اولین فیلم از کشته شدن وحید مرادی| همه چیز در مورد شرور جنجالی پایتخت +فیلم
میار: قدرتنماییهایش در اینستاگرام، خالکوبیهای عجیب روی بدنش، ١٤بار حبس و چندینسال درگیریهای خونین، سرانجام او را به یک قاتل تبدیل کرد. شروری که از ١٧سال پیش تا الان سلاح به دست با قلدری در محلههای مختلف تهران و کرج قدرتنمایی میکرد و به خاطر فیلم قلدریهایش به شاخ اینستا تبدیل شده بود. همه او را به اسم عقاب ایران میشناختند. کشتیگیری که همیشه به خاطر ناموس و دوستانش دعوا میکرد. کسی جرأت نداشت به خانواده و نزدیکانش نگاه چپ بیندازد، اما در آخر هم قاتل صمیمیترین و عزیزترین دوستش شد. در یک میهمانی مجلل که دوستش برای آزادی او در پنتهاوس یک برج در ولنجک تهران به پا کرده بود، درگیری خونینی راه انداخت. درحال گرفتن لایو اینستاگرام بودند که درگیری ایجاد شد. وحید مرادی دوستش را کشت و دونفر دیگر را هم مجروح کرد. حالا دستبند به دست در پلیس آگاهی شاپور ایستاده و به سوالات خبرنگاران پاسخ میدهد. صورتش پر از جای قمه و چاقو است. خالکوبیهای عجیبی روی بدنش هک کرده؛ خالکوبیهایی مثل «بکش تا زنده بمانی»، «مردهشور منو تمیز و آرام بشور». وحيد مرادي به اتهام قتل دوست خود بازداشت است و بالاخره امروز به زندان فرستاده شد چراكه تمامي تحقيقات در اين پرونده به اتمام رسيده و قرار بود به زودی متهم در دادگاه محاکمه شود که خبر رسید امروزدر زندان رجایی شهر توسط فردی کشته شده است. تحقیقات در این پرونده با کشته شدن قاتل به اتمام رسید و حالا با این تفاسیر پرونده جدیدی برای قتل وحید مرادی در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل خواهد شد.
ماجراي يك قتل
به گزارش میار، ساعت20 شامگاه چهارشنبه 26 اردیبهشتماه مأموران کلانتری 163 ولنجک به قاضی مرادی، بازپرس ویژه قتل تهران خبر دادند حادثهای خونین در یکی از خانههای محل رقم خوردهاست.
ماجرای وحید مرادی
سردار حسین رحیمی روز شنبه در تاريخ 29 ارديبهشت ماه سال جاري و پس از دستگیری وحید مرادی از معروفترین اراذل و اوباش سطح یک تهران و کشور گفت: چهارشنبه شب خبر وقوع قتل در یک مهمانی مجردی به پلیس اطلاع داده شد و ماموران پلیس با حضور در بیمارستان متوجه شدند که سه نفر از سوی یکی از اراذل و اوباش معروف تهران به نام وحید.م مورد اصابت چاقو قرار گرفتهاند که یکی از آنان به دلیل وخامت حالش جان خود را از دست داد. در تحقیقات بعدی مشخص شد که متهم به قتل یکی از معروفترین اشرار سطح یک تهران است که حدود 24 ساعت پس از آزادی از زندان مرتکب به قتل شده است. این فرد چند ماه پیش به دلیل فحاشی و ارعاب در فضای مجازی با فردی دیگر معروف به هانی دستگیر شده که 24 ساعت پس از وقوع قتل با قید وثیقه از زندان آزاد شده و به همین مناسبت دوستانش برایش جشن آزادی گرفته بودند اما در این جشن او اقدام به کشتن یکی از دوستانش به نام حسین گودرزی را کرد و دو نفر دیگر نیز مجروح شدند. این فرد به سرعت خودش را به یکی از شهرهای مرزی در محدوده ماکو و پل دشت رسانده و قصد داشت که به همراه تعدادی از دوستانش از طریق یک قاچاقچی انسان به ترکیه فرار کند که خوشبختانه با رصد قوی اطلاعاتی و همکاری خوب مرزبانی ماکو و ماموران پلیس آگاهی پل دشت، این فرد دستگیر شد. متهم در یکی از روستاهای کوهستانی واقع در 500 متری مرز ترکیه مخفی شده و در حالیکه در زیر یک تخته سنگ به خواب رفته بود توسط ماموران پلیس دستگیر شد. اما ماموران پلیس با توان بالای اطلاعاتی خود این فرد را دستگیر کردند. متهم که متولد سال 1363 است پیش از این هشت بار به اتهام جرایم مختلف روانه زندان شده و دهها بار نیز به خاطر ایجاد مزاحمت برای شهروندان از سوی پلیس دستگیر شده بود. در جرایم این فرد اتهام قتل، مزاحمت، درگیری، ایجاد رعب و وحشت، تهدید و... وجود دارد که آخرین مورد دستگیری وی نیز مربوط به درگیری لفظیاش در فضای مجازی با یکی از اراذل و اوباش بود که پس از یک ماه و نیم با قید وثیقه از زندان آزاد شد.
