پنج شنبه، 13 اردیبهشت 1403
پایگاه خبری میار » فرهنگی » سینمای ایران » اختصاصی میار؛ مهرجویی رفت و امیدم را به عدالت کشت!

اختصاصی میار؛ مهرجویی رفت و امیدم را به عدالت کشت!

0
66
کد خبر: 73044
سید خلیل موسوی نیا| اخبار مربوط به قتل داریوش مهرجویی کارگردان فقید کشورمان و همسرش را می خوانم، سناریو تا به اکنون خوب پیش رفته است و مردم نیز به خوبی متوجه شده اند چیزی که از این مملکت برای همیشه رخت بر بسته است امید، به دستگاه قضائی و نیروی انتظامی است.
به گزارش میار، تا به حال به دادگاه و پاسگاه کارتان کشیده شده است؟ کار خود من که زیاد، معمولاً وقتی پرونده ای وارد سیستم قضائی می شود اینقدر حجم پرونده های سابق بالاست که رغبتی برای کارمندان نیست بخواهند پرونده بعدی را نیز بپذیرند اما خب چاره ای ندارند و رفتارشان با ارباب رجوع  نیز مثل همیشه  خوب است.
خودم هم به شخصه هم پلیس ها را دوست دارم و هم کارمندان دستگاه قضائی را، در سخت ترین شرایط در حال انجام کار هستند، برای مثال قضات شاید بارها به مرگ تهدید شوند و جان مأموران هم که می دانید همیشه بر کف دست است و همه کارمندان این دستگاه ها طی شبانه روز زحمت زیادی  می کشند اما  ایراد از اینها نیست.
ایراد از آنجایی است که ریشه ماجرا جای دیگری است و ریشه ماجرا به فرهنگ باز می گردد، برای  مثال شما  را  به همین  ماجرا مهرجویی ارجاع می دهم، مگر اتباع بیگانه هم وطنان خودشان را تا  به الان نکشته اند، اگر بخواهم بگویم با توجه به تجربه خودم می گویم در همین تهران خودمان خیلی از پرونده های قتل مربوط به همین اتباع است که در بیشتر موارد طرف های پرونده هم وطن هستند.
چرا این را گفتم، چون شما باید به ماجرای مهرجویی با دقت توجه کنید و ببینید چطور شائبه بودن رد پای یک افغانی در این ماجرا، بین مردم تب و تاب شدیدی آورد در حالی که تا به اینجای ماجرا مشخص شده است هیچ اتباع بیگانه ای در این ماجرا حضور نداشته است.
بگذریم و بر گردیم سر اصل ماجرا، فرض کنید مهرجویی یک فرد غیر مشهور بود، به نظر شما رئیس جمهور پیگیر پرونده اش می شد، به نظر شما این همه رسانه های بیگانه و غیر بیگانه  در زندگی آنها و نحوه قتل شان کنکاش می کردند، پرونده نجفی شهردار اسبق را یادتان می آید؟
بسیاری پرونده قتل در سیستم قضائی داریم که مانند نجفی یک مردی همسرش را به قتل رسانده است، می دانید چند سال طول می کشد برخی از آنها به سرانجام برسند؟ برخی شان یک دهه رسیدگی به آنها طول می کشد اما باز هم تأکید می کنم دلیل عدم رسیدگی به موقع برای اینگونه پرونده ها نه ضعف سیستم قضائی یا انتظامی است بلکه ریشه در قبل از ماجرا  دارد.
ریشه ماجرا آنجایی است که مرد به راحتی زنش را می کشد و زن هم می تواند همین کار را با  شوهرش انجام دهد و قانون نیز در رسیدگی به این پرونده ها مساوات را برقرار می کند فقط فرق دو پرونده این است که در قتل زن باید ما به التفاوت دیه پرداخت شود و حالا  اگر مردی دو زن داشته باشد و دو زنش را بکشد در نتیجه بدون دریافت دیه اعدام می شود و در کل باید بگویم فرهنگ ما ایرانی ها در مجموع راه راحت تر را بر می گزیند، یعنی عدم مراجعه به دستگاه قضائی و حل و فصل مسئله توسط خودمان، که این باز ریشه در کجا دارد؟
بله! ریشه در تعداد پرونده های زیاد موجود در دستگاه قضائی دارد که باعث می شود فرد از رسیدگی به پرونده اش با توجه به طولانی شدن روند رسیدگی ناراضی باشد و به همین دلیل به جای مراجعه به دستگاه قضائی و نیروی انتظامی، خودش اقدام کند که آن هم باز تبعات بعدی را خواهد داشت و در نتیجه چه خواهد شد؟ خب قضیه مرغ و تخم مرغ پیش می آید که باید حالا کارشناسان بگویند اول پرونده ها زیاد بوده است که چنین شده یا اول مردم به دادگاه مراجعه نکردند که اینطوری شده است؟
حالا چرا اینها را گفتم، خواستم بگویم پرونده های قضائی اینقدر تعدادشان زیاد است و اینقدر روی هم تلنبار شده اند که بعضاً رسیدگی به آنها طبق روال معمولی سال ها و حتی شاید دهه ها طول بکشد، برای مثال چندی پیش اموال خود من را سرقت کردند، همان شب سارق بازداشت شد اما در ادامه چه شد، یک ماه طول کشید فقط با سارق مواجهه حضوری شوم و حالا نیز با وجود گذشتن چندین ماه از ماجرا، سرنوشت پرونده همچنان مشخص نیست آن هم چه پرونده ای؟ پرونده ای که به احتمال زیاد در آن سارقان، قتل با سلاح گرم نیز داشته اند.
از این هم بگذریم و برگردیم سر اصل مطلب، مهرجویی معروف بود و همینطور که می بینید زمین و زمان دست به دست هم داده اند تا هم قاتلانش را زودتر بازداشت کنند و هم اینکه هر چه سریعتر به مجازات قانونی شان برسانند اما عرض  کنم خدمت تان که ایشان معروف بود که چنین سرعتی در روند رسیدگی به پرونده را شاهد هستیم و این نشان می دهد سیستم قضائی و انتظامی توانایی رسیدگی به اینگونه پرونده ها را به سادگی آب خوردن دارند اما چرا برای دیگران نمی کنند؟
همانطور که متوجه شدید دیگران ارزشش را ندارند که آقایان بخواهند برایشان دستور پیگیری ویژه بدهند، وای بر مملکتی که مسئولانش اینگونه تصوری از جان انسان ها دارند و دو برابر وای بر مملکتی که زیر لوای اسلام اداره بشود و مسئولانش تصور کنند حالا چون یک آدم مشهور کشته شده  است، پس باید زمین و زمان را به هم بدوزند تا قاتلانش هر چه سریعتر محاکمه شوند و حالا اگر همین دو مقتول فردی معمولی بودند، ماه ها و شاید هم سالها طول می کشید که اولاً قاتل دستگیر شود و بعد هم سال ها طول می کشید که روند محاکمه تا مجازات آنها تکمیل شود.
من از این قانون و از این نیروی انتظامی و سیستم قضائی نا امید هستم شما را نمی دانم؛ حرف آخر را بگویم و تمام! یادم  است حمید صفت خواننده، ناپدری اش را کشت، جرمش قتل بود اما دیدیم که در کمتر از یک سال حکم بازداشت موقتش که معمولاً در پرونده های دیگر شکسته نمی شد، شکسته شد، شکست حکم نیز قانونی بود اما خب قانونش برای همه نبود برای خواننده معروف رپی بود که ناپدری اش را کشته بود و این است اتفاقی که در پرونده های ما معمولی ها نمی افتد اما برای مشهورها و پرونده هایی که رسانه ای می شوند، دستگاه قضائی و نیروی انتظامی سر و دست می شکنند.
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید