صفحه نخست | چهل سپيده غم

چهل سپيده غم

چهل چراغ دلم خموش از هجران است
چهل سپيده است که خيمه ی دل، ويران است
کجاست اکبر و عبّاس و آل اللّه
کجاست آن که قائم عرش رحمان است
زِ بوستان زندگی ام رونق بهاران رفت
کنون که باغ وجود، بی روح و ريحان است
دگر زِ دريای شعف، موج برنمی خيزد
سحاب آسمان غم، مدام، ريزان است
فزون زِ چهل سال، از فراق می گريم
نه اربعين، که ديده ی ايّام، گريان است
هزار جابر عشق و هزاران عطيّه ی غم
به ساحل ارادت حسين، حيران است
نتابد ای کاش، ماهِ اربعين حسين
که موسم احيای حُزنِ اهل ايمان است
فدای اشک ديده ی سجّاد و زينب کبری
تمام هستی و بود و نبودِ «عدنان» است
سيّد مسعود علوی (عدنان)
چهل سپيده غم
16 مهر 1399, 18:42
بازگشت