ناموس پرست هستم
گفت و گوی کامل با متهم در مورد انگيزه اش از قتل را در ادامه مي خوانيد، این گفت و گو قبل از انتقال متهم به زندان تنظیم شده است.
چند سال داری؟
٣٤ سال.
ازدواج کردی؟٥
سالی میشود که ازدواج کردهام. یک پسر ٤ساله دارم.
چندبار تا حالا زندانی شدی؟
١٤بار دستگیر شدم. این بار پانزدهم است که به جرم قتل دوستم به زندان میروم.
هربار به چه جرمی دستگیر میشدی؟
من هیچ خلافی در زندگیام نکردهام به جز دعوا و درگیری؛ همیشه هم به خاطر درگیری و دعوا و حمل سلاح درگیر شدهام. نه سارقم، نه کلاهبردار و نه زورگیر؛ روی مسأله ناموس هم خیلی حساسم. برای همین اصلا مزاحم نوامیس نمیشدم.
گویا در اینستاگرام هم معروفی؟
قبلا در پیجهایی که داشتم، فیلمهایم را منتشر میکردم. البته بیشتر دوستانم این فیلمها را در پیجم میگذاشتند، اما چند وقت پیش پلیس امنیت مرا بازداشت کرد. به خاطر همین فیلمها تعهد دادم و آزاد شدم. بعد از آن دیگر هیچ فیلمی از خودم در اینستاگرام منتشر نکردم.
چرا آنقدر دعوا میکنی؟
بیشتر دعواهای من همیشه سر مرام و معرفت بوده است. کسی به دوستان یا ناموسم چپ نگاه میکرد، با او درگیر میشدم. من روی این مسائل خیلی حساس هستم. همیشه هم به خاطر این موضوع دعوا میکردم و بعد از درگیری دستگیر میشدم. من اصلا آدم خشنی نیستم، اتفاقا خیلی معرفت دارم. همیشه هم به خاطر این معرفتم گیر افتادم.
نمیترسیدی در این درگیریها کشته شوی یا کسی را به قتل برسانی؟
دیگر وقتی آدم درگیر میشود، به این چیزها فکر نمیکند.
تا بهحال قتل نکردی؟
خير اما یکبار با مردی میانسال درگیر شدم. به من فحش داده بود و من هم عصبانی شدم. در این درگیری او حالش بد شد و بعد از رفتن به بیمارستان جانش را از دست داد. مرا به جرم قتل دستگیر کردند، ولی بعد مشخص شد که آن مرد بر اثر سکته قلبی جان باخته است، برای همین من هم از اتهام قتل تبرئه شدم.
اولینبار چه زمانی دعوا کردی و دستگیر شدی؟
سال ٨٠ بود. من ١٨سال داشتم. به خاطر دوستانم وارد یک درگیریای شدم و یکنفر را مجروح کردم. اولینبار همان زمان بود که دستگیر شدم.
همسرت هم در جریان کارهایی که میکردی، بود؟
بله میدانست. من خیلی معروف بودم.
همه به من میگفتند عقاب ایران. مشکلی با این قضیه نداشت؟
نه. همسرم همیشه میدانست که من مرد با معرفت و ناموسپرستی هستم، میدانست به خاطر این مسائل است که دعوا میکنم، برای همین مشکلی با این مسأله نداشت. چطور با او آشنا شدی؟
من عاشق همسرم شدم و چندینبار به خواستگاریاش رفتم تا درنهایت با او ازدواج کردم.
از ماجرای این قتل بگو؟
دوماهی بود که از زندان آزاده شده بودم. حسین وقتی فهمید آزاد شدهام، با من تماس گرفت و گفت که به خانهاش بروم. وقتی رفتم دو سهنفر دیگر از دوستانمان هم بودند. آنها مشروب میخوردند. من هم مشروب خوردم. بعد از آن حسین شروع کرد به فیلمگرفتن؛ میگفت دارد لایو اینستا میگیرد. از من خواست جلوی دوربین صحبت کنم، ولی من گفتم که به خاطر تعهدم نمیخواهم از من فیلم بگیرد، او ناگهان فحش ناموس داد. من هم که روی این مسائل حساس هستم، با هم درگیر شدیم و او و دونفر دیگر را با چاقو زدم. بعد چه کار کردی؟
بلافاصله به خانهمان در کرج رفتم. به همسرم ماجرا را گفتم. وسایلم را برداشتم و فرار کردم. در مرز باکو بودم که ماموران مرا دستگیر کردند.
میخواستی به کجا بروی؟
قصد داشتم به صورت قاچاقی به ترکیه بروم. یکنفر میخواست مرا از مرز رد کند که ماموران مرا در دل کوه پیدا کرده و دستگیر کردند. همسرت وقتی متوجه شد دست به قتل زدهای، چه کار کرد؟
کلی گریه کرد و از من خواست که خودم را معرفی کنم، ولی من به حرفهایش اهمیتی ندادم و فرار کردم. چقدر به قاچاقچی انسان پول دادی تا تو را از مرز رد کند؟دوستم قرار بود ٢ تا ٣میلیون تومان به او پول بدهد.
آخرین بار به چه جرمی در زندان بودی؟
آخرینبار به خاطر درگیری در زندان بودم.
با شلیک گلوله دستگیر شده بودی؟
من هر بار که میخواستم دستگیر شوم، چون تسلیم نمیشدم، با شلیک گلوله گیر میافتادم. پاهایم ١٨تیر خورده است. درست نمیتوانم راه بروم. گاهیوقتها با عصا راه میروم.
خانواده مقتول را میشناسی؟
بله. من چندین سال با مقتول رفتوآمد داشتم و خانوادهاش را میشناختم. برادرهایش نور چشمانم هستند. برای خانوادهاش احترام زیادی قائلم. حسین بهترین دوستم بود. خیلی ناراحتم که او را کشتهام. من اصلا قاتل نبودم، حتی دشمنانم را هم با قدرتنمایی میترساندم، ولی دست به قتل نمیزدم. چه برسد به اینکه دوستم را بکشم.
فکر میکنی بتوانی از آنها رضایت بگیری؟
امیدوارم رضایت بدهند. من یک پسر کوچک دارم، نمیخواهم بدون پدر بزرگ شود.
مقتول آن میهمانی را بهخاطر آزادی تو به پا کرده بود؟
دقیقا نمیدانم. وقتی با من تماس گرفت، نگفت که میهمانی گرفته است. فقط گفت به خانهاش بروم. من اگر میدانستم که در آنجا مشروب میخورند، اصلا نمیرفتم. مگر خودت مشروب نمیخوردی؟یک سالی میشد که مشروب خوردن را ترک کرده بودم.
اعتیاد نداشتی؟
هیچوقت اعتیاد نداشتم. فقط مشروب میخوردم که آن را هم ترک کرده بودم، ولی در میهمانی خانه مقتول دوباره مشروب خوردم. ما آن شب هر دو مست بودیم.
اگر پسرت راه تو را پیش بگیرد چه کار میکنی؟
اصلا دوست ندارم مثل من شود. من آرزو دارم پسرم دکتر شود و آینده روشنی داشته باشد. دلم نمیخواهد مثل من پر از حاشیه و دردسر باشد.
خواهر و برادر هم داری؟
فقط یک خواهر داشتم که چندسال پیش بر اثر یک بیماری جان خود را از دست داد.
منبع درآمدت چه بود؟
من کشتیگیر هستم. چندین فن خوب کشتی بلدم که در باشگاه آنها را آموزش میدادم. داروهای بدنسازی هم میفروختم. منبع درآمدم فقط همینها بود.
در کشتی مقامی هم داشتی؟
یکبار مدال جوانان دریافت کرده بودم.
بازسازي صحنه جرم
ساعت 10:30 دقیقه صبح پنجم خرداد ماه بود که خودروهای ماموران کلانتری 164 ولنجک و بازپرس ویژه قتل در حالیکه چراغ های گردانشان روشن بود وارد خیابان 21 غربی ولنجک شدند و با ورود به بن بست اول مشخص شد که قرار است بازسازی پرونده جنایت وحید مرادی بازسازی شود.
