عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
پایگاه خبری تحلیلی «میار»، عید سعید فطر را به همه مسلمانان جهان خاصه هموطنان عزیزم تبریک و تهنیت گفته و از درگاه خداوند سبحان برای همه آنان تندرستی، عاقبت بخیری و قبولی طاعات را خواهانم و امیدوارم همگان بتوانیم از برکات این ماه که همراه با رحمت و مغفرت الهی توأم بوده است و چون باران در جان ما و جامعه جاری گشته است محافظت نماییم و شاهد رشد و تعالی و حیات نوینی در ابعاد انسانی خود باشیم.خدایا چگونه از ماه تو که ماه رحمت است و اسباب «معرفت»، «محبت»، «طهارت» و «تقوا» را برای ما مهیا کرده است تا جسم و جان ما را صفا و جلا بخشد خارج شویم و از میزبانی مهربانی چون تو که ما را میزبانی کرده است و شرایط نجات و رستگاری ما را فراهم کرده است دور شویم و دلتنگ سفره گسترده پر از مهر تو نباشیم.
با این دلتنگی چه کنیم؛ چگونه این یکسال را تحمل کنیم تا توفیق و لایق مهمانی تو گردیم، اگر در این یک سال از دلتنگی قالب تهی نماییم جای هیچ گونه سرزنشی وجود ندارد مگر میشود محبتهای بیدریغ تو را در این ماه با عظمت و با کرامت نادیده گرفت و از مهمان نوازی فرحبخش تو دم بر نیاوریم و به سادگی از کنار آن عبور کنیم. مگر ما به مهمانی زمینیها رفته بودیم و بعد از چند صباحی آن را فراموش کنیم و به یاد نیاوریم. ای خدای مهربان ما را تنها و به خود وا مگذار. ما را دریاب که جز تو فریادرس و یاریگری نداریم. رهایمان نکن، شیاطین در کمین ما هستند.
ای خدای مهربان! ما در رمضان تو و به برکت روزه داری در این ماه عزیز دوست داشتنی به قلههای رفیع تقوا و عبودیت رسیدیم، ما در این ماه با شرف آزادی از قید و بندهای نفسانی دست و پاگیر را تجربه کردیم، به گوهر آگاهی رسیدیم و از افراطها و تفریط ها دست کشیدیم و با هر چه سلطه هوس نام داشت خداحافظی کردیم و با اراده هر چه تمام تر که هدیه درخشان این ماه است با عطشها و نیازهای کاذب فریبنده و گول زننده تسویه حساب نمودیم و یاد دادی و یاد گرفتیم خود را چگونه در برابر هجوم امواج مسموم افکار شیاطین مصون نگه داریم و چگونه مدیریت کنیم تا بتوانیم از گردنهها و جادههای پر فراز و نشیب زندگی عبور نماییم.
اکنون به خواست ذات باری تعالی کلاس یک ماهه ماه مبارک رمضان به آخر رسیده و ما شاگردان این کلاس الهی باید با تمام زیباییها و فیوضات و رحمتهای بیکران این ماه خداحافظی کنیم و از عرش به فرش بازگشته و درسهای گرفته شده را در زندگی فردی و اجتماعی خود جاری سازیم و با مراقبتهای مستمر و محاسبههای دقیق، آن ها را پیاده و عملیاتی نمایم تا ببینیم چند مرده ما مردحلاج این میدان هستیم. امتحان خود را باید پس دهیم تا جوهر ما در مواجهه با مشکلات و مصایب محک زده شود. اکنون فقط ارزیابی شاگردان مکتب رمضان است و خداوند میخواهد شاگردان این مکتب را مورد آزمایش قرار دهد.
جشن پایان دوره که امری پسندیده و انرژی بخش برای شاگردان به حساب میآید نیز در مکتب رمضان رعایت شده است و خداوند به پاس پایان این دوره عظیم خودسازی و انسان سازی برای بندگانش جشن گرفته تا با خاطرهای خوش از این کلاس الهی خارج شوند و به زندگی زمینی خود بازگردند و آموختههای خود را در زمین به کار بندند و در خدمت بشریت قرار دهند.
آری عید رمضان با عید سعید فطر همراه گشته تا زندگی جریان یابد، مبارک گردد و پایه گذار حرکتی نوین با تحولی شگرف در امر رهایی بشر از امور مادی بی خاصیت بیحاصل باشد. این عید انسان را با استغفار از گناهانش در ماه مبارک رمضان که به تصفیه روح و جان او انجامیده به فطرت پاک و زلالش بازگردانده است تا دیگر به آلودگیهای ظاهری و باطنی رجوع ننماید.
عید واقعی همین عید است چرا که انسان مسلمان مؤمن پس از یک ماه روزه داری و اطاعت از فرامین الهی در این ماه، از زشتىها و پلیدىها و گناهان فاصله گرفته، بر شیاطین درون و برون غلبه کرده و توانسته است با صفای باطن شخصیت واقعى خویش را باز یابد و با توجه به فضای معنوی ماه مبارک رمضان؛ غبارهاى جهل و نادانى و غفلت به انواع گناهان و معصیت ها را از خود بزداید و بیرون کند.
عید با این معنای عظیمش چرا مبارک نباشد وقتی انسان را به فطرت پاکش باز میگرداند و با خدای مهربانش آشتی میدهد تا انسانی متفاوت با انسان پیش از این تحول باشد. قطعا «بازگشت به خویشتن» که آغاز تولدی نو و مجدد برای انسان محسوب میشود مبارک است؛ و مسلما این بازگشت برای انسان فرحبخش بوده و با نوعی شادی و لذت وصف ناپذیر درونی همراه است.
نگارنده امیدوار است این بازگشت؛ بازگشتی آگاهانه باشد و انسانِ مکتبِ رمضان در عیدِ رمضان و پس از خروج از این کلاس الهی بتواند از هر چه رنگ تعلق دارد، رها و آزاد گردد و با قطع کردن همه زنجیرها و قیدهای مادی درون و برون، با خودآگاهی با خدا ارتباط بر قرار کرده و چون پرندهای سبکبال به سوی معشوق پرواز کند و در مسیر و راه او گام نهد.
مولوی در این خصوص چه زیبا سروده و چه زیبا حق مطلب را ادا کرده است؛ این غزلسرای نامی این گونه سروده است:
بگذشت مه روزه ، عيد آمد و عيد آمد
بگذشت شب هجران، معشوق پديد آمد
آن صبح چو صادق شد، عذراي تو وامق شد
معشوق توعاشق شد، شيخ تو مريد آمد
شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کليد آمد
جان از تن آلوده، هم پاک به پاکي رفت
هرچند چو خورشيدي بر پاک و پليد آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نيز چو واقف شد، او نيز دويد آمد
بس توبه شايسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه دريد آمد
باغ از دي نامحرم سه ماه نمي زد دم
بر بوي بهار تو، ازغيب رسيد آمد
دکتر اسدالله افشار