مرد جوان به خاطر حماقت دزد ناموس مردم شد+ تصوير
اوايل امسال بود كه زن جواني با مراجعه به اداره آگاهي تهران از پسر جواني كه دخترش را ربوده بود شكايت كرد. اين زن در متن شكايت خود مدعي شد دخترش دو سه هفته اي خانه نبوده و در تماسي كه با پسر جواني به هويت جمشيد داشته است دريافته او دخترش را ربوده است.
با اين تفاسير بالاخره دختر اين زن پيدا شد و خودش نيز اظهار كرد كه جمشيد او را ربوده بود و به اين ترتيب ماموران اداره آگاهي تهران بزرگ با دستور بازپرس رضواني از شعبه هشتم دادسراي جنايي تهران وارد عمل شدند و تلاش هاي خود را براي دستگيري متهم آغاز كردند تا اينكه اين پسر جوان چند روز پيش در مخفيگاه خود بازداشت و به دادسرا آورده شد. اين خانم كه از من شكايت كرده است دروغ مي گويد و من هيچ آدمربايي نكرده ام و دختر اين خانم را نربوده ام. دختر اين خانم كه الميرا نام دارد اوايل امسال با من تماس گرفت و گفت به مادرم زنگ بزن و بگو كه با من هستي و اين دو سه هفته اي كه من به خانه نرفته ام پيش تو بوده ام. من نيز اين كار را كردم و با مادر الميرا تماس گرفتم و گفتم كه دخترش دو سه هفته اي كه از خانه فرار كرده بود پيش من بوده و به زودي او را مياورم و تحويلش مي دهم. الميرا دوباره با من تماس گرفت و گفت كه بيا با هم برويم و به من گفت بيا ايستگاه متروي صادقيه. من هم به سمت آنجا رفتم كه يكدفعه در ميانه راه يادم آمد پارسال همين بلا سر دوستم آمد و او را نيز دقيقا به همين دادسرا آوردند. به همين دليل به محل نرفتم و وقتي كه الميرا با من تماس گرفت گفتم برو با همان مجيد بگرد. الميرا يك دختر فراري است كه هر وقت مادرش به زندان مي افتد به پارك محله ما مي آمد و من در آنجا با او آشنا شدم. كلا وقتي مادرش خانه است جرات بيرون آمدن از خانه را ندارد و و وقتي مادر زندان مي افتد از خانه فرار مي كند. من نيز به همين طريق با او در پارك آشنا شدم و او خودش با مجيد نيز كه از بچه محل هاي من بود آشنا شده بود و من زياد با او نمي گشتم اما با اينحال اينقدر احمق بودم كه چنين بلايي را سر من آورد.
