چهارشنبه، 12 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » پرونده های ویژه » ماجراي ربودن ناديا براي حمل موادمخدر!

ماجراي ربودن ناديا براي حمل موادمخدر!

0
297
کد خبر: 27265

میار: مردي كه دختر نوجواني را براي حمل بدون دردسر ترياك مصرفي‌اش ربوده بود تا گير پليس نيفتد روز گذشته در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شد

به گزارش میار، سال گذشته بود كه ماموران انتظامي در ورامين از مفقودي مرموز دختر نوجواني با خبر شدند و سريعا با حضور در محل اعلام فقدان، پدر دختربچه را كه ناديا نام داشت تحت تحقيقات قرار دادند.

اين پدر دل نگران در اظهارات خود مدعي شد دختر 11 ساله‌اش قرار بوده از مدرسه به مزرعه بيايد كه هنوز بازنگشته و وقتي به خانه هم رفته متوجه شده كه ناديا آنجا نيز حضور ندارد.

با توجه به اين اظهارات و حساسيت موضوع، ماجرا تحت بررسي‌هاي دقيق قرار گرفت و مشخص شد مردي موتورسوار هنگام بازگشت ناديا از مدرسه وي را ترك موتور خود سوار كرده و برده است. با به دست آمدن شماره پلاك اين موتورسيكلت خيلي زود متهم تحت شناسايي قرار گرفت و با بازداشت وي، ناديا نيز از خانه پيرمرد نجات پيدا كرد.

ناديا در اظهارات خود به بازپرس پرونده گفت:‌ در حال بازگشت به خانه بودم كه پيرمردي موتورسوار به سمت من آمد و گفت بيا تو را به خانه‌ات برسانم. من نيز پذيرفتم و ترك موتورش سوار شدم كه او به من مقداري موادمخدر داد و گفت اين را در كيف‌ات نگهدار تا پليس‌ها ما را نگيرند. بعد از آن به جاي اينكه مرا به خانه‌مان ببرد به خانه خودش برد و در آنجا در حالي‌كه مواد مخدر مصرف مي‌كرد من از خانه‌اش فرار كردم.

با ثبت اين اظهارات در پرونده، عليه متهم كيفرخواست به اتهام آدمربايي صادر شد و وي روز گذشته در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي زالي و مستشاري قاضي دلداري تحت محاكمه قرار گرفت. متهم كه منكر ارتكاب آدمربايي بود در اظهارات خود گفت: آن روز خمار بودم كه براي خريدن مواد مخدر به يكي از دوستانم مراجعه كردم. براي اينكه مجبور نباشم تا يك هفته بعدي به سراغ دوستم بروم مواد زيادي از او خريدم و از محل به سمت خانه‌مان با موتورسيكلت راه افتادم كه يكدفعه فهميدم پليس كمي جلوتر در حال گشت است. به همين دليل از پليس‌ها ترسيدم و وقتي دور و برم را نگاه كردم ناديا را ديدم كه كنار يك مزرعه است و او را سوار موتورسيكلت‌ام كردم و ترياك را دادم نگهداري كند تا با هم به خانه برويم و به اين شكل ماموران انتظامي نيز به ما شك نكردند اما نمي‌دانستم كه قرار است حالا به اتهام آدمربايي محاكمه شوم.

متهم در زمينه انگيزه‌اش نيز گفت: باور كنيد فقط مي‌خواستم مواد دست پليس‌ها نيفتد. خمار بودم و نمي‌دانستم كه در حال انجام چه كاري هستم. بعد از اينكه سوار موتورشديم و با ناديا به خانه آمديم او را رها كردم تا در خانه براي خودش بازي كند و من هم مواد كشيدم تا خمار شدم و بعد از آن به دليل نشئگي ديگر متوجه اوضاع و احوال بيرون نبودم تا اينكه پليس‌ها به سراغم آمدند و مرا بازداشت كردند. اصلا نمي‌دانستم كه با اينكارها قرار است به چنين دردسري بيفتم.

در انتها قضات وارد شور شدند تا براي تعيين سرنوشت متهم تصميم‌گيري كنند.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید