پیرمحمد ملازهی در یادداشتی با عنوان «پشت پرده فاجعه کرمان» از خطرات پیش روی جمهوری اسلامی ایران در کشیده شدن پایش به جنگی ناخواسته پرده برداشته است.
به گزارش میار، پیرمحمد ملازهی کارشناس سیاسی بلوچ نوشته است: با دقت به این اخبار چند روز اخیر توجه کنید:
الف. داعش با تأخیر مسئولیت عملیات انتحاری در کرمان را پذیرفت!
ب. آمریکا برای اولین بار درباره عملیات تروریستی در کرمان شفاف سازی کرد و بر حضور داعش در افغانستان تأکید کرد.
ج. وزیر دفاع اسرائیل بر اجتناب ناپذیر شدن جنگ با حزب الله لبنان تأکید کرد.
د. تهدید متقابل انصار الله یمن و آمریکا در آبراه های بین المللی دریای عرب تنگه باب المندب و دریای سرخ ادامه دارد.
ھ. سازمان ملل متحد اعلام کرد زندگی در غزه متوقف شده و غزه دیگر قابل زیست نیست.
کابینه جنگ اسرائیل طرح خود را برای نحوه اداره غزه اعلام کرد.
و. جمهوری اسلامی، آمریکا و اسرائیل را مسئول فاجعه کرمان اعلام کرد و وعده انتقام داد.
واقعاً موضوع چیست؟!
آیا این همه مسائل در یک زمان و به فاصله کم به صورت تصادفی روی داده اند یا نه در پشت پرده خبرهایی هست که از انظار پنهان باقی مانده اند.
به گمان من تصادفی در کار نیست.
همه این اتفاقات طراحی شده و با اهدافی استراتژیک انجام شده و می‌شود.
در یک کلام هدف درگیر کردن جمهوری اسلامی در جنگی با ماهیت مذهبی در قالب شیعی و سنی است اما چگونه نیاز به توضیح دارد.
اول. داعش در خلافت خاورمیانه اش ناکام شد و برای جبران شکست در خاورمیانه به محدوده تاریخی خلافت شرقی خراسان نقل مکان کرد. این که چه کشورها و چه جریاناتی این نقل و انتقال را تسهیل کردند در جای خود مهم است اما درشرایط کنونی مهم تر از آن جهت گیری داعش به شرق ایران و عمده تا سیستان و بلوچستان است.
ظاهراً حاکمیت اسلامی خود زمینه را در چندین جهت از قبل برای ورود جریان رادیکال جهادی اهل سنت آماده کرده است. از جمله:
۱. عرصه را برای هرگونه کنشگری درون سیستمی جریان های میانه رو دراهل سنت شرق کشور تنگ کرده وفضا را برای رشد جریان رادیکال جهادی باز کرده است.
۲. تمامی نیروهای دانشگاهی اهل سنت را از گردونه اداری استان وکشور خارج کرده وبه تعداد محدودی دست چین شده و مطیع بسنده کرده است.
۳. با اعمال انواع تبعیض های مذهبی اقتصادی اجتماعی ومنزلت اجتماعی اهل سنت را به اتباع درجه چندم تنزل موقعیت داده و باعث گسترش نارضایتی عمومی شده است.
۴. اقدام به اعدام فله ای دست اندرکاران قاچاق مواد مخدر کرده بدون آنکه تفاوتی بین قاچاقچیان واقعی وانتقال دهندگان مزد بگیر قائل شود. بیشترین اعدامی ها از ضعیف ترین قشر بلوچ هستند که دراثر فقر به شکل دستمزدی جذب قاچاق چیان حرفه می شوند.
۵. درارتباط با کشتار جمعه های خونین مهرماه سال گذشته مسجد مکی ومسجد جامع الخلیل خاش وماجرای دختر ۱۵ ساله " ماهو "درچابهار ازخود بی عملی قابل توجهی نشان داد و باعث نارضایتی گسترده در اهل سنت شده است.
۶. نگاه پررنگ امنیتی وغفلت از نگاه توسعه ای به سیستان وبلوچستان فاصله بین جامعه اهل سنت وحاکمیت اسلامی را عمیق تر کرده است.
۷. درک ناقص از تفکر طالبانی ونزدیکی آن به تفکر جهادی درافغانستان باعث سوء تفاهم قابل توجهی به امارت طالبان در همسایگی با ایران شده‌است.
مجموعه این گونه مسائل که در حاکمیت اسلامی در یک ذهنیت توطئه محور به خارج وآمریکا واسرائیل نسبت داده می شوند فضای لازم را درشرق کشور برای جریان رادیکال جهادی و تکفیری باز کرده است.
جمهوری اسلامی اکنون درحساس ترین شرایط قرار گرفته است.
درخاورمیانه با محوریت مقاومت روبروست که روی آن سرمایه گذاری کرده است تا خطر اسرائیل را از خود دور کند و در شرق کشور با خطر داعش دارد روبرو می شود که اساساً ایران را پرانتزی جدا کننده دو بخش تاریخی خلافت خاورمیانه وخلافت خراسان خود می داند .
هرچند تاکنون ایران هوشیارانه عمل کرده و خود را در ظاھر امر و بہ صورت آشکارا و عملی درگیر جنگ حماس و اسرائیل درغزه و یا جنگ نیابتی حوثی ها و آمریکا در باب المندب و حشد الشعبی در عراق نکرده است ولی در مقابل طرح های گسترده تر آمریکا برای کشاندن پای ایران به جنگی مذهبی شیعی و سنی در شرق و یا طرح اسرائیل به کشاندن جنگ به لبنان وحزب الله و درگیر کردن ایران معلوم نیست که بتواند همین رویه خردمندانه را ادامه دهد.
تردید نباید داشت که احتمال اشتباه محاسباتی درهرگونه محاسباتی منتفی نیست.
اکنون ایران با دوسطح از توطئه روبرو است:
اول. توطئه درگیر شدن در جنگ خاورمیانه
دوم. توطئه درگیر شدن درجنگ شیعه و سنی درشرق کشور.
آنچه چنین برداشتی را تقویت می کند موقعیتی است که ناتانیاهو نخست وزیر کابینه جنگ اسرائیل در داخل روبرو شده و راه فرار را در کشاندن پای ایران به جنگ خاورمیانه از طریق حزب الله لبنان تشخیص داده است.
ناتانیاهو در واقع فرصت طلبانه دارد خطر محاکمه خود بدلیل فساد مالی و ناتوانی و به خطر انداختن امنیت ملی اسرائیل را به عقب می اندازد به این امید که راه نجاتی بیابد.
درنگاه کابینه جنگ اسرائیل فرصتی تاریخی بدست آمده که آمریکا واروپا را درکنار اسرائیل قرار داده است.
وضعیت مشابهی برای جو بایدن رئیس جمهوری دمکرات آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری سال جاری بوجود آمده است.
موقعیت ضعیف بایدن وتصمیم ترامپ برای بازگشت به قدرت خطر یک دوره بودن ریاست جمهوری را افزایش داده ودور از ذهن نیست که تیم بایدن راه حل حفظ قدرت را در درگیر کردن ایران درجنگ خاورمیانه مطابق خواست ناتانیاهو تشخیص بدهند. تمرکز تبلیغاتی بی سابقه بر نیروهای نیابتی یا آنطور که در ادبیات رسمی ایران نیروهای مقاومت از آنها یاد می شود بی دلیل نیست اگر بایدن وناتانیاهو بتوانند پای ایران را به جنگ خاورمیانه باز کنند، هر دو راه نجاتی برای خود پیدا خواهند کرد.
خطر در ایران در این جا است که، این موضوع بدرستی و بموقع فهم نشود.،
در بُعدی دیگر خطر کشاندن ایران به جنگ شیعی سنی درشرق کشور است که زمینه های آنرا جریان رادیکال جهادی تکفیری داعش دارد فراهم می کند.
عملیات انتحاری داعش درکرمان مقدمه توطئه ای گسترده تری است که با بهره گیری از اشتباهات استراتژیک فاصله انداز بین حاکمیت اسلامی واهل سنت سیستان وبلوچستان وخراسان دارد، وارد فاز عملیاتی می شود.
داعش به عنوان جریان اصلی خلافت گرا در افغانستان و پاکستان دو کشور همسایه شرقی ایران فعال شده و نیروهای قومی خود را سازماندهی کرده است.
این که آمریکا برای اولین بار با اطمینان داعش را مسئول اصلی عملیات انتحاری کرمان اعلام کرد برخلاف تصور غالب در ایران تنها به قصد مبرا کردن دامان خود واسرائیل نیست بلکه هدف مهم تر گشودن جبهه ای جدید درشرق کشور ودرگیر کردن ایران درجنگ شیعه و سنی به رهبری داعش است.
چه ایران و داعش این واقعیت رافهم بکنند وچه نکنند تفاوتی در برنامه ریزی ها نخواهد داشت.
داعش وجمهوری اسلامی به اندازه کافی از هم نفرت تولید کرده اند. در این بین مردم بی گناه شرق کشور قطع نظر از پایگاه قومی و یا مذهبی شان قربانیان اصلی خواهند بود.
“نظام اسلامی نیز قربانی بعدی است“ که : قربانی فهم ناقص تحولات منطقه ای در شرق محدوده خلافت خراسانی داعش و تحولات خاورمیانه در جنگ نیابتی در جریان است.
“مردم غزه قربانیان ردیف اول هستند“ و در مراحل بعدی مردم لبنان در معرض چنین توطئه ای قرار گرفته اند برای ایران هم “زمان محدود است“ که تصمیمی سرنوشت ساز بگیرد و به تجدید نظر در مناسباتش با اهل سنت خود فرصت سازی کند و وارد میدان مین جنگ شیعی سنی با داعش درشرق نشود ودر خاورمیانه بدام توطئه مشترک ناتانیاهو و بایدن نیفتد و درگیر جنگ خاورمیانه نشود.
انتخاب با سران نظام اسلامی است که یا با نرمش قهرمانانه به طرف اجتناب از جنگ حرکت خواهند کرد و یا با مارش قهرمانانه به دام جنگ خواهند افتاد.
فاصله بین برد و باخت به اندازہ و باریکی یک تار مو است.
