15 سال حبس برای متجاوز به دانشجوی پزشکی/ او پول می خواست+ تصویر
میار: راننده جواني که دانشجويي را ربوده و مورد آزار و اذيت قرار داده است، با حكم قضات شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به ۱۵ سال زندان و شلاق محكوم شد كه اين راي عينا در ديوان عالي كشور مهر تاييد خورد.
به گزارش میار، عصر چهارم تیر ماه سال ۹۷، عوامل حراست يك خوابگاه دخترانه دانشجويي با پليس تماس گرفتند و از تعرض بيرحمانه راننده اي مسافركش نما به يكي از دانشجوهاي دختر مستقر در اين خوابگاه خبر دادند. پس از حضور عوامل انتظامي در محل، این دختر ۲۲ ساله درباره بلاي شومي كه سرش آمده بود توضيح داد: دانشجو هستم و خانواده ام در شهرستان زندگی می‌کنند. به همین خاطر از یکسال قبل که به تهران آمدم در خوابگاهی در خیابان امیرآباد شمالی ساکن هستم. عصر در میدان انقلاب سوار یک پراید سفید شدم تا از دانشگاه به خوابگاه برگردم. ماشین چند مسافر داشت و راننده آن پسر جوانی بود. راننده بعد از اینکه مسافرها پیاده شدند یکباره تغییر مسیر داد و به سمت اتوبان چمران حرکت کرد. وقتی به او اعتراض کردم سرم فریاد کشید و مرا تهدید به مرگ کرد. او اسپری اشک آور درآورد و از من خواست تا تسلیم خواسته شومش شوم اما چون مقاومت کردم مرا کتک زد. می خواستم خودم را از ماشین به بیرون پرتاب کنم اما درهای ماشین قفل بود. راننده در خیابان خلوتی ماشینش را متوقف کرد. او می خواست مرا آزار دهد که مقاومت کردم اما مقاومت هايم نتيجه نداد و به هر صورتي بود او به هدف شومش رسيد و تنها كاري كه توانستم بكنم اين بود كه نگذاشتم او مرا از دختري در بياورد.
با شکایت اين دختر جوان و اطلاعاتی که از شماره پلاك خودروي متهم شیطان صفت به دست آمده بود، رضا ۲۲ ساله ردیابی و بازداشت شد اما در تمامي جلسات بازپرسي منكر ادعاهاي دختر جوان بود و حتي مي گفت اين دختر جوان را نمي شناسد.
در ادامه با صدور كيفرخواست عليه متهم، پرونده براي تشكيل جلسه محاكمه به دادگاه كيفري يك استان تهران ارسال شد و در جلسه اي كه در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران تشكيل شده بود شاكي در جايگاه ايستاد و توضيح داد: شب بازي ايران و پرتغال بود و به همين دليل خيابان ها خلوت بودند و من كه هميشه با اتوبوس به محل خوابگاه مي رفتم متوجه شدم ديگر هيچ اتوبوسي به ايستگاه نخواهد آمد. به همين دليل تصمي گرفتم با تاكسي بازگردم كه اين آقا جلوي پايم ايستاد و در حاليكه چند مسافر نيز سوار ماشين اش بود سوار خودري او شدم. قرار شد بعد از رساندن تمامي مسافران مرا به نزديكي خوابگاه ام برساند و من نمي دانستم كه قرار است چه اتفاقي بيفتد و او چه نيتي در سرش دارد. از آن روز به بعد كه چنين اتفاقي افتاده است ديگر شب ها خواب ندارم و از نظر روحي و رواني به شدت آسيب ديده ام و با اينكه فردا جلسه آخر دفاع از پايان نامه ام است دلشوره مرا فراگرفته است. اين متهم تمامي آسايش مرا از من گرفت و تنها شانسي كه آن روز من آوردم اين بود كه او نتوانست دختري ام را از من بگيرد اما آزار و اذيت هايي كه داد همچنان مرا آزار مي دهند و مدت هاست از نظر روحي و رواني به هم ريخته ام.
در ادامه متهم که منکر آدم ربایی و آزار دختر جوان بود، پای میز محاکمه ایستاد و اين بار ادعای عجیبی را مطرح کرد.
وی گفت: من قصد آزار دختر جوان را نداشتم و اتهام آدم ربایی را نیز قبول ندارند. او خودش دربستی سوار ماشینم شد اما هنگامی که میخواست پیاده شود به من پيشنهاد شرم آوري داد اما من نپذيرفتم و گفتم كه من انسان شريف و خوبي هستم و از اين كارها نمي كنم. در ادامه نيز به همین خاطر او عصبانی شد و مرا تهدید کرد. سپس شماره پلاک ماشینم را برداشت و گفت مرا به دردسر خواهد انداخت. من در یک نمایشگاه خودرو کار می کنم و هیچ سابقه کیفری ندارم. این دختر بی دلیل علیه من شکایت کرده است و همه ادعاهاي مطرح شده توسط او نيز دروغ هستند.
در ادامه قاضي اصغر عبداللهي كه اين جلسه به رياست او در شعبه مذكور تشكيل شده بود از متهم پرسيد شما از اولين جلسه بازپرسي تا به امروز تنها صحبتي كه مطرح كرده اي اين بوده كه اصلا شاكي را نمي شناسي و حتي او را نديده اي اما حالا يكباره ادعاي جديدي مطرح مي كني و مي گويي او با قصد دردسر انداختن تو چنين اقدامي را كرده است.
