او مرا بیهوش کرد و وقتی به هوش آمدم احساس کردم که با من...

میار: در این پرونده نيز كه جلسه رسيدگي به آن در شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي حشمت الله توكلي برگزار شده بود، پسري متهم بود دختر نوجواني را ربوده و به مغازه اي برده و بعد از بيهوش كردن اش او را مورد آزار و اذيت قرار داده است.

در جلسه رسيدگي به اين پرونده ابتدا شاكي كه دختري حدودا 18 ساله است، در جايگاه قرار گرفت و گفت:‌ من متهم را به دليل رفت و آمدهايش به خانه مان مي شناختم. او دوست پدرم بود و با وي نيز مراوده مالي داشت. او يك روز در كوچه اي حوالي خانه مان مرا در پياده رو ديد و با استفاده از يك دستمال كه روي مجاري تنفسي ام گذاشت، بيهوشم كرد. بعد از آن او مرا به خانه اي برد و بدون اينكه من متوجه باشم با من كارهايي را كرد. وقتي به هوش آمدم در برابر خانه ام بودم و او مرا از ماشين اش پياده كرد و خداحافظي كرد. بعدا كه با من تماس گرفت متوجه شدم با من چه كار كرده است و همينطور به من گفت اگر با من رابطه ات را ادامه ندهي عكس و فيلم هايي كه از تو تهيه كرده ام را در فضاي مجازي پخش خواهم كرد. من نيز به همين دليل چندين بار با او تماس گرفتم و به خانه خودمان دعوت اش كردم تا اينكه بعد از چند بار رابطه پدرم پي به ماجرا برد و به من گفت بايد از او شكايت كنيم.

در ادامه متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت: اين حرف ها هيچكدام حقيقت ندارد. من و اين خانم دوست بوديم و تمامي اس.ام.اس ها و پيام هاي آن نيز موجود است. ماجراي آشنايي من و پدرش نيز به روزي باز مي گردد كه با هم قرار خريد يك زمين را گذاشتيم. ما يك اختلاف مالي نيز بر سر خريد اين زمين داشتيم كه پدر اين دختر همان را بهانه كرده تا بتواند از من انتقام بگيرد وگرنه من و دخترش در يك عروسي كه با هم در چالوس شماره رد و بدل كرديم آشنايي اوليه مان كليد خورد و با هم قرار گذاشتيم و چند بار مرا به خانه اش برد تا اينكه آن اتفاق افتاد و او مجبور شد بچه را سقط كند و همه چيز برملا شد، در كل بايد اين را بگويم كه بين من و او يك رابطه دوستي برقرار بود.

در انتهاي رسيدگي به اين پرونده نيز قضات شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران وارد شور شدند تا براي مجازات متهم پرونده تصميم گيري كنند.