلافی هم با مقتول نداشتی، روز حادثه اصلا چرا به آنجا رفته ‌بودی؟ متهم در این هنگام به قتل اعتراف کرد و گفت: من و مقتول رفیق خیلی قدیمی و صمیمی بودیم. ما با هم کبوتر پرورش می‌دادیم و با هم مواد مصرف می‌کردیم. روز حادثه به من گفت می‌خواهد کبوترهای من را بدهد اما تعدادی که می‌خواست بدهد خیلی کمتر از کبوترهایی بود که من پیش او داشتم. به همین دلیل هم قبول نکردم و با هم دعوا کردیم. اول او بود که به من حمله کرد و اگر من او را نمی‌زدم، حتما او من را می‌زد و حالا من  کشته می‌شدم.

متهم درباره اینکه بعد از فرار چه کرد، گفت: چون مواد مصرف می‌کردم مجبور بودم هزینه‌های آن را تأمین کنم. پیش دوستان موادفروشم رفتم و با آنها زندگی می‌کردم اما می‌دانستم هر لحظه ممکن است که دستگیرم کنند و سعی می‌کردم خیلی جلوی چشم نباشم اما بالاخره دستگیرم کردند.

در پایان اين جلسه، هیات قضایی وارد شور شدند و احد را به قصاص محکوم کردند كه با ارسال این حکم به ديوان عالي كشور، پرونده به شعبه 31 ارجاع و با راي صادره از شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران موافقت شد. به اين ترتيب پرونده براي اجراي حكم به دادسراي امور جنايي تهران واحد اجراي احكام ارسال شد تا پس از استيذان حكم به اجرا در بيايد.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید