یکشنبه، 30 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » قضایی و حقوقی » این مرد و دوستش چهار نفر را کشتند| آنها دختربچه ای را هم قطع نخاع کردند| در تهران رخ داد+ تصویر

این مرد و دوستش چهار نفر را کشتند| آنها دختربچه ای را هم قطع نخاع کردند| در تهران رخ داد+ تصویر

0
1 274
کد خبر: 16353

میار: دو عامل اصلي جنايت در سعادت‌آباد تهران، ديروز صبح در شعبه دهم دادگاه كيفري پاي ميز محاكمه ايستادند

شامگاه 26 بهمن سال 92 بود كه از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره آتش سوزی در منطقه سعادت آباد به کلانتری 134 شهرک غرب اعلام شد.

با حضور تیم آتش نشانی در محل و پس از اطفاء حریق، با توجه به فوت سه نفر از ساکنین ساختمان و اعلام نظریه کارشناسی آتش نشانی مبنی بر عمدی بودن آتش سوزی‌، بلافاصله موضوع از طریق کلانتری 134 شهرک قدس به قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای امور جنایی و پلیس آگاهی اعلام شد و تحقیقات جهت شناسایی و دستگیری عامل یا عاملین آتش سوزی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.

در بررسی های اولیه از محل آتش سوزی مشخص شد که ساختمان دارای شش طبقه بوده و آتش سوزی از پارکینگ منفی یک، با آتش زدن یک دستگاه خودرو سمند و انفجار آن آغاز و به علت سرایت آتش به چهار دستگاه خودرو همجوار و تولید دود غلیظ و انبوه، گسترش پیدا کرده است.

برابر اظهارات اهالی ساختمان، با توجه به صدای انفجار خودرو سمند ساکنین مجتمع قصد خروج از طریق راه پله های ساختمان را داشته اند که به علت خفگی ناشی از دود غلیظ جمع شده در ساختمان و راه پله ها، متأسفانه سه نفر از اهالی ساختمان به نام های معصومه 59 ساله، احد 31 ساله و محمدرضا 33 ساله فوت کرده و شش نفر دیگر نیز به بیمارستان منتقل می شوند.

با آغاز تحقیقات میدانی از ساکنین ساختمان مشخص شد که داماد سابق یکی از اهالی ساختمان، چندین بار به محل مراجعه و اقدام به تهدید و آتش سوزی نموده است و بلافاصله محل سکونت این شخص به نام فرهاد 47 ساله در منطقه امیرآباد میدان گلها شناسایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به محل سکونت او مراجعه کردند.

با حضور کارآگاهان در میدان گلها، فرهاد در حالیکه کوله پشتی خود را به دوش گرفته و قصد متواری شدن از محل را داشت، دستگیر شد و در تحقیقات اولیه منکر هرگونه دخالت در آتش سوزی شد.

با وجود انکار هرگونه دخالت در آتش سوزی از سوی فرهاد و با توجه به دلایل بدست آمده از همان تحقیقات اولیه ، فرهاد به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان داشت: آتش سوزی توسط یکی از دوستانم به نام ابوذر صورت گرفته اما خود من هیچ دخالتی در آتش سوزی نداشتم.

فرهاد در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: دو سال قبل، از همسرم جدا شدم و او فرزند پسر 6 ساله ام را با خودش به خارج از کشور برد؛ من علت اختلاف در خانواده ام و جدایی از همسرم را دخالت های خانواده او می‌دانستم و به همین علت بارها به درب منزل آنها مراجعه و خواستار بازگشت پسرم به ایران و ملاقات با او می شدم اما آنها مدعی می شدند که نمی توانند کاری برای من انجام دهند تا اینکه موضوع را با یکی از دوستانم به نام ابوذر مطرح کردم.

ابوذر گفت: من می دانم که چگونه تو را به فرزندت برسانم و در خصوص نقشه خود که آتش زدن خودرو پدر همسرم بود، با من صحبت کرد و من هم موافقت کردم.

فرهاد در خصوص نحوه به آتش کشیدن ساختمان به کارآگاهان گفت: در روز 25 بهمن یک روز قبل از حادثه به همراه ابوذر به پمپ بنزین رفتیم و یک ظرف دولیتری بنزین خریداری کردیم.

بعداز ظهر همان روز، ابوذر را به در منزل پدر زنم در سعادت آباد برده و مشخصات خودرو سمند وی را به ابوذر دادم اما به علت عدم حضور آنها در منزل و نبودن خودرو در پارکینگ، آنروز نقشه عملی نشد و ابوذر به خانه خواهرش رفت.

روز بعد با ابوذر تماس گرفته و به او عنوان داشتم: تو هم مثل دیگران هستی؛ فقط حرف می زنی و در ادامه چندین بار دیگر با او تماس گرفتم تا اینکه حدودا ساعت 22:00  ابوذر با من تماس گرفت.

وی گفت: کار را تمام کردم؛ ماشین پدر زنت را آتش زدم. من نیز با او در میدان کاج قرار گذاشتم و او را سوار کردم و با هم به منزل من در میدان گلها رفتیم تا اینکه یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت ساختمان محل سکونت پدرزنم آتش گرفته و چند نفر در آنجا کشته شده اند.

با شنیدن این خبر، ابوذر گفت: به منزل خواهرم می روم که از منزل خارج شد و دیگر از او اطلاعی ندارم؛ من هم وسایل شخصی خود را جمع آوری و در یک کوله پشتی قرار دادم و قصد فرار داشتم که در مقابل در خانه دستگیر شدم.

همزمان با دستگیری و اعترافات فرهاد در خصوص آتش سوزی و صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده به اتهام شرکت در آتش سوزی منجر به قتل برایش، به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع داده شد که یکی دیگر از مصدومین آتش سوزی به نام خانم سونا 23 ساله به علت شدت سوختگی فوت نموده و دختر پنج ساله اش نیز در بیمارستان دیگری به علت سوختگی تحت درمان قرار گرفته و سایر مصدومین حادثه نیز بهبود نسبی پیدا کرده و از بیمارستان ترخیص شده اند.

با شناسایی ابوذر 32 ساله به عنوان عامل اصلی آتش سوزی، اقدامات پلیسی گسترده‌ای جهت شناسایی مخفیگاه و دستگیری او آغاز، محل تردد او در محدوده منزل یکی از بستگانش در منطقه نوبنیاد شناسایی و سرانجام بازداشت و به اداره دهم منتقل شد.

با آغاز تحقیقات و با توجه به دلایل و شواهد مستند و همچنین مواجهه حضوری با فرهاد، ابوذر صراحتا ضمن تأیید اظهارات فرهاد به آتش زدن خودرو سمند متعلق به پدرخانم سابق فرهاد و متعاقب آن آتش سوزی سایر خودروها که منجر به فوت 4 نفر و مصدوم شدن 5 نفر دیگر شده اعتراف کرد.

ابوذر در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: روز قبل از حادثه، نزد فرهاد رفته تا ببینم آیا می‌تواند کاری برایم دست و پا کند یا نه؟.

پای صحبت های فرهاد که نشستم، دیدم که از دوری پسرش بسیار ناراحت است و عنوان می کند که کسی نیست که او را کمک کند؛ من نیز به خاطر دوستی، تصمیم گرفتم تا به او کمک کنم.

پس از آنکه چند ساعتی در خانه فرهاد نشستیم، فرهاد تصمیم گرفت تا پدرزنش را بترساند تا شاید بچه را بازگرداند ؛ از خانه بیرون رفته و با ماشین به سمت سعادت آباد حرکت کردیم؛ به پیشنهاد فرهاد ( بر خلاف اظهارات فرهاد مبنی بر طرح پیشنهاد از سوی ابوذر ) قرار شد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنیم.

به پمپ بنزین مراجعه و فرهاد گفت: یک ظرف خالی در عقب ماشین است و از من خواست که آنرا پر از بنزین کنم؛ سپس مرا به سعادت آباد برد و منزل پدرزنش را نشان داد و گفت ماشین پدرزنم یک دستگاه سمند سفید با شیشه های دودی است که در داخل پارکینگ [ مجتمع ] است؛ برو و لاستیک آنرا آتش بزن. من نیز نمی‌دانم یا از روی رفاقت یا بیکاری یا مشکلات زندگی و یا سادگی ، بدون دریافت هیچ پولی قول کردم تا اینکار را انجام دهم.

آن شب داخل پارکینگ نرفتم چون زمانیکه داخل پارکینگ را نگاه کردم ، متوجه شدم که ماشین آنجا نیست ؛ به همین علت ظرف بنزین را در میان شمشادهای خیابان گذاشته و به منزل خواهرم رفتم و از خیرش گذشتم تا اینکه فرهاد با من تماس گرفت و طی چندین نوبت تماس مرا راضی کرد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنم.

ابوذر در تشریح زمان حادثه نیز به کاراگاهان گفت: حدوداً ساعت 21:00 مورخه 26/11/1392 بود که داخل پارکینگ ساختمان رفته و لاستیک ماشینی را که فرهاد مشخصاتش را داده بود آتش زدم؛ ابتدا کمی از بنزین را روی لاستیک خودرو سمند ریخته و آتش زدم؛ ناگهان در حین آتش گرفتن لاستیک، هل شدم و ظرف بنزین زیر ماشین افتاد.

