درگيري سر يك زن متاهل قرباني گرفت/ در شهر ري رخ داد
میار: مردي كه براساس ادعاي خودش به دليل رفت و آمدهاي خانوادگي با يك زن دست به قتل زده است ديروز صبح محاكمه شد
به گزارش میار، متهم به قتل در جلسه دادگاه مدعي شد مقتول قصد رابطه برقرار كردن با زن دوستش را داشته و وي نيز براي جلوگيري از چنين اتفاقي دست به چاقو برده و مقتول را كشته است.
رسيدگي به اين پرونده از شانزدهم تير سال 96 و با اعلام يك فقره درگيري مرگبار در جنوب شهر تهران آغاز شد. سريعا با اعلام گزارش اين درگيري مرگبار و تاييد فوت يكي از طرفين درگيري ماموران اداره دهم آگاهي تهران بزرگ در محل حضور يافتند و تحقيقات اوليه را در زمينه اين ماجرا كليد زدند كه مشخص شد مردي قصد پارك كردن خودرويش را در نزديكي محل وقوع جنايت داشته است كه فردي موتورسوار از راه ميرسد و با زدن ضربه چاقو به قلب مقتول از محل ميگريزد.
با مشخص شدن اين موضوع، هماهنگيهاي قضايي انجام ميشود و فرد موتورسوار خيلي زود دستگير و روانه بازداشتگاه اداره آگاهي ميشود. وي در تحقيقات اوليه به بازپرس پرونده ميگويد: مقتول قصد ايجاد مزاحمت و تجاوز به عنف به همسر يكي از دوستان صميمي مرا داشت كه سريعا با تماس همسر دوستم كه شوهرش در خانه نبود از ماجرا باخبر شدم و با حضور در محل، از مقتول خواستم كه آنجا را ترك كند اما او به حرفهايم توجهي نكرد و من نيز او را با ضربهاي چاقو از پاي درآوردم اما نميدانستم كه به اين زوديها و به اتهام قتل عمد بازداشت خواهم شد.
با تكميل پرونده و صدور گواهي پزشكي قانوني، كيفرخواست عليه متهم به اتهام قتل عمدي يك مرد مسلمان صادر و متهم در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي قربانزاده و مستشاري قاضي حق شناس روز گذشته محاكمه شد. ابتداي اين جلسه پدر و مادر مقتول در جايگاه ايستادند و براي قاتل فرزندشان درخواست قصاص كردند كه در ادامه دختران مقتول نيز تقاضاي خود را مبني بر طلب ديه پدرشان مطرح كردند.
به اين ترتيب متهم به جايگاه فراخوانده شد و در حاليكه اصل اتهام انتسابي خود، يعني قتل عمد را قبول داشت توضيح داد: قبول دارم كه مقتول را من كشتم اما هدفم قتل او نبود و تنها براي اينكه او را بترسانم به آنجا رفته بودم.
وي ادامه داد: روز واقعه سمانه (همسر دوستم) با من تماس گرفت و ادعا كرد كه مقتول به او زنگ زده و گفته است براي برقراري رابطه به خانهاش خواهد آمد و از آنجا كه شوهرش خانه نبود از من خواست در حقاش برادري كنم و با حضور در محل جلوي تجاوز را بگيرم. من نيز به او گفتم چرا به شوهرت نگفتي كه ادعا كرد شوهرش سر كار است و در آنجا به دلايل امنيتي نميتواند گوشي اش را پاسخ دهد. من در ادامه گفتم چرا به 110 زنگ نميزني كه گفت دوست ندارم آبرويم در محل برود. من هم دلم سوخت و يك چاقو در خورجين موتورسيكلتام انداختم و سوار بر موتور به محل زندگي سمانه و شوهرش رفتم. وقتي به آنجا رسيدم مقتول را ديدم كه در حال پارك كردن ماشيناش بود. به او گفتم تو به سمانه زنگ زدي و از او درخواست رابطه كردهاي. گفت به تو ربطي ندارد. با هم گلاويز شديم و شدت درگيري آنچنان بود كه هم من كتك مفصلي خوردم و هم او. درگيري فيزيكيمان كه تمام شد به سمت ماشيناش رفت تا در را باز كند كه من هم چاقو را از خورجين موتورم درآوردم و به سمت وي حمله ور شدم و او كشته شد.
در ادامه قاضي از متهم در زمينه رابطه نامشروعاش با سمانه پرسيد كه وي بيان داشت چنين چيزي حقيقت ندارد و تنها به خاطر اينكه رابطه و رفت و آمدهاي خانوادگي بين من و شوهرش بود تصميم به اين كار گرفتم و واقعا نميدانستم كه به زودي قرار است به اتهام قتل در دادگاه محاكمه شوم.
در انتهاي رسيدگي به اين پرونده هيات قضايي وارد شور شدند تا براي تعيين سرنوشت متهم تصميمگيري كنند.