چند مرد با پیراهن های مشکی که به تن داشتند در انتهای کوچه ایستاده بودند و نشان از آن داشت که خانواده حسین گودرزی هستند و با دستور بازپرس پرونده به محل وقوع جرم آمده اند.
ماموران کوچه را بسته بودند تا افراد غریبه وارد محدوده بازسازی صحنه نشوند، همه منتظر خودروهای پلیس آگاهی بودند تا اینکه عقربه ها روی ساعت 10:45 دقیقه ایستاد و آژیر روشن پلیس از ورود خودروی اسکورت شده قاتل به صحنه جرم خبر داد.
وحید مرادی روز چهارشنبه 26 اردیبهشت ماه امسال با ورود به خانه حسین که از دوستانش بود دست به قتل وی و مصدوم کردن 2 تن دیگر از اعضای فامیل حسین کرد و پس از جنایت قصد داشت از مرز بازرگان به صورت قاچاقی به ترکیه فرار کند که در عملیات پلیسی دستگیر شد.
شرور جوان به کمک 2 مامور پلیس از خودروی کابین دار نیسان وانت پیاده شد و با دستور بازپرس صحنه های ورود به ساختمان بازسازی شد و این در حالی بود که دوربین تیم تشخیص هویت از لحظه به لحظه حرکات و حرف های این قاتل قوی هیکل فیلمبرداری می کرد.
وحید در صحنه بازسازی صحنه گفت: ابتدا قرار بود در یک باغ میهمانی بگیرند اما من نپذیرفتم به همین خاطر حسین شب قبل با من تماس گرفت و عنوان کرد که خودش به دنبالم می آید اما صبح دوباره تماس گرفت و خواست با آژانس به خانه اش بروم.
وقتی سر کوچه رسیدم به حسین زنگ زدم که خدابیامرز به سرعت خودش را به پایین ساختمان رساند و پس از روبوسی با من کرایه آژانس را پرداخت کرد و با هم به بالای ساختمان رفتیم.
در این پلان بازپرس دیگر اجازه ورود به ساختمان را به خبرنگار نداد و طبق شنیده هایی که از ماموران در داخل ساختمان مشاهده شده بود گفته می شود در داخل ساختمان در حالی که برادر و خانواده حسین گودرزی که در زمان درگیری داخل ساختمان بودند در صحنه بازسازی حضور داشتند و یک نفر از ماموران نیز در نقش مقتول صحنه را بازسازی کردند.
وحید مرادی در داخل ساختمان ادعا می کرد که ضربه ها را به دستهای حسین وارد کرده و به خاطر مست بودن به یاد ندارد که ضربه ای به گردن مقتول زده باشد.
پس از بازسازی همه صحنه هایی که در زمان جنایت رخ داده بود وحید در آخرین سکانس زمان جنایت وقتی قصد خروج از ساختمان را داشت با چاقو خواهرزاده حسین را نیز در جلوی در هدف ضربه چاقو قرار داده بود که در بازسازی صحنه وحید دوباره این پلان را با چاقوی پلاستیکی در دست داشت بازی کرد و جالب اینکه از خواهرزاده مقتول به خاطر ضربه ای که زده بود عذر خواهی می کرد.
انتقال به زندان
هفتم خرداد ماه جاری بود كه متهم بالاخره به زندان فرستاده شد. او پس از تشكيل پرونده شخصيت ش به زندان رجايي شهر فرستاده شد تا با تكميل تحقيقات در پرونده اش توسط بازپرس امور جنايي تهران، به زودي در دادگاه محاكمه شود اما اجل به او مهلت نداد و پیش از رخ دادن هرگونه اتفاق دیگری متهم توسط فردی در زندان رجایی شهر به قتل رسید.
ظاهراً این قتل زمانی اتفاق افتاد که وحید در حیاط زندان مشغول هواخوری بود، با تعدادی از زندانیان درگیر شد و با ضربه جسم برنده به پشت سرش به قتل رسید و این خاتمه ای شد بر پرونده قتلی جنجالی که تا به امروز سر و صداهای زیادی در دنیای رسانه به پا کرده بود.
قاتلان وحيد مرادي را ببينيد و بشناسيد+تصوير و جزئيات تمام ماجرا