در پایان متهم هيچ پاسخي براي اين سوال نداشت كه با اين اوصاف هيئت قضائي وارد شور شدند و رضا را به خاطر آدم ربایی به ۱۵ سال زندان و به اتهام فعل حرام ارتكابي اش با شاكي، به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند كه اين راي عينا در شعبه ۳۶ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
به گزارش میار، عصر چهارم تیر ماه سال ۹۷، عوامل حراست يك خوابگاه دخترانه دانشجويي با پليس تماس گرفتند و از تعرض بيرحمانه راننده اي مسافركش نما به يكي از دانشجوهاي دختر مستقر در اين خوابگاه خبر دادند. پس از حضور عوامل انتظامي در محل، این دختر ۲۲ ساله درباره بلاي شومي كه سرش آمده بود توضيح داد: دانشجو هستم و خانواده ام در شهرستان زندگی می‌کنند. به همین خاطر از یکسال قبل که به تهران آمدم در خوابگاهی در خیابان امیرآباد شمالی ساکن هستم. عصر در میدان انقلاب سوار یک پراید سفید شدم تا از دانشگاه به خوابگاه برگردم. ماشین چند مسافر داشت و راننده آن پسر جوانی بود. راننده بعد از اینکه مسافرها پیاده شدند یکباره تغییر مسیر داد و به سمت اتوبان چمران حرکت کرد. وقتی به او اعتراض کردم سرم فریاد کشید و مرا تهدید به مرگ کرد. او اسپری اشک آور درآورد و از من خواست تا تسلیم خواسته شومش شوم اما چون مقاومت کردم مرا کتک زد. می خواستم خودم را از ماشین به بیرون پرتاب کنم اما درهای ماشین قفل بود. راننده در خیابان خلوتی ماشینش را متوقف کرد. او می خواست مرا آزار دهد که مقاومت کردم اما مقاومت هايم نتيجه نداد و به هر صورتي بود او به هدف شومش رسيد و تنها كاري كه توانستم بكنم اين بود كه نگذاشتم او مرا از دختري در بياورد.
با شکایت اين دختر جوان و اطلاعاتی که از شماره پلاك خودروي متهم شیطان صفت به دست آمده بود، رضا ۲۲ ساله ردیابی و بازداشت شد اما در تمامي جلسات بازپرسي منكر ادعاهاي دختر جوان بود و حتي مي گفت اين دختر جوان را نمي شناسد.
در ادامه با صدور كيفرخواست عليه متهم، پرونده براي تشكيل جلسه محاكمه به دادگاه كيفري يك استان تهران ارسال شد و در جلسه اي كه در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران تشكيل شده بود شاكي در جايگاه ايستاد و توضيح داد: شب بازي ايران و پرتغال بود و به همين دليل خيابان ها خلوت بودند و من كه هميشه با اتوبوس به محل خوابگاه مي رفتم متوجه شدم ديگر هيچ اتوبوسي به ايستگاه نخواهد آمد. به همين دليل تصمي گرفتم با تاكسي بازگردم كه اين آقا جلوي پايم ايستاد و در حاليكه چند مسافر نيز سوار ماشين اش بود سوار خودري او شدم. قرار شد بعد از رساندن تمامي مسافران مرا به نزديكي خوابگاه ام برساند و من نمي دانستم كه قرار است چه اتفاقي بيفتد و او چه نيتي در سرش دارد. از آن روز به بعد كه چنين اتفاقي افتاده است ديگر شب ها خواب ندارم و از نظر روحي و رواني به شدت آسيب ديده ام و با اينكه فردا جلسه آخر دفاع از پايان نامه ام است دلشوره مرا فراگرفته است. اين متهم تمامي آسايش مرا از من گرفت و تنها شانسي كه آن روز من آوردم اين بود كه او نتوانست دختري ام را از من بگيرد اما آزار و اذيت هايي كه داد همچنان مرا آزار مي دهند و مدت هاست از نظر روحي و رواني به هم ريخته ام.
در ادامه متهم که منکر آدم ربایی و آزار دختر جوان بود، پای میز محاکمه ایستاد و اين بار ادعای عجیبی را مطرح کرد.
وی گفت: من قصد آزار دختر جوان را نداشتم و اتهام آدم ربایی را نیز قبول ندارند. او خودش دربستی سوار ماشینم شد اما هنگامی که میخواست پیاده شود به من پيشنهاد شرم آوري داد اما من نپذيرفتم و گفتم كه من انسان شريف و خوبي هستم و از اين كارها نمي كنم. در ادامه نيز به همین خاطر او عصبانی شد و مرا تهدید کرد. سپس شماره پلاک ماشینم را برداشت و گفت مرا به دردسر خواهد انداخت. من در یک نمایشگاه خودرو کار می کنم و هیچ سابقه کیفری ندارم. این دختر بی دلیل علیه من شکایت کرده است و همه ادعاهاي مطرح شده توسط او نيز دروغ هستند.
در ادامه قاضي اصغر عبداللهي كه اين جلسه به رياست او در شعبه مذكور تشكيل شده بود از متهم پرسيد شما از اولين جلسه بازپرسي تا به امروز تنها صحبتي كه مطرح كرده اي اين بوده كه اصلا شاكي را نمي شناسي و حتي او را نديده اي اما حالا يكباره ادعاي جديدي مطرح مي كني و مي گويي او با قصد دردسر انداختن تو چنين اقدامي را كرده است.
در پایان متهم هيچ پاسخي براي اين سوال نداشت كه با اين اوصاف هيئت قضائي وارد شور شدند و رضا را به خاطر آدم ربایی به ۱۵ سال زندان و به اتهام فعل حرام ارتكابي اش با شاكي، به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند كه اين راي عينا در شعبه ۳۶ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
آدرس کوتاه خبر:
