جمعه، 28 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » حوادث » بالاخره پرونده قتل حسين گودرزي مختومه شد/ وحيد مرادي او را براي چه كشته بود+‌تصوير و فيلم

بالاخره پرونده قتل حسين گودرزي مختومه شد/ وحيد مرادي او را براي چه كشته بود+‌تصوير و فيلم

0
12 660
کد خبر: 21061

میار: پرونده قتل وحيد مرادي با انصراف اولياي دم حسين گودرزي از دريافت ديه به سرانجام رسيد. ديروز صبح اين پرونده براي آخرين بار در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران رسيدگي شد.


ماجراي يك قتل
به گزارش میار، ساعت‌20 شامگاه چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه مأموران کلانتری 163 ولنجک به قاضی مرادی، بازپرس ویژه قتل تهران خبر دادند حادثه‌ای خونین در یکی از خانه‌های محل رقم خورده‌است.
 سرهنگ حمیدرضا یاراحمدی ، سرپرست پلیس آگاهی تهران بزرگ در آن روز به خبرنگار ما خبر داد : اراذل و اوباش سطح یک تهران که چندی پیش با شلیک گلوله پلیس از ناحیه پا مورد هدف قرار گرفته و دستگیر شده بود ، اینبار پس از آزادی از زندان و در یک میهمانی مجردی اقدام به کشتن یکی از دوستان خود و مجروح نمودن دو تن دیگر نمود و در حال حاضر به اتهام قتل عمد تحت تعقیب اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است ‌ .سرپرست پلیس آگاهی تهران بزرگ در توضیح این خبر گفت : ساعت ۲۰ روز گذشته ( چهارشنبه مورخه ۱۳۹۷/۰۲/۲۶ ) وقوع یک فقره فوت ناشی از اصابت چاقو ، به کلانتری ولنجک اعلام شد . با حضور مامورین در بیمارستان مشخص شد فردی حدودا ۳۵ ساله به همراه دو نفر دیگر که آنها نیز مورد اصابت مسم تیز قرار گرفتند ، جهت اقدامات درمانی به بیمارستان منتقل شده اما با وجود انجام اقدامات پزشکی فوت می نماید .با اعلام خبر به اداره ویژه قتل پلیس آگاهی ، کارآگاهان این اداره در بیمارستان حاضر شده و در تحقیقات از دو مجروح صحنه درگیری اقدام به شناسایی یکی از اراذل و اوباش سطح یک شهر تهران به عنوان قاتل فراری کردند .شاهدان صحنه جنایت در اظهارات خود عنوان داشتند که هر سه نفر آنها از دوستان قاتل هستند که پس از آزادی وی ( قاتل ) از زندان ، در خانه ی مجردی مقتول اقدام به گرفتن میهمانی برای قاتل نموده اما در ادامه مابین آنها درگیری رخ داده و قاتل با سلاح سرد همراه خود هر سه نفر آنها را مورد ضربات چاقو قرار داده که پس از انتقال ایشان به بیمارستان ، مقتول ( میزبان میهمانی ) فوت کرده است .سرپرست پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت : از زمان اعلام خبر به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ و تشکیل پرونده قتل عمد ، تحقیقات ویژه پلیسی جهت دستگیری قاتل در دستور کار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است .
