گفت و گو با راننده تاکسی قاچاقچی/ او همکارش را وسط خیابان سلاخی کرد+ تصویر
میار: مردي كه طي يك نزاع مرگبار، راننده یک تاکسی را به قتل رسانده بود بازداشت و به قتل اعتراف كرد.
به گزارش میار، ساعت 4 بعدازظهر یکشنبه 18 فروردین قتل یک راننده تاکسی در پایانه مسافربری سه راه آذری به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بهدنبال اعلام این خبر، بازپرس كامران رضوانی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند.
آنها با حضور در محل ابتدا با جسد مرد 49 سالهای مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که عامل این جنایت راننده تاكسي ديگري بوده که بر سر سوار کردن مسافر با مقتول درگیر شده و او را به قتل رسانده است.
یکی از رانندهها که شاهد درگیری بود گفت: مقتول به نام محسن، فرد آرامی بود و 15 سالی میشد که در خط سه راه آذری به شهر قدس کار میکرد. روز حادثه نوبت مسافر سوار کردن او بود اما راننده دیگری به نام محمد در بیرون پایانه مسافربری شروع به سوار کردن مسافر در خط سه راه آذری به شهر قدس کرد. سر همین موضوع بین مقتول و راننده درگیری پیش آمد. محمد هم به سمت مقتول آمد و با چاقویی که در جیب داشت ضربهای به او زد. بعد با عجله به طرف خودرواش رفت تا فرار کند اما محسن که مجروح شده بود تعقیبش کرد و کمی آن طرفتر دوباره با هم درگیر شدند و این بار مرد مهاجم دو ضربه چاقوي دیگر به مقتول زد. بعد از آن هم سوار ماشین شد و فرار کرد.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با مراجعه به محل سکونت محمد اطلاع پیدا کردند که وی به واسطه اختلافات شدید خانوادگی مدتی است که در محل سکونتش حضور ندارد لذا در ادامه اقدامات پلیسی، کارآگاهان مطلع شدند که محمد قصد دارد تا در منطقه فردیس شهرستان کرج خودروي شخصیاش را به فروش رساند.
با شناسایی دقیق زمان و محل تردد محمد در منطقه فردیس، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، عصر روز 19 فروردین با اخذ نیابت قضایی به شهرستان کرج رفته و موفق به دستگیری وی شدند.
محمد پس از انتقال به اداره آگاهی تهران بزرگ، صراحتا به جنایت خود اعتراف کرد و گفت: حین درگیری با محسن، ناگهان متوجه چاقوی زیر صندلی راننده داخل خودرو محسن شدم؛ در یک لحظه چاقو را برداشته و چند ضربه به او زده و بلافاصله با خودرو از محل دور شدم.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی؛ معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر خاطرنشان کرد: با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت توسط بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه 27 تهران صادر شد و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
گفتوگو با متهم
دو دختر و یک پسر دارد اما به خاطر اعتیادش؛ 3ماهی میشود که از خانه طرد شده و در خودرواش و کنار خیابان شبهایش را به صبح میرساند. متهم میانسال از انگیزهاش برای جنایت و فرارش میگوید.
سابقه داری؟
اوایل در شرکتی کارگری میکردم. اما معتاد شدم و بهخاطر اعتیاد شدیدم به هروئین از شرکت اخراج شدم. بعد از مدتی هم خرید و فروش مواد مخدر میکردم اما در سال 60 به اتهام حمل 150 گرم هروئین دستگیر شده و به زندان افتادم. حکمم حبس ابد بود اما بعد از 25 سال مشمول عفو شده و از زندان آزاد شدم. اما بعد از آزادی هم همچنان مواد مصرف میکنم.
از زندان که آزاد شدی چه کردی؟
بهعنوان راننده تاکسی مشغول به کار شدم. اما بهخاطر اعتیادی که داشتم خانوادهام مرا طرد کردند. سه ماه داخل ماشینم در کنار دانشگاهها، ایستگاههای تاکسی یا ایستگاه خطی که در آن کار میکردم میخوابیدم.
چه شد که دست به قتل زدی؟
شب قبل خودروام را خارج خط در کنار خیابان پارک کردم و داخل خودروام خوابیدم. صبح ساعت 11 بیدار شدم. حال خوبی نداشتم و مواد هم نکشیده بودم برای همین دوباره خوابم برد. ساعت 2 بعد از ظهر از خواب بیدار شدم. همان موقع چند مسافر آمد و با اینکه نوبت من بود اما نوبتم را به راننده دیگری دادم. همان موقع سه زن آمدند و سوار خودروی مقتول شدند. به آنها گفتم که نوبت من است آنها هم از ماشین مقتول پیاده شدند و سوار ماشین من شدند.
مقتول به سراغ من آمد و مسافران را پیاده کرد. همین موضوع باعث شد آنها ناراحت شوند و بروند. خیلی عصبانی شدم چاقو را برداشتم و دو ضربه به او زدم. بعد از دستم فرار کرد و من هم او را دنبال کردم و چند ضربه دیگر هم بیرون پایانه به او زدم. بعد سوار ماشینم شدم و فرار کردم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
به خانه یکی از دوستانم رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. دوستم برایم مواد خرید چند ساعت بعد که فهمیدم راننده کشته شده است تصمیم گرفتم فرار کنم. یک زمین در شمال داشتم میتوانستم با فروختن زمین و ماشینم برای مدتی زندگی مخفیانهای داشته باشم.
چطور دستگیر شدی؟
قرار شد دوستم خودروی مرا بخرد اما گفت پول ندارد و باید از پدرزنش پول بگیرد به من گفت هر وقت پول آماده شد بهت میگویم بیایی با هم به بنگاه برویم بعد با من نزدیک یک عطاری قرار گذاشت تا به من پول دهد ولی سر قرار به جای دوستم پلیس به آنجا آمد.