قتل دوست با تفنگ، چاقو و پاره آجر/ متهم اعدام مي شود

میار: پسر جواني که دوست خود را با شليک گلوله، ضربات چاقو و همچنين ضربات پاره‌آجر به قتل رسانده بود، با تاييد حکم‌اش در ديوان عالي کشور به طناب دار آويخته خواهد شد.

به گزارش میار، 22مردادماه 93 مردي با مراجعه به کلانتري 122 دربند به ماموران اعلام کرد، برادرم به نام کامران، 31ساله پنجم مرداد امسال براي ديدن دوستانش از خانه‌مان در زعفرانيه خارج شده و ديگر بازنگشته است. با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع فقدان افراد و به دستور مرجع قضايي، پرونده در اختيار پايگاه يکم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت؛ کارآگاهان در نخستين گام مشخصات خودروي پژو207 کامران را در سيستم پليس ثبت کردند که در کمتر از 24ساعت خودرو بدون صاحب در شهرستان ساوه کشف شد.

کارآگاهان در بررسي‌هاي خود متوجه شدند، روز حادثه مقتول براي ملاقات با دوتن از دوستانش به نام‌هاي سينا 26ساله و سهراب 22ساله از خانه خارج شده بود که بلافاصله سينا و سهراب دستگير شده و براي تحقيقات به اداره دهم پلس آگاهي منتقل شدند. دوپسر جوان در ابتدا خود را بيگناه معرفي مي‌کردند اما در ادامه لب به اعتراف گشودند.

متهمان در اعترافات خود به کارآگاهان عنوان کردند، کامران از دوستان صميمي ‌ما بود اما به‌دليل اينکه وضع مالي خوبي داشت و هميشه ماشين خوب سوار مي‌شد، ما به او حسادت مي‌کرديم و به همين‌خاطر تصميم به انتقام‌جويي و سرقت پژو207 گرفتيم. براساس اين گزارش، درادامه قرار جلب به دادرسي متهمان پس از انجام تحقيقات تکميلي صادر و پرونده با صدور کيفرخواست از سوي دادستان، به شعبه چهارم دادگاه کيفري يک استان تهران ارسال شد درحاليکه هر دو متهم با توجه به شيوه ارتکاب جرم و قرائن و مدارک موجود، با اتهام مشارکت در قتل عمدي کامران و سرقت روبه‌رو شده بودند.

ابتداي امر اولياي دم در اين جلسه که به رياست قاضي عبداللهي برگزار شده بود، در جايگاه قرار گرفتند و براي عاملان اين جنايت اشد مجازات را خواستار شدند و سينا نيز به جايگاه فراخوانده شد و گفت: من قاتل نيستم و تمامي‌ جرم را سهراب انجام داده است. او دائم مرا تهديد مي‌کرد که سر خانواده‌ات بلا مي‌آورم اگر با من در قتل کامران همکاري نکني و مي‌گفت از مقتول بدش مي‌آيد. يک‌روز که دم پيتزافروشي در ولنجک بوديم، کامران آمد و من و سهراب سوار ماشين او شديم. باهم به سمت دماوند، ويلاي عموي سهراب رفتيم. قبل از رسيدن به آنجا سهراب به کامران گفت، دور بزن و همانجا اسلحه بادي را که دو‌ميليون تومان خريداري کرده بود درآورد و سه‌تير به سرش شليک کرد. بعد از آن، او را بيرون انداخت و من هم از ماشين بيرون آمدم. سهراب او را کتک زد و عابربانک و رمزش به‌همراه گوشي مقتول را گرفت. بعد از اين جريان به من گفت، ببين کسي نمي‌آيد و رفتم ببينم دور و بر کسي نيست که يکدفعه به کامران گفت بيا خلاصت کنم و همين‌که کامران سمتش رفت او با چاقو سمت راست گردن مقتول را بريد اما بازهم مقتول صداي خس‌خس مي‌داد و سهراب گفت، امکان دارد زنده بماند و از من خواست او را با ضربات پاره‌آجر بزنم و بکشم اما قبول نکردم و او خودش پنج‌ضربه به سر کامران زد.

سپس سهراب در جايگاه قرار گرفت و گفت: من و کامران از چهارسال پيش در مجتمع تجاري ولنجک در يک کافي‌شاپ باهم آشنا شديم و روز واقعه نيز خودش با ما قرار تفريح گذاشت. درواقع من و سينا باهم قرار گذاشته بوديم خودروي کامران را به سرقت ببريم که زمان تهديد سينا، کامران مقاومت کرد و من هل کردم و چندتير به او شليک کردم و او را از ماشين بيرون انداختم و به بيرون از ماشين رفتيم. وقتي به کامران رسيدم او را از پشت سر گرفتم و مي‌خواستم با چاقو راهش ببرم که هل شدم و چاقو دست خودم را هم بريد. رفتم با دستمال دستم را ببندم که وقتي برگشتم، متوجه شدم سينا با همان چاقو چندبار از پشت زير گردن کامران کشيده است. موقع بازگشت گفتيم سوار ماشين بشويم و برويم که بازهم کامران صدا داد و به همين‌دليل با پاره‌آجر، سينا ضرباتي به سرش زد و جسد را داخل جوي آب کنار خيابان انداخت. بعد از آن از آنجا به سمت خانه رفتيم و چندروز بعد ماشين را در نوبران ساوه رها کرديم و تنها لاستيک‌هاي ماشين و گوشي موبايل مقتول را فروختيم.

در انتهاي اين جلسه، هيات قضايي وارد شور شدند و براي سهراب راي به قصاص و سينا راي به 20سال حبس دادند كه با تاييد اين حكم در ديوان عالي كشور، پرونده براي استيذان حكم به واحد اجراي احكام ارسال شد.