دستگيري متهم
سردار حسین رحیمی روز شنبه در تاريخ 29 ارديبهشت ماه سال جاري و پس از دستگیری وحید مرادی از معروف‌ترین اراذل و اوباش سطح یک تهران و کشور گفت: چهارشنبه شب خبر وقوع قتل در یک مهمانی مجردی به پلیس اطلاع داده شد و ماموران پلیس با حضور در بیمارستان متوجه شدند که سه نفر از سوی یکی از اراذل و اوباش معروف تهران به نام وحید.م مورد اصابت چاقو قرار گرفته‌اند که یکی از آنان به دلیل وخامت حالش جان خود را از دست داد. در تحقیقات بعدی مشخص شد که متهم به قتل یکی از معروف‌ترین اشرار سطح یک تهران است که حدود 24 ساعت پس از آزادی از زندان مرتکب به قتل شده است. این فرد چند ماه پیش به دلیل فحاشی و ارعاب در فضای مجازی با فردی دیگر معروف به هانی دستگیر شده که 24 ساعت پس از وقوع قتل با قید وثیقه از زندان آزاد شده و به همین مناسبت دوستانش برایش جشن آزادی گرفته بودند اما در این جشن او اقدام به کشتن یکی از دوستانش به نام حسین گودرزی را کرد و دو نفر دیگر نیز مجروح شدند. این فرد به سرعت خودش را به یکی از شهرهای مرزی در محدوده ماکو و پل دشت رسانده و قصد داشت که به همراه تعدادی از دوستانش از طریق یک قاچاقچی انسان به ترکیه فرار کند که خوشبختانه با رصد قوی اطلاعاتی و همکاری خوب مرزبانی ماکو و ماموران پلیس آگاهی پل دشت، این فرد دستگیر شد. متهم در یکی از روستاهای کوهستانی واقع در 500 متری مرز ترکیه مخفی شده و در حالیکه در زیر یک تخته سنگ به خواب رفته بود توسط ماموران پلیس دستگیر شد. اما ماموران پلیس با توان بالای اطلاعاتی خود این فرد را دستگیر کردند. متهم که متولد سال 1363 است پیش از این هشت بار به اتهام جرایم مختلف روانه زندان شده و ده‌ها بار نیز به خاطر ایجاد مزاحمت برای شهروندان از سوی پلیس دستگیر شده بود. در جرایم این فرد اتهام قتل، مزاحمت، درگیری، ایجاد رعب و وحشت، تهدید و... وجود دارد که آخرین مورد دستگیری وی نیز مربوط به درگیری لفظی‌اش در فضای مجازی با یکی از اراذل و اوباش بود که پس از یک ماه و نیم با قید وثیقه از زندان آزاد شد.

ناموس پرست هستم
گفت و گوی کامل با متهم در مورد انگيزه اش از قتل را در ادامه مي خوانيد:
چند ‌سال داری؟٣٤ سال.ازدواج کردی؟٥سالی می‌شود که ازدواج کرده‌ام. یک پسر ٤ساله دارم.چندبار تا حالا زندانی شدی؟١٤بار دستگیر شدم. این‌ بار پانزدهم است که به جرم قتل دوستم به زندان می‌روم.هربار به چه جرمی دستگیر می‌شدی؟من هیچ خلافی در زندگی‌ام نکرده‌ام به جز دعوا و درگیری؛ همیشه هم به خاطر درگیری و دعوا و حمل سلاح درگیر شده‌ام. نه سارقم، نه کلاهبردار و نه زورگیر؛ روی مسأله ناموس هم خیلی حساسم. برای همین اصلا مزاحم نوامیس نمی‌شدم.گویا در اینستاگرام هم معروفی؟قبلا در پیج‌هایی که داشتم، فیلم‌هایم را منتشر می‌کردم. البته بیشتر دوستانم این فیلم‌ها را در پیجم می‌گذاشتند، اما چند وقت پیش پلیس امنیت مرا بازداشت کرد. به‌ خاطر همین فیلم‌ها تعهد دادم و آزاد شدم. بعد از آن دیگر هیچ فیلمی از خودم در اینستاگرام منتشر نکردم.چرا آن‌قدر دعوا می‌کنی؟بیشتر دعواهای من همیشه سر مرام و معرفت بوده است. کسی به دوستان یا ناموسم چپ نگاه می‌کرد، با او درگیر می‌شدم. من روی این مسائل خیلی حساس هستم. همیشه هم به خاطر این موضوع دعوا می‌کردم و بعد از درگیری دستگیر می‌شدم. من اصلا آدم خشنی نیستم، اتفاقا خیلی معرفت دارم. همیشه هم به خاطر این معرفتم گیر افتادم.نمی‌ترسیدی در این درگیری‌ها کشته شوی یا کسی را به قتل برسانی؟دیگر وقتی آدم درگیر می‌شود، به این چیزها فکر نمی‌کند.تا به‌حال قتل نکردی؟خير اما یک‌بار با مردی میانسال درگیر شدم. به من فحش داده بود و من هم عصبانی شدم. در این درگیری او حالش بد شد و بعد از رفتن به بیمارستان جانش را از دست داد. مرا به جرم قتل دستگیر کردند، ولی بعد مشخص شد که آن مرد بر اثر سکته قلبی جان باخته است، برای همین من هم از اتهام قتل تبرئه شدم.اولین‌‌بار چه زمانی دعوا کردی و دستگیر شدی؟سال ٨٠ بود. من ١٨‌سال داشتم. به خاطر دوستانم وارد یک درگیری‌ای شدم و یک‌نفر را مجروح کردم. اولین‌بار همان زمان بود که دستگیر شدم.همسرت هم در جریان کارهایی که می‌کردی، بود؟بله می‌دانست. من خیلی معروف بودم.همه به من می‌گفتند عقاب ایران.  مشکلی با این قضیه نداشت؟نه. همسرم همیشه می‌دانست که من مرد با معرفت و ناموس‌پرستی هستم، می‌دانست به خاطر این مسائل است که دعوا می‌کنم، برای همین مشکلی با این مسأله نداشت. چطور با او آشنا شدی؟من عاشق همسرم شدم و چندین‌‌بار به خواستگاری‌اش رفتم تا درنهایت با او ازدواج کردم.  از ماجرای این قتل بگو؟دوماهی بود که از زندان آزاده شده بودم. حسین وقتی فهمید آزاد شده‌ام، با من تماس گرفت و گفت که به خانه‌اش بروم. وقتی رفتم دو سه‌نفر دیگر از دوستانمان هم بودند. آنها مشروب می‌خوردند. من هم مشروب خوردم. بعد از آن حسین شروع کرد به فیلم‌گرفتن؛ می‌گفت دارد لایو اینستا می‌گیرد. از من خواست جلوی دوربین صحبت کنم، ولی من گفتم که به خاطر تعهدم نمی‌خواهم از من فیلم بگیرد، او ناگهان فحش ناموس داد. من هم که روی این مسائل حساس هستم، با هم درگیر شدیم و او و دونفر دیگر را با چاقو زدم. بعد چه کار کردی؟بلافاصله به خانه‌مان در کرج رفتم. به همسرم ماجرا را گفتم. وسایلم را برداشتم و فرار کردم. در مرز باکو بودم که ماموران مرا دستگیر کردند. می‌خواستی به کجا بروی؟قصد داشتم به صورت قاچاقی به ترکیه بروم. یک‌نفر می‌خواست مرا از مرز رد کند که ماموران مرا در دل کوه پیدا کرده و دستگیر کردند. همسرت وقتی متوجه شد دست به قتل زده‌ای، چه کار کرد؟کلی گریه کرد و از من خواست که خودم را معرفی کنم، ولی من به حرف‌هایش اهمیتی ندادم و فرار کردم. چقدر به قاچاقچی انسان پول دادی تا تو را از مرز رد کند؟دوستم قرار بود ٢ تا ٣‌میلیون تومان به او پول بدهد.آخرین بار به چه جرمی در زندان بودی؟آخرین‌بار به خاطر درگیری در زندان بودم.  با شلیک گلوله دستگیر شده بودی؟من هر بار که می‌خواستم دستگیر شوم، چون تسلیم نمی‌شدم، با شلیک گلوله گیر می‌افتادم. پاهایم ١٨تیر خورده است. درست نمی‌توانم راه بروم. گاهی‌وقت‌ها با عصا راه می‌روم.خانواده مقتول را می‌شناسی؟بله. من چندین ‌سال با مقتول رفت‌وآمد داشتم و خانواده‌اش را می‌شناختم. برادرهایش نور چشمانم هستند. برای خانواده‌اش احترام زیادی قائلم. حسین بهترین دوستم بود. خیلی ناراحتم که او را کشته‌ام. من اصلا قاتل نبودم، حتی دشمنانم را هم با قدرت‌نمایی می‌ترساندم، ولی دست به قتل نمی‌زدم. چه برسد به این‌که دوستم را بکشم.  فکر می‌کنی بتوانی از آنها رضایت بگیری؟امیدوارم رضایت بدهند. من یک پسر کوچک دارم، نمی‌خواهم بدون پدر بزرگ شود.  مقتول آن میهمانی را به‌خاطر آزادی تو به پا کرده بود؟دقیقا نمی‌دانم. وقتی با من تماس گرفت، نگفت که میهمانی گرفته است. فقط گفت به خانه‌اش بروم. من اگر می‌دانستم که در آن‌جا مشروب می‌خورند، اصلا نمی‌رفتم.  مگر خودت مشروب نمی‌خوردی؟یک سالی می‌شد که مشروب خوردن را ترک کرده بودم.  اعتیاد نداشتی؟هیچ‌وقت اعتیاد نداشتم. فقط مشروب می‌خوردم که آن را هم ترک کرده بودم، ولی در میهمانی خانه مقتول دوباره مشروب خوردم. ما آن شب هر دو مست بودیم. اگر پسرت راه تو را پیش بگیرد چه کار می‌کنی؟اصلا دوست ندارم مثل من شود. من آرزو دارم پسرم دکتر شود و آینده روشنی داشته باشد. دلم نمی‌خواهد مثل من پر از حاشیه و دردسر باشد.  خواهر و برادر هم داری؟فقط یک خواهر داشتم که چند‌سال پیش بر اثر یک بیماری جان خود را از دست داد.  منبع درآمدت چه بود؟من کشتی‌گیر هستم. چندین فن خوب کشتی بلدم که در باشگاه آنها را آموزش می‌دادم. داروهای بدنسازی هم می‌فروختم. منبع درآمدم فقط همین‌ها بود. در کشتی مقامی هم داشتی؟یک‌بار مدال جوانان دریافت کرده بودم.

بازسازي صحنه جرم
ساعت 10:30 دقیقه صبح پنجم ماه جاري خودروهای ماموران کلانتری 164 ولنجک و بازپرس ویژه قتل در حالیکه چراغ های گردانشان روشن بود وارد خیابان 21 غربی ولنجک شدند و با ورود به بن بست اول مشخص شد که قرار است بازسازی پرونده جنایت وحید مرادی بازسازی شود.چند مرد با پیراهن های مشکی که به تن داشتند در انتهای کوچه ایستاده بودند و نشان از آن داشت که خانواده حسین گودرزی هستند و با دستور بازپرس پرونده به محل وقوع جرم آمده اند.ماموران کوچه را بسته بودند تا افراد غریبه وارد محدوده بازسازی صحنه نشوند، همه منتظر خودروهای پلیس آگاهی بودند تا اینکه عقربه ها روی ساعت 10:45 دقیقه ایستاد و آژیر روشن پلیس  از ورود خودروی اسکورت شده قاتل به صحنه جرم خبر داد.
وحید مرادی روز چهارشنبه 26 اردیبهشت ماه امسال با ورود به خانه حسین که از دوستانش بود دست به قتل وی و مصدوم کردن 2 تن دیگر از اعضای فامیل حسین کرد و پس از جنایت قصد داشت از مرز بازرگان به صورت قاچاقی به ترکیه فرار کند که در عملیات پلیسی دستگیر شد.شرور جوان به کمک 2 مامور پلیس از خودروی کابین دار نیسان وانت پیاده شد و با دستور بازپرس صحنه های ورود به ساختمان بازسازی شد و این در حالی بود که دوربین تیم تشخیص هویت از لحظه به لحظه حرکات و حرف های این قاتل قوی هیکل فیلمبرداری می کرد.
وحید در صحنه بازسازی صحنه گفت: ابتدا قرار بود در یک باغ میهمانی بگیرند اما من نپذیرفتم به همین خاطر حسین شب قبل با من تماس گرفت و عنوان کرد که خودش به دنبالم می آید اما صبح دوباره تماس گرفت و خواست با آژانس به خانه اش بروم.وقتی سر کوچه رسیدم به حسین زنگ زدم که خدابیامرز به سرعت خودش را به پایین ساختمان رساند و پس از روبوسی با من کرایه آژانس را پرداخت کرد و با هم به بالای ساختمان رفتیم.در این پلان بازپرس دیگر اجازه ورود به ساختمان را به خبرنگار نداد و طبق شنیده هایی که از ماموران در داخل ساختمان مشاهده شده بود گفته می شود  در داخل ساختمان در حالی که برادر و خانواده حسین گودرزی که در زمان درگیری داخل ساختمان بودند در صحنه بازسازی حضور داشتند و یک نفر از ماموران نیز در نقش مقتول صحنه را بازسازی کردند.