تمام بنزین بر روی زمین ریخته شد و آتش به تمام قسمت باک خودرو کشیده شد؛ به سرعت از ساختمان خارج شده و از محل فرار کردم؛ ابتدای کوچه بود که با فرهاد تماس گرفتم و او نیز در میدان کاج مرا سوار ماشین کرد و به خانه اش برد؛ چند ساعت بعد یکی از اهالی ساختمان که دوست فرهاد بود، با او تماس گرفت و گفت: اتفاق بدی افتاده؛ فرهاد نیز به من گفت که بهتر است فرار کنیم؛ من زودتر از فرهاد از ساختمان خارج شده و دیدم که فرهاد دستگیر شد اما من بدون ایجاد هرگونه حساسیتی در محل، از آنجا دور شدم.

در حالیکه ابوذر در اظهارات اولیه ی خود انگیزه اش از آتش زدن خودرو را صرفا دوستی با فرهاد عنوان کرده بود ، اما در ادامه تحقیقات با اشاره به انگیزه اصلی عنوان کرد: به علت بیکاری، فکر می کردم که شاید آتش زدن لاستیک خودرو فرصت شغلی مناسبی را از طرف فرهاد و یا دوستانش که پیمانکار هستند ، برایم ایجاد خواهد کرد.

با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم بویژه متهم اصلی پرونده به معاونت در آتش سوزی منجر به مرگ چهار نفر، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهمان پس از انجام تحقيقات تكميلي به زندان منتقل شدند. اين متهمان ديروز صبح در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران تحت محاكمه قرار گرفتند و هركدام با انتساب اتهام به ديگري قصد سرباز زدن از اعترافات گذشته خود را داشتند.

ابتداي امر و قبل از اينكه متهمين در جايگاه قرار بگيرند اولياي دم به جايگاه آمدند و درخواست خود را به قضات اعلام كردند. در اين ميان مردي بود كه بچه اش در اين حادثه به طور كامل فلج شده بود و مرد ديگري پول درمان سوختگي بدن فرزندش را نداشت در حاليكه همسرش را نيز در اين حادثه فاجعه بار از دست داده بود. گفتني است خودرو هاي زيادي نيز در اين حادثه آسيب ديده اند كه براي مثال مرد جواني مدعي شد خودروي پرادوي صفر خود را در اين حادثه به طور كامل از دست داده است. گفتني است در اين جلسه بعضي از اولياي دم براي متهم درخواست قصاص كردند.

سپس در اين جلسه كه به رياست قاضي قربانزاده و مستشاري قاضي تقيان برگزار شده بود متهم رديف اول پرونده در جايگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام مباشرت در قتل عمدي را قبول ندارم. اين را قبول دارم كه اقدام من باعث اين امر شد اما خودم نيز بعد از اين اتفاق خواب و خوارك ندارم و هرروز به اين ماجرا فكر مي كنم و بيشتر براي دختري دلم مي سوزد كه به خاطر آتش سوزي حالا ديگر نمي تواند راه برود. باور كنيد قصد كشتن كسي را نداشتم و فقط رفته بودم يكي از لاستيك هاي خودرو را آتش بزنم چراكه فرهاد به من گفته بود خانواده زن سابقم اجازه ديدن فرزندم را نمي دهند و براي فرزندش خيلي دلتنگ بود. در آن موقعيت من احتياج به كار نيز داشتم و از طرفي فرهاد در موقعيتي بود كه مي توانست آن كار را براي من جور كند و من كه دو مدرك تحصيلي جداگانه داشتم را مي توانست در جاي خوبي استخدام كند و من فكر كردم با اين كارم قرار است سر كار بروم. الان كه فكر مي كنم مي فهمم چه اشتباهي كرده ام و با اقدام خود كه امكان داشت خيلي سريع ختم به خاموشي آتش شود جان چهار نفر را گرفتم چراكه در آن موقعيت كسي نبود آتش را خاموش كند و شدت آتش باعث شعله ور شدن آن ساختمان شد. فرهاد مي خواهد اين موضوع كه به من گفته بود بروم آتش بزنم را منكر شود همانطور كه در گذشته نيز دخالت داشتن در اين موضوع را منكر شده است اما باور كنيد اگر او به من نگفته بود من اين كار را نمي كردم و فرهاد آن شب براي اينكه كسي از ماجرا باخبر نشود سراغ دوست دخترش رفته بود تا اگر ماموران او را گرفتند براي بي گناه بودن خود در ماجرا شاهدي نيز داشته باشد.

در ادامه متهم رديف دوم در جايگاه قرار گرفت و گفت: من به ابوذر هيچ دستوري نداده بودم و او خودش چنين پيشنهادي را به من داد. او گفت با اين كار خانواده زنت مي ترسند و تو مي تواني آنها را مجبور كني اجازه بدهند پسرت را دوباره ببيني.

در انتهاي رسيدگي به اين پرونده، قضات براي تعيين سرنوشت متهمين وارد شور شدند.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید