از تتو تا بدل اندازی شگرد این کلاهبردار بود| برای شناسایی متهم به بازپرسی در مشهدی مراجعه کنید

میار: 8 سال قبل که در جنوب کشور برای مسافرت چند روزه به مشهد آمده بودم با یک مغازه دار درگیر شدم. من برای خرید شارژ به مغازه او رفته بودم که ناگهان عده ای روی سرم ریختند من هم آن ها را مورد ضرب و جرح قرار دادم به خاطر همین موضوع و به اتهام شرکت در کلاهبرداری و ایراد ضرب و جرح روانه زندان شدم و ...

جوان 28 ساله ای که به اتهام کلاهبرداری از طریق بدل اندازی توسط ماموران کلانتری میرزاکوچک خان دستگیر شده است پس از آن که به سوالات تخصصی و قضایی بازپرس جعفری (بازپرس شعبه 407 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) پاسخ داد، در حالی که بیان می کرد همه بدبختی های من به خاطر ضعف اعتقادی و ترک نماز است به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: علاقه ای به درس نداشتم و به همین خاطر در کلاس اول راهنمایی ترک تحصیل کردم.

آن زمان به همراه 6 خواهر و برادر دیگرم در هویزه زندگی می کردیم که من به کارگری روی آوردم و خدمت سربازی هم نرفتم. سال 1389 که به مشهد آمده بودم به جرم درگیری با مغازه دار مشهدی 5 ماه زندانی شدم و پس از آن دوباره به هویزه بازگشتم. هنوز دو سال از این ماجرا نگذشته بود که برای برداشت پول به سوی پست بانک در روستا رفتم اما متصدی آن جا در را قفل کرده بود من هم قفل و در را شکستم بعد از آن به اتهام تخریب پست بانک و شرب خمر و استعمال مواد مخدر دوباره راهی زندان شدم. چرا که از سال 1389 با دوستانم داخل کلبه مزرعه مواد مخدر مصرف می کردیم. خلاصه روزگار به همین ترتیب سپری می شد تا این که به قم رفتم و به مدت 2 سال در آن جا کار کردم. در سال 1395 نیز یکی از همسایگان مان، دختری را برای ازدواج با من به مادرم پیشنهاد داد. ما هم به مشهد آمدیم و بعد از برگزاری مراسم عقدکنان من در مشهد ماندگار شدم.

به خاطر تسلطم به زبان عربی گردشگران عراقی را به دیدن مکان های تفریحی و گردشگری می بردم تا این که از یک گردشگر مطلقه، یک انگشتر طلای زنانه خریدم و آن را در منزلم نگهداری می کردم این در حالی بود که به کارگری در کارواش نیز ادامه می دادم ولی درآمد خوبی نداشتم چون رانندگان انعامی نمی دادند به همین دلیل روی نقاط مختلف بدن پسرهای جوان، تتو (خالکوبی) می کردم و از هر کدام 30 تا 50 هزار تومان می گرفتم گاهی نیز تتوهای آن ها را پاک می کردم از سوی دیگر اوقات بیکاری ام را در شبکه های اجتماعی می گذراندم و به فیلم فارسی ها علاقه عجیبی داشتم تا این که روزی هنگام جست و جو در سایت دیوار فکر بدل اندازی به ذهنم خطور کرد به همین خاطر مقدار زیادی بدلیجات خریدم تا آن ها را به جای طلا به مردم بفروشم. شیطان وسوسه ام می کرد و من که ضعف اعتقادی داشتم و حتی نماز هم نمی خواندم وارد سایت دیوار شدم و با همان انگشتر طلایی که از آن زن مطلقه عراقی گرفته بوم به کلاهبرداری اقدام کردم این در حالی بود که همسرم روزهای آخر دوران بارداری اش را می گذراند و به من مشکوک شده بود آن روز برای فروختن انگشتر بدلی به زن جوان، همسرم را نیز همراه خودم بردم تا خریدار به من شک نکند. اما ای کاش...

شایان ذکر است قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) از شهروندان خواست چنان چه با این شیوه مورد کلاهبرداری قرار گرفته اند برای شناسایی متهم به شعبه 407 مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد واقع در بولوار وحدت مراجعه کنند.