وحید مرادی در داخل ساختمان ادعا می کرد که ضربه ها را به دستهای حسین وارد کرده و به خاطر مست بودن به یاد ندارد که ضربه ای به گردن مقتول زده باشد.پس از بازسازی همه صحنه هایی که در زمان جنایت رخ داده بود وحید در آخرین سکانس زمان جنایت وقتی قصد خروج از ساختمان را داشت با چاقو خواهرزاده حسین را نیز در جلوی در هدف ضربه چاقو قرار داده بود که در بازسازی صحنه وحید دوباره این پلان را با چاقوی پلاستیکی در دست داشت بازی کرد و جالب اینکه از خواهرزاده مقتول به خاطر ضربه ای که زده بود عذر خواهی می کرد.
پرونده قتل حسين گودرزي به بن بست خورد
وحيد مرادي در نهايت پس از عرض اندام برای دیگر زندانیان روز ۱۱‌تیرماه سال جاري هنگام هواخوری در درگیری به دست یکی از زندانیان به قتل رسید.
طبق بررسی‌ها دو نفر مظنون به کشتن وحید بودند اما در آخرین بازبینی‌هایی که کارآگاهان پلیس پایتخت از دوربین‌های زندان انجام دادند متهمان به سه نفر افزایش یافتند.
دو نفری که هرکدام قتل‌های جداگانه‌ای در پرونده قضائی خود داشتند و یکی از آنها نیز با گرفتن رضایت از خانواده اولیای دم مقدمات آزادی‌اش فراهم شده بود. اما حالا پایش در یک جنایت دیگر گیر افتاده است. این دو مجرم با این که به درگیری با وحید مرادی اعتراف کردند اما قتل را به گردن نگرفتند و مدعی شدند که نمی‌دانند وحید در آن شلوغی و همهمه وحشتناک چطور کشته شد. می‌گویند ضربه را زده‌اند اما ضربه آنها کشنده نبود.گویا همه چیز از قدرت‌نمایی‌ها و قلدری‌های وحید در زندان رجایی شهر کرج آغاز شده بود. شرور معروف پایتخت در زندان هم برای خودش نوچه‌هایی داشت و قدرت‌نمایی می‌کرد. همین باعث اختلاف او با زندانیان دیگر شد و در نهایت هم سرآغاز درگیری که به جنایت ختم شد. حسام که دو قتل را در پرونده‌اش دارد و حالا نیز به اتهام سومین جنایتش بازجویی می‌شود، صبح دیروز در اتاق رئیس دادسرای جنایی ادعا کرد که به علت قلدری‌ها و کری خواندن‌های وحید مرادی با او درگیر شده است. ١٣ بهمن سال ٩٥ بود که درگیری چند نفر از اراذل و اوباش در خیابان منصور به پلیس گزارش شد. با حضور ماموران مشخص شد که در جریان این درگیری فردی به نام علی با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسیده است. تحقیقات نشان داد که مقتول با ضرب گلوله یکی از اشرار سطح یک تهران به قتل رسیده است. اقدامات پلیسی برای دستگیری حسام و همدستش در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا سرانجام مخفیگاه هر دو آنها در فاز دوم اندیشه و شهرستان قم - منطقه توانیر شناسایی شد. هر دو در دو عملیات همزمان دستگیر شدند .در جریان تحقیقات از حسام مشخص شد که او علاوه بر قتل علی، در یک سرقت مسلحانه از یک طلافروشی در شهرستان لاهیجان نیز نقش داشته است. این مجرم درباره جزییات قتل وحید مرادی می‌گوید: «از روز اولی که وحید به زندان منتقل شد، با او مشکل داشتیم. همه می‌گفتند او وحید مرادی است. او شرور معروفی است و باید از او بترسیم. در صورتی که ما اصلا از این مرد نمی‌ترسیدیم. تا این که متوجه شدیم خودش هم کری می‌خواند و تصور می‌کند همه باید به دستوراتش عمل کنند. از همان روز اول ورودش به زندان برای خودش کلی نوچه گرفت و همه باید در خدمتش بودند. مرتب قلدری می‌کرد و کری می‌خواند. خیلی از دستش شاکی بودیم. البته بیشتر زندانیان هم از او شاکی بودند و از رفتارهایش خوششان نمی‌آمد. تصور می‌کرد رئیس همه ماست. تا این که آن روز ساعت دو ظهر بود که بعد از خوردن ناهار برای هواخوری به حیاط رفتیم. آنجا بود که سر موضوعی با وحید درگیر شدیم و او بار دیگر شروع کرد به کری خواندن و قدرت‌نمایی کردن؛ خیلی عصبانی شدیم. بابک هم همراه من بود که با وحید درگیری لفظی پیدا کردیم. تا این که وحید فحش ناموس داد. دیگر نتوانستیم تحمل کنیم. با هم درگیر شدیم و درگیریمان به سالن کشید. در سالن ما ٢٠٠ نفر زندانی وجود داشت. همه ترسیده بودند. البته چند نفر هم وارد درگیری شدند. به هم آب جوش و روغن داغ پرت می‌کردیم. وقتی درگیریمان بالا گرفت در نهایت دست به چاقو شدیم. منظور از چاقو همان تیزی‌های دست‌سازی است که در زندان ساخته بودیم. وحید هم از این تیزی‌ها داشت. او نیز چاقو کشید. ما ضربه زدیم ولی وحید همچنان زنده بود. ضربه‌ای که به قلبش بخورد را ما نزدیم. نمی‌دانیم در آن شلوغی و درگیری چه کسی ضربه اصلی را زده است.»متهم دیگر این پرونده نیز قرار بود به زودی بعد از گذشت ١٢سال از زندان آزاد شود. از اولیای دم رضایت گرفته بود و مقدمات آزادی‌اش را فراهم می‌کرد. حالا اما به جرم قتل شرور معروف پایتخت به سوالات قاضی پاسخ می‌دهد. بابک هم درباره روز حادثه در حالی که قتل را به گردن نمی‌گیرد، می‌گوید: «آن روز وقتی وحید فحش ناموس داد، عصبانی شدیم. اما ضربه اصلی را نزدیم. ما به وحید ضربه زدیم، ولی او را نکشتیم. در آن شلوغی نمی‌دانیم چه کسی ضربه اصلی را زده است. فقط در یک لحظه دیدیم که وحید روی زمین افتاده است. وقتی رسید به بهداری دیگر تمام کرده بود. قصد ما کشتن نبود. من خودم ١٢سال به جرم قتل در زندان بودم و تازه رضایت گرفته بودم. داشتم آزاد می‌شدم. چرا باید درست وقتی که در شرف آزادی‌ام دوباره دست به جنایت بزنم. وحید مرادی خودش درگیری را شروع کرد و مرتب با ما کل کل می‌کرد.»

ديه از بيت المال؛ ايستگاه آخر

با توجه به نبود متهم اصلي،‌ پرونده با صدور كيفرخواست و براي پرداخت ديه از بيت المال به اولياي دم به دادگاه ارسال شد اما خانواده حسين كه فرزندشان به دست وحيد مرادي به قتل رسيده بود از درخواست خود مبني بر پرداخت ديه از بيت المال انصراف دادند و تنها پسري كه در اين حادثه از سوي وحيد مرادي مورد ضرب و جرح واقع شده بود در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي قربانزاده حضور يافت و تقاضاي پرداخت ديه خود را از بيت المال عنوان كرد. 

 در نهايت هيئت قضائي وارد شور شدند تا براي پرداخت ديه از بيت المال به اين مرد تصميم گيري كنند.


دسته بندی: حوادث / اسلاید شو
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید