یکشنبه، 30 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » اجتماعی » شهری » مادرم را در خاك و خون ديدم و در همان لحظه...| پسر باغيرت پاي چوبه دار!

مادرم را در خاك و خون ديدم و در همان لحظه...| پسر باغيرت پاي چوبه دار!

0
1 427
کد خبر: 13341

میار: پسري كه به خاطر كتك خوردن مادرش تازه دامادي را كشته است در صورت عدم كمك خيرين به زودي پاي چوبه دار خواهد رفت.

به گزارش میار، پسر ۱۸ ساله‌ای که به خاطر نجات مادرش تازه دامادی را به قتل رسانده برای رهایی از طناب دار منتظر کمک خیرین است تا پول دیه را پرداخت کند. مادر اين پسر تا به الان موفق شده است 30 ميليون تومان از اين پول را با فروختن تمامي دار و ندارش و حتي وسيله كارش كه يك تاكسي بوده جور كند اما كماكان براي دريافت رضايت احتياج به كمك هاي خيرين دارد و خانواده مقتول نيز تنها در صورت گرفتن اين پول رضايت قطعي و بي چون و چراي خود را اعلام خواهند كرد.

۱۸ سال بیشتر سن نداشت که دست به چاقو برد و آدم کشت. وقتی مادرش را دید که غرق در خون و غبار روی زمین افتاده دیگر حالش دست خودش نبود. افرادی مادرش را کتک می زدند و او هم باید به طریقه ای غائله را ختم می کرد و مادرش را نجات می داد، همین شد که تازه دامادی را کشت و حالا در انتظار طناب دار شب و روزهایش را صبح می کند اما مادرش همچنان چشم به راه فرزندش است. فرزندی که به خاطر غیرتش دست به عملی متعصبانه و اشتباه زده اما او در آن زمان سنی هم نداشت و شاید همين سن و سال کم او بود كه باعث شد چنين جنايتي رخ دهد.

مادرش در رابطه با این ماجرا خودش را مقصر می داند و به هر طریقه ای شده توانسته رضایت اولیای دم مقتول را بگیرد اما هنوز هم کابوس طناب دار قاتل جوان را رها نکرده است چراکه خانواده مقتول در ازای ۳۰۰ میلیون تومان رضایت قطعی خود را اعلام خواهند کرد. حالا ديگر براي خانواده هيچ نايي نمانده است و پدر قاتل نيز به دلايلي از همسرش جدا شده و حالا اين خانواده تنها يك نان آور دارد. مادري كه قبل از اين رخداد با تاكسي خود كار مي كرد و حالا مجبور است شب و روزهاي خود را با كار كردن در خانه مردم بگذراند چراكه بعد از جنايت بلاياي بد و بدتر همين طور سر اين خانواده آمد و حالا اين خانواده در مرز فروپاشي كامل است. مادر مجبور شده تمامي دار و ندارش را به قيمت 30 ميليون تومان بفروشد و حالا مانده است مابقي اين پول كه بايد توسط خيرين جور شود و در غير اين صورت هر اتفاقي ممكن است رخ بدهد.


يك اشتباه تمام زندگي ام را نابود كرد

پسرک بیچاره از داخل زندان با ما تماس گرفته است.

با صدايي كه خبر از سن و سال كم او مي دهد از وضعيت بغرنج زندگي خودش خبر مي دهد و از اين مي گويد كه در زندان جزو بهترين ها شناخته شده است. او در زندان كار مي كند تا بتواند از اين طريقه هم پولي به دست بياورد و حتي به متهمين ديگر درس مي دهد.

متهم در گفت و گو با خبرنگار ما مي گويد: من به جهنم اما از وقتی این اتفاق افتاد شیرازه زندگی مان به هم ریخت و پدر و مادرم از هم جدا شدند. چهار خواهر دارم و قرار بود سرپناه آنها باشم اما حالا حتي نمي دانم آنها كجا هستند و از حال و روز خانواده ام كه توسط مادرم روزگار مي گذرانند كاملا بي خبرم و فقط خبرهايي جسته و گريخته از داخل زندان مي شنوم .

-چقدر درس خواندي؟

قرار بود دانشگاه بروم. کار دستفروشی می کردم و کمک خرج خانواده بودم که یک تصمیم اشتباه تمام زندگی ام را نابود کرد.

در مورد روز واقعه بيشتر توضيح بده؟

آن روز درحال رفتن به باشگاه بودم و سوار موتور خودم شدم که یکدفعه به من گفتند در بازار مادرت را زیر مشت و لگد گرفته اند. آشفته شدم و سریعا به بازار رفتم. این را هم بگویم که ما در قسمت جنوب شهر زندگی می کنیم که از نظر فرهنگی قشر ضعیفی بودند و آن روز به خاطر اینکه مادرم که راننده آژانس زنان در منطقه خودمان بود بوق زده است شش الی هفت نفره او را از ماشین پیاده کرده و حدودا هفت مرد و زن، مادرم را کتک مي زنند. وقتی رسیدم مادرم را غرق خون و خاک و خل دیدم و همین مرا عصبانی کرد که خیلی سریع مادرم را بلند کردم و رفتم به سراغ افرادی که جلوتر در حال مشاجره و بلند صحبت کردن بودند. آنها مرا هم کتک زدند و دوباره با مادرم درگیر شدند. انگار از قبل سر موضوعی با خودشان هم درگير شده بودند و يك سري درگيري ها پيش آمده بود كه يكدفعه پدر خانواده شان با بوق زدن مادر من عصباني مي شود و مادرم را از پشت فرمان پياده مي كند و زن هايشان شروع به كتك زدن مادرم مي كنند.

به خاطر يك بوق؟

آنها وسط خيابان در حال پياده روي بودند كه يكدفعه مادرم بوق مي زند و يكي شان به سمت مادر من مي گويد زنيكه خر چرا بوق مي زني و مادرم كه عصباني شده بود جواب مي دهد خر خودتي!

تو رسيدي مادرت در چه وضعيتي بود؟

مادرم غرق در خون و خاك نشسته بود روي زمين. وقتي رسيدم ديدم جلوتر سر و صدايي مي آيد و من به سمت شان رفتم و گفتم چرا با مادر من اين كار را كرديد كه آنها شروع به كتك زدن من كردند و وقتي مادرم دوباره خواست بيايد ميانجيگري كند از سوي زنان آنها كتك خورد. من بالاخره از زیر دست شان فرار کردم و با برداشتن چاقویی که روی پیشخوان قره قوروت فروشی بود آنها را تهدید کردم و مقتول به سمتم آمد كه چاقو را از دستم دربياورد و سعي كرد دستم را بپيچاند كه در يك لحظه با پیچاندن دستم چاقو به گردنش خورد. واقعا من قصد كشتن ش را نداشتم و هر روز با خودم می گویم که ای کاش لحظاتی به عقب باز می گشتم و آن روز هیچگاه دست به چاقو نمی بردم.

سخن آخر؟

حالا هم مادرم که آن موقع تاکسی داشت آن را فروخت و توانست با پرداخت مقداری پول رضایت خانواده مقتول را بگیرد اما دیگر چیزی دربساط نداریم در حالیکه خانواده مقتول از ما ۳۰۰ میلیون تومان خواسته اند. از خيرين و نيكوكاران محترم درخواست دارم كه به هر طريقي است ما را از اين جهنم و باتلاقي كه در آن افتاده ايم نجات دهند. باور كنيد كه از كرده خود پشيمانم و روزي هزاران بار به خودم مي گويم اي كاش آن روز چاقو در دستانم نگرفته بودم.

خيرين و نيكو كاران محترم مي توانند كمك هاي نقدي خود را به شماره كارت 6037997437360184 واريز كنند و يا براي اطمينان بيشتر از صحت و سقم ماجرا نيز مي توانند با تلفن روزنامه هفت صبح تماس بگيرند. شماره كارت مذكور نيز مربوط به مادر قاتل به نام معصومه كوهستاني مي باشد.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید