سه شنبه، 18 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » شهری » تجربه های جالب یک قاچاقچی برقکار

تجربه های جالب یک قاچاقچی برقکار

0
675
کد خبر: 13483
میار: همسرم مانده با  رسوایی ام چگونه کنار بیاید و 4 بچه قد و نیم قد را چگونه اداره کند، نمی دانم آینده شان چه خواهد شد البته پشیمانی فایده ای ندارد.چنان برق طمع زندگی ام را آتش زد که غیر از دود چیزی از آن نماند. این ها بخشی از صحبت های یک سوداگر مرگ در زندان است که در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با او می خوانید.
چند وقت است که در زندان هستی و به چه جرمی؟
نزدیک به 12سال است که به خاطر قاچاق مواد صنعتی تاوان قانون گریزی ام را پشت میله های زندان پس می دهم. سال هایی که حسرت و پشیمانی به همراه داشت اما چشم انسان زمانی باز می شود که با عدالت رو به رو می شود.
سابقه کیفری هم داشتی؟
بله، قبل از این یک بار دیگر هم برای قاچاق تریاک 2سال حبس کشیده بودم اما از آن پند نگرفتم و توبه نکردم.
شغل ات چه  بود؟ چطور شد به سمت قاچاق مواد کشیده شدی؟
برق کار صنعتی بودم. شغل آبرومندانه ای داشتم اما صد حیف که قدر آن را ندانستم و پا در رکاب دوستان ناباب گذاشتم و زندگی ام را به بیابان تبدیل کردم. سرم در لاک خودم بود، هر چند از درآمد اندک برق کار صنعتی به خاطر رکود بازار رضایت چندانی نداشتم اما با هر زحمتی بود چرخ زندگی ام را می چرخاندم. همه چیز از یک برق گرفتگی و ملاقات با دوست نابابم شروع شد. روزی حین سیم کشی برای مشکل مالی که داشتم ذهنم به شدت درگیر بود که ناگهان دچار برق گرفتگی شدم و چنان شوک بزرگی به من وارد شد که تا مدتی دچار لکنت زبان شدم. بعد از این اتفاق ترسناک چند روزی خانه نشین شدم و بدتر از گذشته افکارم پریشان شد. روزی یکی از دوستانم که نمی شود به او گفت دوست به ملاقاتم آمد.
او از بدو ورود شروع به متلک گفتن کرد و باعث خنده دیگران شد. بعد از ساعتی نشستن کنار من وقتی اطرافم خالی شد از کارم پرسید و گفت تا کی می خواهم به این کار پر خطر با درآمد کم ادامه دهم و جانم را به خطر بیندازم؟
من هم فقط سکوت کرده و به سقف خانه خیره شده بودم. دوستم کمی سرش را نزدیک گوشم آورد و گفت غصه نخور یک کار نان و آب دار برایم سراغ دارد و فقط باید من فرمانبر خوبی باشم و کمی  جرئت به خرج دهم. با شنیدن این جملات تحریک کننده اش ناگهان برق از چشمانم پرید و خیلی سریع خودم را جمع کردم و با اصرار از او پرسیدم که کار نان و آب داری که می گویی چیست؟
دوستم با کمی این طرف و آن طرف نگاه کردن گفت: مگر غیر از قاچاق مواد در این زمانه کار دیگری برای آدم نان دارد؟! اول کمی جا خوردم اما به خاطر شدت بیکاری و بی پولی بی درنگ دست همکاری در دستش گذاشتم.
چند سال به این کار بی ثمرت ادامه دادی و چطور دستگیر شدی؟
نزدیک به پنج سال به کار سوداگری مرگ ادامه دادم. روز اول که مواد را از دوستم تحویل گرفتم تا بین مصرف کننده ها توزیع کنم دست و پایم می لرزید اما  بعد از اتمام کار چنان شجاعت کاذبی به من دست داد که دلم قرص شد. در این سال ها فقط مواد سنتی به مقدار کم داخل شهر دست به دست می کردم و با پولش خوش بودم. رفته رفته که دل و جرئت زیادی پیدا کردم بی گدار به آب می زدم، طوری که در روز روشن و وسط کوچه مواد را به خریدار می دادم. این ماجرا باعث شد خیلی زود دستگیر شوم. بعد از 2سال از زندان آزاد شدم اما حیف که پند نگرفتم.
بعد از آزاد شدن چون هنوز مزه پول قاچاق زیر دندانم مانده بود دوباره به سراغ دوستان نابابم رفتم و شروع به  قاچاق مواد کردم. وقتی دیدم سود مواد سنتی کم و در عوض صنعتی سرشار از سود است وسوسه مثل خوره به جانم افتاد و طمع کردم.
بعد از مدتی با ماشین شخصی خودم به یکی از شهرهای استان مجاور رفتم و مقدار زیادی مواد از نوع کریستال داخل خودرویم جاسازی کردم و به سمت شهرم راه افتادم. در مسیر مدام به سود موادی که گیرم می آمد فکر می کردم و می گفتم اگر موفق به عبور از ایست و بازرسی های پیش رو شوم بارم را برای همیشه بسته ام. در این افکار خام و شیطانی بودم که در یک ایست و بازرسی متوقفم کردند و خیلی زود دست هایم به نشانه تسلیم پشت گردنم قفل شدند. در یک چشم به هم زدن همه دار و ندارم از دستم رفت و حالا تا ابد باید پشت میله های زندان باشم.
چند فرزند داری؟ خانواده ات بعد از این ماجرا چه کار کردند؟
4فرزند قد و نیم قد دارم. آینده آن ها  و همچنین همسرم را به پرتگاه کشاندم. بعد از دستگیر شدنم قبل از این که برق طمع من را بگیرد اول از همه خانواده ام را گرفت و چنان به آن ها شوک وارد کرد که همه چیز از دست شان خارج شد. همسرم مانده با این رسوایی ام چگونه کنار بیاید و4بچه قد و نیم قد را چگونه بزرگ کند. البته پشیمانی مثل همیشه فایده ای ندارد وکسی که پا در رکاب خلاف می گذارد عاقبت اش بهتر از این نیست.
صدیقی
دسته بندی: شهری / حوادث
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید