درخواست رئیس قوه قضائیه هم نتوانست مرد اعدامی را نجات دهد!
میار: مردی که در پی مزاحمت های ناموسی مرد همسایه، او را به قتل رسانده بود با حکم قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شد.
به گزارش میار، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت ماه سال 96 با اعلام یک فقره قتل به ماموران انتظامی در پاکدشت ورامین آغاز شد. با حضور سریع ماموران در محل که یک دامداری بود تحقیقات اولیه در زمینه وقوع جنایت کلید خورد و مشخص شد مردی جوان به دست فردی ناشناس کشته شده است.
وقتی از کارگران دامداری تحقیقات آغاز، مشخص شد یکی از آنها سرکار نیامده است و احتمال وقوع جنایت از سوی این مرد وجود دارد كه با مقتول همسايه نيز مي باشد. با شناسایی این مظنون كه از اتباع افغانستاني ساكن ايران بود او بازداشت شد و صراحتا به ارتكاب قتل اعتراف كرد و گفت: قبول دارم که قتل را انجام داده ام و دلیل آن مزاحمت های مداوم اش برای همسرم بود.
به این ترتیب در پرونده کیفرخواست صادر شد و متهم روز چهارشنبه هفته گذشته به اتهام قتل عمدی مرد مسلمان در جایگاه محاکمه قرار گرفت در حالیکه به دلیل عدم حضور اولیای دم برای اعلام درخواست خود در زمینه مجازات متهم، رئیس قوه قضائیه با درخواست دادستان وارد عمل شده و به شرط دریافت دیه از متهم اعلام گذشت کرد و خطاب به قضات نوشت در صورت عدم پرداخت ديه از سوي متهم او به اعدام محكوم شود.
در این جلسه که به ریاست قاضی عبداللهی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تشکیل شده بود متهم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: چند وقتی بود که همسرم به من می گفت خط ام را عوض کن اما من به او اهمیت نمی دادم تا به من گفت مزاحم پیدا کرده ام. به این مسئله حساس شدم و چند وقتی خط اش را تحت کنترل خودم درآوردم تا متوجه شدم مرد همسایه که تنها 50 قدم از ما فاصله دارد برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است. خیلی ناراحت شدم و نزد او رفتم؛ من به مرد همسایه که جوان بود گفتم دیگر برای همسرم مزاحمت ایجاد نکند وگرنه هرچه دید از چشم خودش دیده است. بعد از آن چند روزی خانه ام را زیر نظر گرفتم تااینکه یک روز متوجه شدم مقتول از دیوار خانه ما بالا رفته و به داخل حیاط پریده است. چند لحظه ای صبر کردم و بعد وارد خانه شدم که همسرم و او را در وضعیت نامناسبی دیدم. او را رها کردم و همسر و دو فرزندم را نیز به خانه مادرم بردم. در آنجا بود که تصمیم ام را گرفتم و رفتم سراغ مرد همسایه و با او به گاوداری که در آن کار می کردم رفتم تا با هم سنگ هایمان را وا بکنیم. در آنجا عصبانی شدم و با چاقویی که سر گوسفند و گاوها را می بریدیم تعداد 9 ضربه به او زدم و از محل وقوع جنایت متواری شدم.
وی در زمینه بازداشت اش توسط ماموران انتظامی پاکدشت نیز بیان داشت: در ادامه متواری شدم تا از ایران خارج شوم که مادرم به من زنگ زد و گفت ماموران همسرت را به جای تو بازداشت کرده اند. خیلی ناراحت شدم چون به این شکل بچه هایم نه پدر داشتند و نه مادر و از طرفی همسرم گناهی نداشت. به کلانتری رفتم و خودم را به عنوان قاتل معرفی کردم.
در ادامه قضات خطاب به متهم گفتند بنابردرخواست رئيس قوه قضائيه وقت یا باید دیه بدهی و یا اعدام خواهي شد که متهم گفت: من چیزی برای از دست دادن ندارم و بعد از این اتفاق دلم با همسرم نیز صاف نشد و او را هم طلاق دادم. در نتیجه از شما می خواهم مرا اعدام کنید چون پولی برای پرداخت دیه مقتول ندارم.
در انتهای رسیدگی به این پرونده قضات وارد شور شدند و با توجه به گفته های خود متهم وی را به اعدام محکوم کردند.
